توصیه استاد غفاری به شاگردی که پول خرید یک نان نداشت
کد خبر: 4203522
تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۶:۲۹
بهراد جعفری بیان کرد:

توصیه استاد غفاری به شاگردی که پول خرید یک نان نداشت

پژوهشگر و مصحح متون روایی ضمن اشاره به استفاده به‌ هنگام علی‌اکبر غفاری از آیات و روایات بیان کرد: ایشان در هر حال و هوایی قرار داشتیم آیه یا حدیث شریفی را نقل می‌کردند که واقعا شفای دردهای ما بود.

به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست معرفی جایگاه زنده‌یاد علی‌اکبر غفاری در احیا و نشر متون روایی و معارف اهل بیت(ع) صبح امروز 14 اسفند در کتابخانه ملی برگزار شد.

در این نشست بهراد جعفری؛ پژوهشگر و مصحح متون روایی سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

بنده در ایام جوانی رشته رادیولوژی می‌خواندم ولی اقناع نشدم و به کتب معارفی مراجعه می‌کردم. در یک تعطیلی که در دانشگاه رخ داد به واسطه اخوی که با نشر صدوق آشنا بود خدمت آقای غفاری رسیدم. در آن جلسه من از یک آیه قرآن از ایشان سوال کردم همین که سوال کردم ایشان قرآن را باز کردند و توضیح دادند. از آنجا من به ایشان علاقه‌مند شدم و خواهش کردم خدمت ایشان ماندگار باشم. حواسم نبود افرادی که با ایشان محشور می‌شوند چند مشخصه پیدا می‌کنند؛ خوابشان کم می‌شود، کارشان زیاد می‌شود، غذایشان کم می‌شود و نهایتا پولشان کم می‌شود. کار به جایی رسید که من پول خرید یک نان را نداشتم. وقتی ایشان متوجه شد این حدیث را برای من خواند «مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ، فَلْيَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً» یعنی هر كس كه ما اهل بيت را به دوستى گيرد، بايد جامه درويشى را بر تن بپذيرد. در این شرایط ایشان از آیات و روایات استفاده می‌کردند و ما سختی‌ها و گرفتاری‌ها فراموشمان می‌شد. ایشان در هر حال و هوایی قرار داشتیم آیه یا حدیث شریفی را نقل می‌کردند که واقعا شفای دردهای ما بود.

 

به ما جرئت تحقیق و تصحیح داد

بنده در این جایگاهی که نشستم نسبت به افرادی که خدمت ایشان تلمذ کردند آخرین نفر هستم ولی با این وجود از وفات ایشان تاکنون 52 جلد کتاب را کار کردم. ببینید ایشان چه شیوه‌ای از آموزش داشتند که ما جرئت کردیم وارد تحقیق و تصحیح و ترجمه شویم.

ایشان ساعت 3 بامداد از خواب بلند می‌شدند و به تهجد می‌پرداختند و بعد به کار می‌پرداختند. اگر روزی ساعت 4 بلند می‌شد ناراحت بود. ایشان برای زمان خیلی ارزش قائل بودند که برکات آن هم مشخص است. اگر بخواهم درباره آثار ایشان توضیح دهم خب کتاب «من لایحضره الفقیه» مملو از نکاتی است که ایشان تبیین کردند. همچنین ما کتاب تهذیب را چهار سال کار کردیم و آنقدر ایشان به کتاب مراجعه می‌کردند که مجبور می‌شدند کتاب را صحافی کنند.

ایشان قبل از شروع کار انگیزه کار را ایجاد می‌کردند مثلا وقتی امالی شیخ طوسی می‌خواست کار شود انگیزه ایشان این بود به جهت ارادتی که مذاهب دیگر به درس جناب شیخ داشتند در جلسه درس ایشان حاضر می‌شدند، لذا کتاب امالی مملو از رجال اهل سنت است. ایشان می‌فرمودند جناب شیخ از رجال اهل سنت احادیث مذهبی ما را نقل کرده و ما باید وثاقت این کتاب را از کتب رجالی خود اهل سنت استفاده کنیم و این نکته این انگیزه را به ما می‌دهد که احادیث مذهب را از طریق رجال اهل سنت اثبات کنیم.

 

ارادت ویژه به شیخ صدوق

در این نشست حمیدرضا مستفید؛ عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد درباره مرحوم غفاری سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

بنده دانشجوی دانشکده الهیات بودم، ایشان درس حدیث می‌دادند و از همانجا علاقه ما به ایشان ایجاد شد و خدمت ایشان رسیدم. ایشان متون را به ما می‌دادند تا ما اعراب‌گذاری کنیم و این شروع کار ما بود تا اینکه گفتند کتاب عیون را ترجمه کن و من واقعا جا خوردم. در آن هنگام بنده خدمت سربازی می‌رفتم و در پادگان شب‌ها کتاب را ترجمه می‌کردم. یک جلد که تمام شد به ایشان گفتم نمی‌توانم ادامه دهم و ایشان جلد دوم را خودشان انجام دادند. ایشان می‌گفتند طوری ترجمه کنید تا صد سال دیگر این نثر قابل فهم باشد. در مورد اخلاق ایشان یک نکته خیلی جالب بود و آن اینکه وقتی ایشان به دانشکده می‌آمدند به راننده دانشکده اجرت می‌دادند. می‌گفتیم این آقا از دانشگاه حقوق می‌گیرد ولی ایشان می‌گفت من نباید بدهکار کسی باشم. یکی از چیزهایی که برایم جالب بود این بود که خودشان می‌گفتند قبل از ورود به این کار نجاری می‌کردم.

حمیدرضا مستفید

ایشان خیلی به شیخ صدوق ارادت داشت. یکبار گفت شیخ را خواب دیدم و با شیخ مباحثه کردم و به ایشان اشکال کردم ولی جزئیات آن را برای ما توضیح ندادند. یکبار می‌خواستند یکی از آثار شیخ را چاپ کنند ولی پول نداشتند به خود شیخ متوسل شدند وقتی از ابن بابویه بیرون آمدند یکی از تجار بازار ثلثی به ایشان پرداختند و پول چاپ کتاب همانجا فراهم شد. یکبار صحبت اجازه روایت شد ایشان فرمودند قبلا اجازه روایت می‌دادند ولی الآن یک چیز تشریفاتی است. بعد فرمودند من از آقای احمد خوانساری اجازه روایت دارم در حالی که کافی را من چاپ کردم و در واقع خود من به ایشان اجازه روایت دادم. یکبار دیگر بحث اجازه بود گفتند اجازه اجتهاد از آقای میلانی دارم.

یک خاطره علمی از ایشان نقل کنم؛ یکبار از ایشان سوالی کردم درباره کلمه «اسناد». الآن کسانی که کار حدیث می‌کنند می‌گویند اَسناد کافی یا اسناد روایات، من گفتم این اَسناد است یا اِسناد. ایشان گفتند اِسناد درست است که جمع آن اسانید است. گاهی اوقات به برخی افراد می‌گویم تعجب می‌کنند و حتی استبعاد می‌کنند در حالی که در کتب قدما اسانید کافی گفته می‌شود، نه اسناد کافی.

یکبار درباره آیه وضو کار می‌کردم و به ذهنم خطور کرد «الی المرافق» قید «مغسول» است نه «غسل». المیزان را باز کردم دیدم علامه روایتی از کافی آورده که در آن روایت به این نکته اشاره شده است. رفتم کافی را باز کردم دیدم این حدیث در کافی افتادگی دارد و در آن کافی که آقای غفاری چاپ کردند نیست. به ایشان زنگ زدم ایشان سکوت کرد و گفت نمی‌دانم. ظاهرا نسخه علامه طباطبایی با نسخه‌هایی که در اختیار ایشان بوده تفاوت داشته است.

 

انتهای پیام
captcha