به گزارش ایکنا، سلسله کارگاههای «آمادگی برای ازدواج» با موضوع «خود را بشناسیم» با سخنرانی انسیه برومند، استاد و پژوهشگر حوزه و دانشگاه، از isqa.ir پخش شد. این سلسله درسگفتارها از سوی دبیرخانه رویداد فرهنگی ـ هنری چهارفصل قرآنی مستقر در سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور برگزار میشود.
در ادامه قسمت سوم از کارگاه «خود را بشناسم» با ارائه انسیه برومند و موضوع «من در جوانی» را ببینید و بخوانید.
در این دوره میخواهیم چیزهایی که احتیاج داریم تا برای ازدواج آماده شویم را با هم مرور کنیم. موضوع کارگاه سوم خودشناسی از منظر دورههای رشد است که در قسمت سوم دوره سوم رشد یعنی جوانی را بررسی میکنیم.
اولین جایی که با موضوع بلوغ به معنای واقعی برخورد میکنیم دوره جوانی است. دوران جوانی نیز مدل فهم، عمل، احساس و گفتار خاص خود را دارد.
به جهت ادراکی این دوره، دوره ادراک عقلی و فهم ضابطهمند، داشتن متر و معیار، شاخص و قوانین است. مدل ادراک عقلی مدلی است که در آن درست و نادرست، خیر و شر، حق و باطل و... در آن موضوعیت دارد. در این دوره انسان توانمندی پیدا میکند دوگانهها را تشخیص دهد یعنی خوب را از بد و خیر را از شر تشخیص میدهد. دوره جوانی دوره ادراک قانونها است یعنی سعی میشود همه چیز با قانونها هماهنگ شود و فرد بر اساس قاعدهها و شاخصهایی که میداند عمل میکنند.
برای کسی که به این دوره میرسد اینکه موضوعات را قانونمند و ضابطهمند بفهمد موضوعیت دارد و ارزش خود را در این میبیند که بتواند با قوانین تعامل خوبی داشته باشد. معمولاً قوانین خشک هستند و برای افراد داشتن دید قانونی و عمل بر اساس ضابطهها سخت است اما از نشانههای افرادی که در این دوره قرار میگیرند این است که از قانونمندی، دقت و ضابطهمندی خوششان میآید چون متناسب با ادراکات آنها اتفاقات بیرونی رقم میخورد و آنها از این مسئله لذت میبرند.
البته وقتی از ادراکات عقلی حرف میزنیم لایههای متفاوت قانونها، شاخصها، معیارها و... را در نظر داریم که در این دوره موضوعیت دارند. برخی قانونها عرفی، برخی قراردادهای مدنی، حقوقی، آموزشی، فطری، شرعی و وحیانی است یعنی قوانین مراتب دارد. افرادی که در حوزه ادراکات عقلی قرار دارند، ملاکها، شاخصهها، علت و ریشه هر چیزی مهم است به کتابها و حوزههای مختلف قوانین علاقهمند میشوند.
اما این افراد از نظر عملی چه ویژگیهایی دارند؟ در این دوره کمکم با یک آدم قابل اعتماد که از پراکنده گفتاری، پراکنده احساسی، پراکنده رفتاری و پراکنده فکری فاصله پیدا میکند و دارد یک منطق و اسلوبی میشود، مواجه میشویم. این فرد فهم و دید ثابتی پیدا میکند بنابراین میتوان به او اعتماد کرد، مسئولیت داد و باری روی دوش او گذاشت و حتی مطلوب او است که مسئولیتی را بپذیرد. همه اینها نشان میدهد دیگر خواهی و ترجیح دیگران به خود برایش موضوعیت پیدا میکند.
به جهت عمل، آدمهای این دوره عمل دقیق و مبنایی دارند و همان قانونهایی را که در حوزه ادراکی میفهمند، در عمل بر اساس آنها رفتار میکنند. اعتدال آنها در موضوعات مختلف بیشتر میشود و از سوی دیگر دقت و تأمل آنها بالا میرود و دیگر به راحتی هر کاری نمیکنند، هر حرفی نمیزنند و محاسبه و بینشی پشت رفتار آنها وجود دارد. عملشان منطق پیدا میکند و به دلیل همین منطق، هم رفتار آنها فرم استوارتری پیدا میکند و هم دقت و ظرافتی به رفتار آنها اضافه میشود. همچنین چون از شتابزدگی خارج میشوند کمیت رفتار او کاهش پیدا میکند ولی کیفیت آن افزایش پیدا میکند و حتی اگر بخواهند کار کوچکی را انجام دهند این توجه در آن دیده میشود.
همانقدر که شما در ادراک و عمل آدمهای این دوره مبنا میبینید، احساسات آنها نیز مبنا محور میشود و احساسات آنها صراحت و شفافیت قاعدهمند پیدا میکند. گفتارهای آنها نیز مستدل است؛ علتخواه و علتگو هستند و اگر کاری را انجام میدهند دلایل آن را توضیح میدهند و اگر کسی از آنها کاری بخواهد، دلایل آن را توضیح میدهند و برای آنها استدلال و علتآوری و علتگویی مهم است و موضوعیت دارد.
به همین دلیل حجم گستردهای از گفتار آنها را گفتار استدلالی و احتجاجی تشکیل میدهد. به همین دلیل از سوی افرادی که سن آنها کمتر است، از افراد خشک و عصاقورتداده به نظر میرسند در صورتی که در قامت، رشدی متعادل دارند.
اما برای اینکه بفهمیم سهم ما از این دوره رشدی چه قدر است با این ویژگیها میتوانیم به آن پیببریم.
اگر در حوزه ادراکات و فهم، فهممان مبتنی بر معیار و قوانین باشد، نشانهای از ادراکات این دوره را داریم. آدمهای این دوره فهم کلنگر دارند و عکس دورههای قبل (نوجوانی و کودکی) که جزءنگر و مصداقگرا بودند، کلنگر و قاعدهگرا میشوند. فهم آنها مستدل است و به راحتی نمیتوان حرف آنها را زیر سؤال برد یا رد کرد. فهم آنها قاعدهمند است و اگر بپرسیم چرا، لیستی از دلایل را مطرح می کنند.
همچنین فهم آنها مبنامحور است. البته حال خودشان اینطور است نه اینکه به دنبال این باشند که دیگران را قانع کنند یا به زانو در بیاورند؛ حال خودشان اینگونه است که هر چیزی میفهمی باید مبنا داشته باشد، قاعدهمند و مستدل باشد و اولین چالششان نیز با خودشان است و اولین کسی که در مقابل خود قرار میدهند و با او چالش میکنند تا به نتیجه درستی برسند نیز خودشان هستند.
این گروه رشدی معمولاً یک تیپ گفتوگوی درونی با خودشان دارند بر سر اینکه که از کجا فهمیدی درست است؟ چه کسی گفته درست است؟ شاید شکل دیگری باشد و ... . و با واسطه همین مدل استدلالی و چالشی که دارند به یک رشد درونی میرسند.
دورههای قبلی رشد(کودکی و نوجوانی) چالششان با دیگران بود اما این گروه با خودشان چالش دارند و دست به یقه هستند و بیشترین انتظار را از خودشان و کمترین انتظار را از دیگران دارند. البته چون در ابتدای این دوره جوانان در فاز تمرین هستند مقداری در بروز و نشان دادن این ویژگیها به شکلی که صورت آراستهای داشته باشد نیازمند تأمل هستند برای همین ممکن است کمی خشک و نچسب به نظر بیایند.
اگر چنین نشانههایی را در حوزه فهم از خودمان میفهمیم معلوم میشود تا حدی در این منطقه رشدی قرار داریم. حتی میتوانیم آمار بگیریم یعنی بررسی کنیم طی یک روز چه قدر از ادراکات ما حسمحور است، چه قدر مبتنی بر انتزاع و خیال است و چه قدر مبتنی بر شاخصها است.
اما در حوزه عمل چه ویژگیهایی اگر داشته باشیم عمل دوره سوم رشد است؟ اگر کاری را که انجام میدهیم مبتنی بر اصول و قوانین است و پشتوانههای مستحکمی دارد و مبتنی بر قاعدههای کلی و جهان شمول است، عملمان دقت دارد، همراه با تأمل است و متناسب با همین به نظر میآید عملمان کند است، مبتنی بر عاقبت اندیشی است و با فکر دست به عمل میبریم، چارهاندیشانهها است و به این فکر میکنیم که اگر عملی را انجام و آن عمل نتیجه خاصی را در پی داشت بعد باید چه کنیم (یعنی عملمان آلترناتیو دارد)، همچنین اگر عملمان نتیجهگرایانه است و به نتایج توجه دارد، این نحوه رفتاری است که به ما امید میدهد که میتوانیم به دوره جدیدی از زندگی خودمان که دوره فعال شدن رشد اجتماعی است وارد شویم.
در دوره جوانی ابراز احساسات صریح است و اغراق ندارد. یعنی فرد الکی هیجانمحور رفتار نمیکند. تمایل به کنترل احساسات خود دارد و از اینکه کسی به راحتی نتواند احساسات آنها را تحریک کند (بخنداند، بگریاند، عصبانی کند و ...)، لذت میبرند و دوست دارند مبنای آنها در احساسات مبنای درونی باشد نه بیرونی.
ابراز احساسات آنها متناسب با شرایط است یعنی اگر جایی هستند که باید احساسات خود را کنترل کنند موفق به این کار میشوند و اگر جایی هستند که میتوانند ابراز احساسات کنند بسیار فعال اقدام به این کار میکنند و احساسات آنها دارای چهارچوب است. از همین جهت از نظر افرادی که خیلی هیجان محور و حس محور هستند خشک و بیعاطفه به نظر میآیند و متهم میشوند به اینکه دارای رفتار خشک و خشن هستند و خشونت دارند.
اما گفتار دوره سوم رشد(جوانی) چه ویژگیهایی دارد؟ اگر گفتار فردی منظم و قاعدهمند است، یعنی اگر حرف میزند از ابتدا تا انتهای حرفش یک زنجیره به هم پیوسته است، گفتارش ثمر بخش است، زیبا و آراسته است، منطقی و ناشی از فهم، تأمل و برای تعامل است این فرد در دوره رشد جوانی قرار دارد.
این گروه حرف میزنند تا رابطه برقرار کنند و گفتوگو شکل بگیرد نه صرف اینکه خودشان را معرفی کرده یا صرف ابراز خود هدفشان نیست. اگر چنین نشانههایی را در ادراکات، گفتار، عمل و احساسات در خودمان میبینیم نشاندهنده آن است که به همان نسبت در دوره سوم رشد قرار دارم و مطلع ویژگیهایی است که شایستگیهای لازم برای ازدواج را در من کلید میزند یعنی جایی است که میتوانم بگویم برای اینکه به دوره مسئولیتپذیری وارد شویم آماده هستیم.
انتهای پیام