حجتالاسلام والمسلمین غلامعلی معصومینیا، مدیرگروه اقتصاد و بانکداری اسلامی و نماینده ولی فقیه در دانشگاه علوم اقتصادی، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، به بررسی سیره اقتصادی حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) پرداختند که متن این مصاحبه در ادامه میآید:
ایکنا: ابتدا درباره وضعیت اقتصادی زمانه به خلافت رسیدن حضرت علی(ع) توضیح دهید.
همه ما میدانیم هنگامیکه رسول اکرم(ص) به رسالت مبعوث شدند و هنگامیکه از مکه به مدینه آمدند حکومتی اسلامی تشکیل دادند و ارزشهای جاهلی را از بین برده و ارزشهای انسانی را جایگزین آن کردند. ایشان توانستد مردم را اهل ایثار بار بیاورند و مردم وظیفه خود را بدانند که به کار و فعالیت اقتصادی بپردازند و روزی خود را بدست بیاورند. همچنین ایشان توانستد وضعیت اقتصادی مردم را بهبود بخشند، به گونهای که اواخر عمر ایشان وضع مادی مردم بهتر شده بود و ارزشهایی همانند عدالت و تساوی بین زمامداران و مردم توسط ایشان حاکم شده بود. بعد از حضرت رسول اکرم(ص) هنگامیکه در مسیر خلافت و اسلام انحراف ایحاد شد و حضرت علی(ع) به مدت 25 سال از جامعه منزوی بودند، قسمت عمده اوقات خود را در یَنبُع یعنی سرزمینهای اطراف مدینه که آباد میکردند به سر میبردند. در این مدت انحرافاتی که در جامعه اسلامی ایجاد شد بسیار بود و مردم به زمان جاهلیت برگشتند.
وقتی امام علی(ع) به خلافت رسیدند یکی از اولین سخنرانیهای ایشان این بود که ای مردم آگاه باشید که وضعیت جامعه شما همانند روز مبعث شده است و همان ارزشهای جاهلی که وجود مقدس حضرت رسول اکرم(ص) در طی 23 سال تلاش کردند از بین ببرند و ارزشهای اسلامی را در جامعه حاکم کنند، در جامعه حاکم شده است. این وضعیت زمانه به خلافت رسیدن ایشان بود و ایشان کمر همت را بستد که این اصلاحات را در جامعه ایجاد کنند.
ایکنا: منظور از این انحرافات چیست و ایشان چگونه برای اصلاح آن اقدام کردند؟
این انحرافات در زمینههای مختلف از جمله در زمینههای اقتصادی بود. اولین انحرافی که موقع خلافت ایشان در جامعه ایجاد شده بود انحراف در بینش مردم بود و متأسفانه در این 25 سال به تدریج بینش مردم تغییر کرده و افرادی که در اول هجرت به مدینه، به دست پیامبر اسلام(ص) تربیت شده بودند و حاضر بودند برای رسیدن به اهداف متعالی اسلام از جان و مال خود بگذرند و آیاتی همانند آیات سوره حشر در شأن آنان نازل شد، بینششان تغییر کرده و به جایی رسیدند که ارزش را در رسیدن به مال و منال و رسیدن به پستها و منصبها میدانستند. به عنوان مثال حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه خطبه 113 میفرمایند «ای مردم یاد مرگ از دلهایتان رخت بربسته، آرزوهای دروغین، شما را در برگرفته تا آنجا که دنیا بیش از آخرت دلهای شما را تسخیر کرده است، آری دنیای زودگذر شما را از دنیای آخرت که بیشک آمدنی است دور کرده است و هرآینه شما برداران دینی هستید و چیزی جز ناپاکی درون بین شما جدایی نیفکنده است از این روست که یکدیگر را در امور یاری نمیکنید و خیر یکدیگر را نمیخواهید و به همدیگر چیزی نمیبخشید و با یکدیگر دوستی نمیورزید».
به دنبال این بیبینشی بود که که رفتار مردم هم تغییر کرد و اگر از اینجا شروع کردم به این دلیل است که شما سختی کار آن حضرت را متوجه شوید. امیرالمؤمنین(ع) در این زمینهها در خطبه 129 میفرمایند: «به هرکجا که میخواهی چشم بگردان و مردم را بنگر آیا جز فقیری که از فقر خود رنج میبرد یا ثروتمندی که نعمت خدا را کفران میکند یا بخیلی که در ادای حق خدا کفر میورزد تا بر ثروتش بیفزاید یا متمردی که گوشش برای شنیدن حرف حق گران شده است چیز دیگری خواهید دید؟»
این تغییر در بینش و روش مردم باعث شده بود جامعه به دو طبقه ثروتمند و فقیر تقسیم شود و اگر قسمت زیادی از خطبهها و نامههای ایشان را بخوانید متوجه میشوید که چرا با این زبان سخن گفتهاند؟ به این دلیل که به دنبال این انحرافات، ایشان با دو طبقه مواجه شدند که از یک طرف فقرای زیاد و از سوی دیگر برخی متمولین و ثروتمندان پدید آمده بودند و با ایشان درافتادند. طلحه و زبیر معلول این شرایط بودند. آنها هنگام رحلت حضرت رسول اکرم(ص) از یاوران درجه یک امیرالمؤمنین(ع) بودند که به معاندان ایشان تبدیل شدند و حاضر شدند با ایشان بجنگند و این باعث شد که امیرالمؤمنین در مقابل این انحرافات دست به اصلاحات زدند و اگر به خطبهها و نامههای ایشان مراجعه کنیم مشاهده خواهیم کرد که بخش مهمی از خطبهها و نامههای ایشان تلاش برای تغییر در بینش مردم به بینش زمان رحلت رسول اکرم(ص) است.
ایکنا: به عنوان سؤال بعدی در مورد مدیریت اقتصادی ایشان در موضوعات مختلفی از جمله هم در بحث عدالت و هم در بحث تولید و کسب درآمد و هم مصرف و توزیع درآمد و مبارزه با فاصله طبقاتی توضیح دهید و اینکه ایشان چگونه این مدیریت اقتصادی را در جامعه پیاده میکردند؟
ایشان در مواجه با این پدیده بسیار بد در درجه اول، یک کار فرهنگی انجام دادند که در خطبهها و بیانات بسیار زیاد به تغییر بینش مردم اقدام کردند، به همین دلیل بیشتر خطبهها در رابطه با بیاعتباری دنیا، زُهد، حدود الهی در اموال و.... است. ایشان میفرمایند: «اگر فقرا نابود شوند به دلیل نپرداختن اغنیا به آنان است». دوم اینکه ایشان یک الگوی عملی به مردم ارائه دادند که مثلا در نامه به عثمان بن نعمه مینویسند: «ای مردم آگاه باشید که امام شما از غذای دنیا به دو قرص نان و یک ردای ساده اکتفا کرده است». ایشان به عنوان الگو در سادهترین شرایط زندگی میکردند و باز میفرمایند: «به خدا سوگند از مال دنیا چیزی نیندوختم و مالی ذخیره نکردم». ایشان حتی بعدها که بصره را گرفتند، هنگامیکه اموال بیتالمال را دیدند از این اموال استفاده نکردند. ابن ابیالحدید میگوید «لباس حضرت علی(ع) گاهی با پوست و گاهی با لیف خرما وصله میشد و کفشهای او از لیف خرما بود که همواره آن را میپوشید تا زمانیکه نابود میشد و غذایش بسیار ساده بود و میفرمود شکمهای خود را قبر حیوانات نکنید». بنابراین ایشان با رعایت زُهد و قناعت برای مردم ایجاد الگو کردند. اقدام بعدی ایشان این بود که با کسانیکه اموال بیتالمال را اندوخته بودند مقابله کردند؛ مثلا فردای خلافت فرمودند: «اگر کسی با اموال بیتالمال ازداوج کرده باشد یا کنیزی خریده باشد من به بیتالمال بر میگردانم» و بعد فرمودند: «اگر عدالت در جامعه ایجاد شود برای همه وسعت روزی ایجاد میشود» بنابراین با عوامل فاصله طبقاتی به مبارزه شدیدی پرداختند که همین هم برای ایشان دردسر درست کرد. کار چهارم ایشان نظارت بر بازار مسلمانان و بر اقتصاد بود. ایشان به شدت بر اقتصاد نظارت کرده و این کار را شخصا انجام میدادند.
امام باقر(ع) میفرمایند: «امیرالمؤمنین(ع) هر روز صبح در کوفه بازار به بازار میگشتند و یک تازیانه بر دوش ایشان بود که در برابر اهل هر بازاری ایستاده و میفرمودند که ای گروه تاجران از خدا بترسید و بازاریان همه فعالیتها را تعطیل کرده و گوش فرا میدادند و ایشان آنان را نصیحت میکردند که ربا نخورید، کم فروشی نکنید و .... و این نشان از نظارت مستقیم ایشان بود. بنابراین نظارت بر اقتصاد را مستقیما انجام میدادند. سیاست بعدی ایشان این بود که اموال بیتالمال را نگه نمیداشتند و تقسیم میکردند و نمیگذاشتند حق مردم در بیتالمال بماند.
کار دیگری که ایشان انجام میدادند این بود که کارگزاران شایستهای را انتخاب کرده و اگر کارگزاری دچار خطا میشد بلافاصله با وی برخورد کرده و وی را عزل میکردند؛ مثلا یکی از کارگزاران در خوزستان دچار فساد شده بود، ایشان به یکی از والیان نوشتند که او را روز جمعه سوار بر الاغ برهنه کن و در کوچهها بگردان و آبرویش را ببر و سپس در نماز جمعه به عنوان یک مفسد قتصادی معرفی کند.
ایکنا: مسئله فساد اقتصادی از مشکلاتی است که همواره دامنگیر بسیاری از جوامع بوده است و قطعا در هنگام خلافت امام علی(ع) نیز از این مشکلات وجود داشته است. ایشان از چه راهبردهایی برای مبارزه با فساد اقتصادی استفاده میکردند؟
همانگونه که عرض کردم ایشان برای مبارزه با مفاسد اقتصادی کار بسیار سختی را پیش رو داشتند، چراکه طبقه جدیدی به وجود آمده بود که بینش مردم را تغییر داده و باعث شده بود که آنان خود را در اموال نامشروع ذیحق بدانند و پستهای حکومتی را هم منحصر خود میدانستند و ایشان به شدت با این پدیده برخورد کرده و اولین کاری که انجام دادند این بود که حق آنان را در بیتالمال به اندازه دیگران تعیین کردند و به امثال طلحه و زبیر فرمودند که شما هیچ حق جدایی ندارید. دوم اینکه فرمودند هرآنچه از اموال نامشروع به شما رسیده است را باید برگردانید، بنابراین ایشان در امر مبارزه با مفاسد اقتصادی با کسی شوخی نداشتند و اگر کتابهایی همانند «صحیح بخاری» را بخوانیم به عمق این مفاسد پی میبریم. ایشان فرمودند همه بخششهایی که به زید بنثابت، طلحه، زبیر و ... صورت گرفته است باید برگردانده شود و من باید به صورت عادلانه در بین مردم تقسیم کنم که البته آنان مقاومت کردند و درنهایت اجازه ندادند که حضرت علی(ع) کار خود را به سرانجام برسانند.
ایشان میفرمایند «به خدایی که رسول اکرم(ص) را مبعوث کرد همه شما در غربال آزمایش میشوید تا آنهایی که ناخالصاند جدا شوند و بدانید در حکومت من پستترین شما والاترین میشود و والاترین شما، پستترین خواهد شد». ایشان از رسول اکرم(ص) نقل میکنند: «هنگامیکه بنیامیه حاکم شوند مال خدا را بین خود دست به دست کرده، بندگان خدا را برده خود میکنند و دین خدا از بین میبرند و من میخواهم این شرایط را تغییر دهم» پس این امام همام در مبارزه با مفاسد، غیر از نصیحتهایی که انجام دادند به صورت عملی دست به کار شدند و یک مورد وجود ندارد که آن حضرت در مبارزه با مفاسد اقتصادی و در گرفتن اموالی که به ناحق به برخی رسیده بود، سستی کرده باشند و کار دیگری که کردند این بود که خطاکاران داخل حکومت خود را به شدت مجازات میکردند و به نظرم این سیره امیرالمؤمنین نیاز حیاتی جمهوری اسلامی است.
ایکنا: در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمائید.
سیاستهای حکومت امیرالمؤمنین مفصل است اما میخواهم دو نکته را در رابطه با سیره اقتصادی ایشان عرض کنم که یکی تأکید ایشان بر عدالت است که همانگونه که عرض کردم همه اقدامات ایشان در راستای عدالت است، یعنی ایشان هیچ چیز را فدای عدالت نمیکردند و حتی یک مورد در این باره وجود ندارد که عدالت را فدا کرده باشند.
امام علی(ع) هیچ ملاحظهای در این مورد نداشتند و هرکاری در راستای تحقق عدالت لازم بود، ولو بردن آبروی شخص خطاکار را انجام میدادند و جنگ جمل هم به خاطر اجرای عدالت بود که ایشان حاضر نبودند یک ذره سستی کنند. نکته دوم اینکه ایشان به دنبال این بودند که برای عموم مردم رفاه ایجاد کنند و در اواخر عمر میفرمایند: «در کوفه کسی نیست مگر اینکه به اندازه نیاز خود برای مصرف را در اختیار دارد». ایشان موفق شده بودند در کوران جنگ و سختیها برای مردم رفاه ایجاد کنند و این دو مورد مهمترین اهداف اقتصادی ایشان بود.
مسئله دیگر اینکه 25 سال خانهنشینی حضرت علی(ع) بزرگترین ننگ برای جامعه اسلامی است ولی در نقطه مقابل، ایشان در آن مدت بیشترین فعالیت اقتصادی را بکار بردند و این هم نیاز امروز جامعه ماست و ما برای رهایی از فشارهای خارجی نیازمند چنین فعالیتهایی هستیم و همه جامعه باید از این رفتار درس بگیرد.