حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدمهدی رفیعپور، استاد حوزه علمیه در گفتوگو با ایکنا از قم، در ادامه تفسیر سوره قصص بیان کرد: آیه ۲۰ سوره قصص میفرماید: «وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یَسْعَى قَالَ یَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ»، یعنی مردی از دورترین نقاط شهر شتابان و با عجله آمد و به حضرت موسی(ع) گفت: ای موسی آن گروه درباره تو مشورت میکنند که تو را بکشند، از اینجا برو که من از خیرخواهان تو هستم. در تفاسیر رجل در این آیه همان مؤمن آل فرعون است، در سوره غافر هم آمده او یک نفر از آل فرعون بوده که در ظاهر خود را از فرعونیان نشان میداده و در باطن به حضرت موسی(ع) ایمان داشته است. در برخی روایات این فرد را خربیل نام بردهاند. این فرد مؤمن آل فرعون در خفا به موسی(ع) ارادت داشته و خیرخواه او بوده است.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: از تعبیر «انی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ» این برداشت میشود که شاید این فرد قبلاً با موسی(ع) دیدار نداشته و موسی او را نمیشناخته، زیرا در بسیاری از اوقات خداوند بندگان خود را با افراد ناشناس یاری میکند.
بیشتر بخوانید:
وی با بیان اینکه در اینجا بحثهایی از جمله تقیه را میتوان مطرح کرد، گفت: انسان گاهی قوت و یار دارد و میتواند ایمان و دیدگاه خود را در یک ملت و جمعیت بیان کند، اما گاهی در اقلیت محض است که اسلام و دین و حتی عقل در این صورت دستور به انتحار نمیدهد، جز در موارد خاص آن هم برای احقاق حق و دفاع.
رفیعپور اظهار کرد: در روایات ما نیز آمده که امامان معصوم(ع) در بحث تقیه، مؤمن آل فرعون را مثال میزدند که زمانی که شوکت و عده و عده با حکومت و اکثریت است نباید انتحار بزنیم و چراغ حقیقت را خاموش کنیم؛ یعنی افرادی که تقیه میکنند در ظاهر، قوانین حکومت را رعایت میکنند، اما در خلوت خود مناسک و عقاید و عبادات خود را انجام داده و حفظ میکنند، کما اینکه شیعه نیز در طول تاریخ اینگونه حفظ شده است.
وی بیان کرد: البته تا زمانی که انسان در ظل حکومت طاغوت زندگی نکند، متوجه این مسئله نخواهد شد؛ لذا تقیه و جایگاه و اهمیت آن را، ما که در حکومت شیعه زندگی کردهایم، متوجه نمیشویم. اما در روایات تعابیر تندی برای کسی که تقیه را رعایت نکرده و افشا کند، آمده است؛ بنابراین بحث تقیه، موضوع مهم و عقلایی است که قاعده آن در قواعد فقه بحث میشود.
استاد حوزه علمیه گفت: نکته دیگر این آیه، این است که گاهی خبرچینی واجب است، «المجالس بالامانه» و عدم فاش کردن راز درست است اما همیشه مطلق نیست، حفظ راز و خبرها در جایی است که آسیبی به اهل حق نخورد، بنابراین لازم است در جاهایی خبر را به کسانی رساند و این مسئله نیز از احکامی است که گاهی حرام و گاهی واجب است.
وی ادامه داد: در آخر آیه آمده است «إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ»، در قرآن کریم و روایات ما «نصح» بسیار با ارزش است و انسان به خیرخواهی و دلسوزی دیگران سفارش شده است، بنابراین انسان نباید نسبت به دیگران بیتفاوت باشد.
رفیعپور گفت: در آیه ۲۱ سوره قصص میفرماید: «فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»، یعنی موسی(ع) از شهر مصر با حال ترس و نگرانی و مراقبت از دشمن بیرون رفت و گفت: بارالها، مرا از شر(این) قوم ستمکار نجات بده. عبارت «رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ» یکی از ادعیه قرآنی است که در قنوت نماز میتوان آن را قرائت کرد، موسی(ع) در این آیه از خداوند میخواهد که او را نجات دهد.
وی ادامه داد: در آیه ۲۲ میفرماید: «وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَوَاءَ السَّبِيلِ»؛ یعنی زمانی که موسی(ع) به سوی مدین رفت، دعا کرد امید است که خدا من را به راه راست هدایت کند، یعنی امیدوارم مسیر درست و امن را انتخاب کرده باشم که از فرعونیان در امان بمانم، این موضوع نشاندهنده تفعل به خیر است، یکی از مواردی که در روایات ما آمده این است که پیامبر اکرم(ص) فردی خوشبین و مثبتاندیش بودند. بددلی انسان را متوقف میکند، به خصوص در رهبران سیاسی آنها را از اقدام بازمی دارد، لذا این مثبتاندیشی موسی(ع) نکته مهمی است.
استاد حوزه علیمه تصریح کرد: قرآن در آیه ۲۳ سوره قصص میفرماید: «وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ»؛ ظاهراً مدین شهری بوده که به دلیل فراوانی آب در آن، دام و چوپان زیاد داشته و چوپانها در کنار آن چاه مشغول آبیاری احشام خود بودند، «مَاءَ مَدْیَنَ» به احتمال فراوان چشمه یا چاه و آبی محصور بوده نه رودخانه، زیرا گلهها همه در آنجا جمع بودند.
وی ادامه داد: موسی(ع) به سر آن چاه رسید و دید عدهای در آنجا جمع شدهاند و دامهای خود را سیراب میکنند، در پشت سر آنها و عقبتر دو زن ایستاده بودند که گلههای خود را از اینکه با گوسفندان دیگر اختلاط پیدا کند منع میکند، موسی(ع) از آنها پرسید چرا اینجا ایستادهاید و کارتان چیست؟ این پرسش موسی(ع) نشان از دلسوزی و عدم بی تفاوتی او است.
رفیعپور گفت: در ادامه آیه اختلاف قرائت داریم و برخی «یُصْدِرَ الرِّعَاءُ» را «یَصدورَ» خواندهاند، البته بیشتر قرا یُصْدِرَ خواندهاند، اما معنا این دو تفاوت مهمی با هم ندارد، آیه میفرماید آن دو زن گفتند ما گوسفندانمان را آب نمیدهیم تا چوپانان گوسفندانشان را سیراب کرده و برگردانند، پدر ما پیرمرد مسن و یا شخصیت بزرگ قبیله است، البته بیشتر مفسرین لغت، شیخ را پیر فرتوت معنا کردهاند و ناچاریم ما گوسفندان را برای آبیاری بیاوریم.
وی با بیان اینکه در ادامه آیات «فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ» آمده است، گفت: موسی(ع) باوجود اینکه بسیار گرسنه بود، گوسفندان آنها را سراب کرد و سپس خودش را جدا کرد و رفت در سایهای استراحت کند و بعد دعا کرد خدایا من به هر خیر و روزی که تو بر من نازل کنی محتاجم، «رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ» نیز یک دعای قرآنی است.
استاد حوزه علمیه ابراز کرد: امیرالمومنین علی(ع) در خطبه ۱۶۰ نهجالبلاغه میفرماید: اگر خواهى، جز رسولالل (ص) موساى کلیم(ع) را نیز مقتداى دیگر خود قرار ده، که گفت: «پروردگارا من به آنچه برایم مى فرستى نیازمندم». به خدا سوگند، موسى از خدا جز لقمه نانى درخواست نکرد، زیرا او از گیاه زمین مى خورد و آن چنان لاغر و کم گوشت شده بود که سبزى آن علف که خورده بود، از درون شکمش پیدا بود.
وی بیان کرد: پس در اینجا منظور حضرت موسی(ع) از خیر، طلب غذا بوده، زیرا موسی(ع) به دلیل ترس از فرعونیان، با عجله و مخفیانه حرکت کرده و گرسنگی را تحمل کرده تا جانش را نجات دهد؛ لذا این آیه نشان میدهد که باید جزئیترین مسائل را نیز از خدا بخواهیم.
گفتوگو از مهنوش بهروز
انتهای پیام