پاسخ شهید صدر به 7 سؤال درباره مهدی موعود(عج)
کد خبر: 4189444
تاریخ انتشار : ۰۴ دی ۱۴۰۲ - ۰۸:۱۹

پاسخ شهید صدر به 7 سؤال درباره مهدی موعود(عج)

کتاب «پژوهشی درباره امام مهدی علیه‌السلام» اثر شهید سیدمحمدباقر صدر، گزینه مناسبی برای کسانی است که علاقه‌مند هستند درباره مهدویت از منظر علمی و منطقی بیندیشند. مؤلف در این کتاب، باور به مهدی(عج) را در معرض پرسش‌های انسان مادی‌گرای امروز قرار می‌دهد و به آنها دقیق و علمی پاسخ می‌دهد.

شهید سید محمد باقر صدرکتاب «بحث حول المهدی علیه‌السلام» از شهید سیدمحمدباقر صدر، گزینه مناسبی برای کسانی است که علاقه‌مند هستند درباره مهدویت از منظر علمی و منطقی آشنا شوند. این کتاب در حدود ۹۰ صفحه است که مؤلف در آغاز آن را به‌عنوان مقدمه‌​ای بر کتاب شاگرد خود با نام​ «موسوعه الامام المهدی(عج)» نوشت و بعدها به جهت غنای محتوا به‌صورت اثری مستقل به چاپ رساند و سیدابوالقاسم حسینی(ژرفا) آن را به زبان فارسی برگرداند و با عنوان «پژوهشی درباره امام مهدی علیه‌السلام» منتشر کرد.

این کتاب علی‌رغم حجم اندکش، بحثی عمیق، علمی و نوآورانه درباره حضرت مهدی(عج) با محوریت هفت پرسش زیر به مخاطب ارائه می‌کند: 

  1. چگونه این عمر بلند برای مهدی(عج) فراهم شده است؟
  2. چرا این همه پافشاری برای بلندی عمر مهدی(عج) است؟
  3. آماده‌​سازی راهبر منتظر چگونه به انجام رسیده است؟
  4. چگونه باور کنیم که مهدی(عج) وجود یافته است؟
  5. چرا هنوز این راهبر ظهور نکرده است؟
  6. آیا یک فرد می​‌تواند این همه نقش ایفا کند؟
  7. روش تغییر در روز موعود چیست؟

شهید صدر در مقدمه کتابش با عنوان «اندیشه مهدویت و ریشه‌​های آن در تاریخ» به اختصار ریشه این آرمان را در ادیان الهی و حتی مکاتب مادی به ما نشان می‌​دهد و می‌گوید «مهدی(عج) فقط تجسم یک باور اسلامی با ماهیت دینی نیست» و وقتی درباره باور به موعود در اسلام توضیح می‌​​دهد می​‌گوید که اسلام به این اندیشه چه خدمتی کرد و به آن چه سر و وضعی بخشید: «هر چند اندیشه مهدویت از اسلام کهن‌​تر و فراگیرتر است، اما شاخصه​‌های جزئی آن که اسلام مشخص نموده، بیش از هر مکتب دیگری...، آرمان‌​ها و امیدهای پیوسته به این موضوع را برآورده کرده است. اسلام این اندیشه را از جهان غیب به واقعیت درآورد و از آینده به اکنون کشاند و از چشم دوختن به نجات‌بخشی که در آینده​ای دور و ناشناخته می​‌آید، به وجود نجات‌​بخشی زنده و حاضر رهنمون شد.»

شهید صدر، حضور امام و پیوند معنوی با او را یکی از اثرات این تجسم‌بخشی به موعود می‌داند و می‌​نویسد که «وجود حضرت برای ما به‌عنوان اندیشه‌​ای که ولادتش را انتظار بکشیم یا یک پیش‌بینی که به تحقق مصداقش چشم بدوزیم، نیست بلکه او برای ما واقعیتی است که منتظریم تا فعالیتش را آغاز کند، انسانی است معین که با گوشت و خونش میان ما زیست می‌​کند و او را می‌​بینیم و او نیز ما را می‌​بیند و در اندوه و شادی ما مشارکت می​‌​کند و شاهد همه عذاب‌‌های دردکشیدگان و رنج‌​​های رنج‌دیدگان و ستم ستمگران به روی زمین است.​» (ص 31)

شهید سیدمحمدباقر صدر، انتظار فرج را زمینه‌ساز برقراری ارتباط روحانی با امام و آرمان‌​های ایشان می‌​داند. به گفته شهید صدر، این تجسم​‌بخشی اسلام به موعود، تأثیری تازه به این اندیشه بخشیده و آن را مبنع دهش و توان فزون‌​تر کرده است.

شهید صدر شجاعانه باور به مهدی(عج) را در معرض پرسش‌های انسان مادی‌گرای امروز قرار می‌دهد و عالمانه به آنها پاسخ می‌دهد: 

1. راز طول عمر امام زمان(عج) چیست؟

مؤلف در پرسش اول «چگونه عمر بلند برای حضرت مهدی(عج) فراهم شده؟» امکان عمر بلند برای انسان را از نظر «عملی»، «علمی» و «منطقی» بررسی می‌​کند. این بخش، مفصل‌ترین بحث کتاب را تشکیل می‌دهد و در آن شهید صدر، امکان عمر بلند برای امام زمان(عج) را از منظر علمی و منطقی قابل اثبات می‌داند:

منظور از «امکان عملی» کارهایی هستند که بالفعل امکان عملی دارند و کسانی هستند که در حال حاضر به شیوه‌​های گوناگون این کارها را انجام می‌​دهند. مانند صعود به ماه و رفتن به ژرفای اقیانوس​‌ها. «امکان علمی» نیز در مورد کارهایی صدق می‌کند که به‌صورت بالفعل نمی‌​توان با امکانات معاصر به آنها دست یافت، اما از لحاظ علمی دلیلی وجود ندارد که این کارها را ناممکن بدانیم؛ مثلاً صعود به سیاره زهره، کاری نیست که علم، دلیلی برای ناشدنی بودن آن داشته باشد، بلکه رویکردهای علمی، آن را ممکن می‌​دانند، گرچه انجام آن اکنون میسر نیست. «امکان منطقی» نیز به این معناست که عقل انسان دلیلی نمی‌​یابد که آن را ناممکن بشمارد. مثلاً تقسیم سه پرتقال به دو قسمت مساوی، بدون دو نیم کردن یکی از آنها، امکان منطقی ندارد، اما اینکه انسان در آتش پای نهد و نسوزد از لحاظ منطقی، محال نیست، زیرا تناقضی در این فرض نیست.

شهید صدر پس از تعریف این سه نوع امکان، توضیح می‌دهد گسترش عمر انسان تا هزار سال از لحاظ منطقی امکان دارد؛ زیرا این از منظر عقلانی ناممکن نیست و در فرض، چنین چیزی تناقضی وجود ندارد، چراکه بی‌شک زندگی به‌عنوان یک مفهوم در دل خود معنای مرگ سریع را به همراه ندارد. نیز شک نداریم که این عمر بلند برای انسان دارای «امکان عملی» نیست؛ زیرا علم با ابزارها و امکانات موجودش که از رهگذر تجربه بشری معاصر فراهم آمده، نمی‌​تواند عمر انسان را تا صدها سال بیفزاید.

اما از لحاظ «امکان علمی» امروز هیچ دلیلی برای انکار بلندای عمر از جنبه نظری وجود ندارد. مؤلف در ادامه به موضوع نوع تفسیر زیست‌شناسانه از پدیده پیری و کهنسالی در انسان می‌​پردازد و در این زمینه دو دیدگاه را طرح می‌​کند:

پیری از نظر علم

مطابق یک دیدگاه پیری عبارت است از قانونی طبیعی که بر بافت‌​ها و سلول‌​های جسم انسان حاکم است و حتی اگر آنها از تأثیر هرگونه عامل بیرونی دور نگه داریم، باز هم آن قانون، بافت​‌ها و سلول‌​ها را وا می‌​دارد که خود پس از رسیدن به او رشدشان، به تدریج از کار بیفتند.

دیدگاه دوم این است که پیری و ناکارآمدی بافت‌​ها و سلول‌​های جسم برای ایفای نقش فیزیولوژیک خود، نتیجه نبرد با عوامل بیرونی همچون میکروب‌​ها و بیماری​‌هایی است که از طریق عوامل مختلف به جسم انسان راه می​‌یابد. اینکه کدام دیدگاه درست است پرسشی است که امروز علم، پیش روی خود دارد. اگر بپذیریم پیری نتیجه نبود درگیری با عوامل اثرگذار بیرونی است؛ امکان دارد وقتی بافت‌​های بدن انسان از آن عوامل برکنار نگه داشته شوند، زندگی در آنها امتداد یابد و به‌طور قاطع بر پدیده پیری پیروز شوند. دیدگاه دیگر معتقد است کهنسالی قانون طبیعی خود سلول​‌ها و بافت‌​های زنده است؛ یعنی اینها درون خود، بذر فنای حتمی خویش را به همراه دارند و از مرحله پیری می‌​گذرند و سرانجام به مرگ می‌​رسند. اگر این دیدگاه را بپذیریم باز هم به این معنا نیست که هیچ انعطافی در این قانون طبیعی روا ندانیم؛ بلکه این قانون به فرض وجود، انعطاف‌پذیر است، چراکه در زندگی معمولی خویش می‌​بینیم و دانشمندان نیز در آزمون‌​های علمی خود مشاهده می​‌کنند که پیری به‌عنوان یک پدیده فیزیولوژیک(نه یک بازه زمانی) گاهی زودتر فرا می‌​رسد و گاهی به تأخیر می‌​افتد. حتی دانشمندان توانسته‌​اند در عمل از انعطاف‌پذیری این قانون طبیعی فرض شده، استفاده کنند و عمر برخی از حیوانات را تا صدها برابر نسبت به عمر طبیعی آنها افزایش دهند.

پس از لحاظ علمی اثبات می‌​شود که به تأخیر انداختن این قانون با ایجاد محیط و عوامل معین، از جنبه علمی امکان دارد و اگر هنوز علم نتوانسته این تأخیر را درباره موجودی پیچیده و خاص همچون انسان، انجام دهد تنها به دلیل تفاوت درجه دشواری این کار در مورد انسان نسبت به دیگر موجودات زنده است. پس علم از جنبه نظری و به اندازه‌​ای که جریان‌​های پویای علمی به آن گواهی می‌​دهند هرگز دلیلی در دست ندارد که امکان طولانی کردن عمرانسان را انکار کند.

پس از اثبات امکان علمی و منطقی گسترش عمر انسان، تنها چیزی که می‌​تواند جای شگفتی باشد این است که حضرت مهدی(عج) در این مورد از علم پیشی گرفته و آن امکان نظری درباره شخص وی به امکان عملی تبدیل شده باشد. اما چگونه؟

پاسخ شهید صدر به این سؤال چنین است: این تنها زمینه‌​ای نیست که در آن اسلام از حرکت علم پیشی جسته است. آیا شریعت اسلامی چندین قرن از حرکت علم و پیشرفت طبیعی فکر انسانی پیشی نگرفته است؟ آیا با آرمان‌​هایش طرح​‌هایی را برای اجرا پیشنهاد نکرده که انسان در حرکت مستقل خویش صدها سال بعد آمادگی دستیابی به آن‌ها را یافت؟ اگر به همه این​ها ایمان داشته باشیم چرا نپذیریم که خداوند به‌عنوان مبدأ این رسالت در طرح​‌ریزی عمر حضرت مهدی(عج) از علم پیشی گرفته باشد؟ برای نمونه اسلام به ما خبر می‌​دهد رسول خدا(ص) شبانه از مسجدالحرام به مسجد الاقصی برده شد اگر بخواهیم این انتقال شبانه را در چارچوب قوانین طبیعی دریابیم به این معناست که در آن به‌گونه‌‌ای از قوانین طبیعی بهره گرفته شده است که علم بعد از صدها سال توانست آن را تحقق ببخشد.

عمر بلند که خداوند به آن منجی عطا فرمود در چارچوب عمرهای بشری تا امروز مایه شگفتی است اما مگر نقش تحول‌آفرین و سرنوشت‌سازی که این منجی برای انجام آن آماده شده در محدوده آشنای زندگی بشر و تحولات تاریخی که پشت سر نهاده عجیب نیست؟ اگر این آماده‌سازی برای ایفای چنین نقش بزرگی دارای برخی جلوه​‌های غیر معمول و بیرون از چارچوب معهود همچون بلندی عمر آن منجی باشد چرا باید آن را شگفت بشماریم؟

معجزه و عمر بلند

شهید صدر در ادامه توضیح می‌دهد حتی اگر فرض کنیم که عمر بلند از لحاظ علمی برای انسان امکان ندارد این فرض به معنای این است که این حالت به‌عنوان معجزه‌​ای به‌شمار می‌​آید که قانون طبیعی را در موردی معین از کار انداخته تا زندگی شخصی را حفظ کند که پاسداری از رسالت آسمانی به حیات او وابسته شده است. این معجزه در نوع خود بی‌‌نظیر نیست. قانون پیری و کهنسالی از قانون انتقال حرارت از جسم دارای دمای بیشتر به جسم با دمای کمتر، قطعی‌تر نیست، اما این قانون هنگامی که روش دیگری برای حفظ جان ابراهیم(ع) نبود برای پاسداری از زندگی او از کار افتاد.

جز این نیز بسیاری از قوانین طبیعی از کار افتاد تا شماری از پیامبران و حجت​‌های خدا بر زمین پاسداری شوند؛ مثلاً دریا برای موسی(ع) شکافته شد یا برای رومیان چنین وانمود گشت که عیسی(ع) را دستگیر کردند در حالی که وی را دستگیر نکرده بودند. همه این​ها نمونه‌​هایی برای از کار افتادن قوانین طبیعی در حمایت از فردی است که حکمت ربانی پاسداری از زندگی وی را اقتضا می​‌کرد. پس قانون پیری و کهنسالی نیز می​‌تواند یکی از همین قوانین باشد.

2. چرا بر طولانی بودن عمر امام زمان(ع) پافشاری می‌کنیم؟ 

چرا خداوند تا این اندازه اهتمام دارد که فقط همین فرد معین، عمرش بلند شود و در نتیجه قوانین طبیعی برای او از کار بیفتد؟ چرا راهبری روز موعود به فردی واگذار نمی‌​شود که در آینده زاده شود و نقش مورد انتظار خویش را ایفا کند؟ فایده این غیبت طولانی چیست و چه توجیهی دارد؟

شهید صدر با بیان اینکه پرسشگران در پی تفسیر اجتماعی برای این مسئله در پرتو و حقایق محسوس آن تحول بزرگ هستند، بر این پایه، سؤال را به این‌گونه طرح می​‌کند: آیا درباره فرایند تحول مورد انتظار در روز موعود به اندازه‌​ای که در پرتو سنت‌​ها و تجارب زندگی قابل فهم است می​‌توانیم این عمر بلند را برای پیشوای ذخیره شده آن روز، یکی از عوامل موفقیت وی بدانیم که او را بیش از پیش در ایفای این نقش توفیق می​‌بخشد؟

وضعیت روحی بی​‌مانند امام زمان(عج)

شهید صدر در توضیح این مطلب ‌می‌​گوید آن فرایند بزرگ تحول، نیازمند «وضعیت روحی بی‌مانند» در رهبری است که آن تحول را رقم می‌​زند؛ وضعیتی که باید سرشار از درک حقایق ابرقدرت‌هایی باشد که آن رهبر آماده شده است تا آن​ها را سرنگون کند.

این راهبر باید احساس کند تمدنی که با آن می‌​ستیزد، خوار و فرومایه است و این حس را داشته باشد که آن تمدن تنها به منزله یک نقطه بر خط طولانی تمدن انسانی است​​. هر قدر قلب آن راهبر تحول​‌بخش از این احساس آکنده​‌تر باشد، از لحاظ روحی، قدرتی بیشتر برای رویارویی در برابر آن تمدن می​‌یابد​.

این بخش کتاب شهید صدر، فصلی خواندنی برای آشنایی با روح بزرگ مردی است که در دل تاریخ حضور داشته و تک تک مراحل رویش و گسترش و چیرگی و افول تمدن‌​ها را به چشم دیده و به آنها از لابه لای کتاب​های تاریخی نمی​‌نگرد. شهید صدر در این چند صفحه ما را به تماشای افق بلندی می‌برد که منظر و مرآی دائمی حضرت حجت(ع) است​.

3. آماده‌‎سازی امام منتظر، چگونه انجام شده است؟

شهید صدر در پاسخ که «آماده​‌سازی موعود چگونه انجام شده در حالی که وی تقریباً پنج سال در زمان پدرش امام عسکری(ع) زیسته است و دوره کودکی برای پرورش کامل شخصیت یک راهبر کفایت نمی​‌کند؟» به چند نکته تاریخی در باب امامت اشاره می‌​کند که از جمله آنها شرایط دشوار و شایستگی امامت، پایگاه‌‌های مردمی که در راه پایداری بر عقیده خویش در موضوع امامت فداکاری​‌های بزرگی کردند، رابطه گسترده میان امام و پایگاه‌​های گسترده مردمی و دشمنی دستگاه خلافت با امامان است.

شهید صدر این نکات را توضیح می‌دهد و چنین نتیجه‌گیری می‌کند که دقت در این نکات نشان می‌دهد پدیده امامت زودهنگام، یک پدیده واقعی بوده و امامی که در سن کودکی خود را پیشوای معنوی و فکری مسلمانان می​‌خواند می‌‌بایست مقدار عظیمی از دانش ​و معرفت را می‌​داشت، چراکه اگر چنین نبود، آن پایگاه‌​های مردمی به امامتش رضایت نمی​‌دادند و از طرفی سکوت دستگاه خلافت آن ​دوره و عدم استدلال بر ناکارآمدی امام به دلیل سن کم، نشان می‌‌دهد که آنها می​‌دانستند امامت زودهنگام پدیده‌​ای حقیقی است؛ نه چیزی ساختگی. تاریخ برای ما روایت کرده که آنها کوشش​‌هایی از این دست انجام دادند و به شکست برخوردند.

این پدیده واقعی ریشه‌​هایی همانند در میراث رسالت‌​های آسمانی و راهبری​‌های ربانی دارد و یحیی(ع) مثالی است که برای پدیده امامت زودهنگام در میراث ربانی اهل بیت(ع) کفایت می‌​کند.

4. چگونه باور کنیم که امام زمان(عج) زنده است؟

آیا چند روایت که در دل کتاب‌​ها از رسول خدا(ص) نقل شده برای باور به وجود حضرت مهدی(ع) کافی است؟ شهید صدر در پاسخ به این سؤال، می​‌نویسد، تجسم اندیشه مهدویت در امام دوازدهم، دلیل‌​های کافی و روشن دارد که می‌توان آنها را به دو دسته ادله اسلامی و علمی دسته‌بندی کرد. او در توضیح دلیل اسلامی می‌گوید این دلیل در صدها روایت رسول خدا(ص) و امامان اهل بیت(ع) (شمار احادیث از رسول خدا(ص) از طریق برادران اهل سنت 400 سخن است. نیز مجموعه احادیث رسیده از طریق شیعه و سنی، بیش از شش هزار روایت است) نمود می‌​یابد. این احادیث از نظر فراوانی و گسترش به حدی انبوه رسید‌اند.

دلیل علمی این مسئله نیز از تجربه‌​ای شکل می​‌گیرد که گروهی از مردم تقریبا 70 سال با آن زیسته‌اند و به دوران غیبت صغری مشهور است. در جایگاه نیابت امام در این دوره چهار تن قرار داشتند که آن پایگاه‌های مردمی به اتفاق نظر، پرهیزگاری و درستکاری آنان را در زندگی پذیرفته بودند. پدیده غیبت صغری می‌تواند به منزله تجربه علمی برای اثبات واقعیت عینی آن شمرده شود تا حقیقت ولادت و زندگی و غیبت آن امام راهبر را بپذیریم.

5. چرا هنوز امام زمان(عج) ظهور نکرده است؟

توفیق هر فرآیند تغییر اجتماعی با اوضاع و احوال عینی خاصی، ارتباط دارد و تنها هنگامی این فرآیند به اهداف خویش دست می‌یابد که آن اوضاع و زمینه‌​​ها فراهم شود. سنت خداوند در فرآیند تغییر ربانی همواره چنین جریان یافته است که در جنبه اجرایی، به شرایط عینی که فراهم آورنده فضای مناسب و جو عمومی برای فرآیند تغییر هستند، مقید باشد. به همین روی اسلامی ظهور نکرد، مگر در پی فاصله​‌ای دراز از ظهور رسالت​‌ها و گذشت چندین قرن.(ص 80) رسالت حضرت مهدی(ع) نیز یک اقدام اجتماعی محدود و یا تغییر در یک بخش معین از جهان نیست، بلکه تغییری فراگیر در جهان و بیرون آوردن همه بشریت از تاریکی به سمت روشنایی است. پس موضع امام مهدی(ع)، همانند هر فرآیند تغییر اجتماعی، از جنبه اجرایی نیازمند فضای مناسب جهانی و جو عمومی سازگاری است که اوضاع عینی مطلبوب برای تغییر جهانی را محقق کند.

6. آیا یک نفر می​‌تواند این همه نقش ایفا کند؟

به گفته شهید صدر، دیدگاه نهفته در این پرسش به رویکردی معین در تاریخ ارتباط دارد که آن را بر این اساس تفسیر می‌​نماید که انسان، عامل درجه دوم در رویدادهای تاریخی به‌شمار می‌​رود و نیروهای عینی پیرامون وی، عامل اساسی هستند. او به اختصار شرح می‌دهد که تاریخ دو قطب دارد؛ یکی انسان و دیگری، نیروهای مادی اطراف وی. همان سان که نیروهای مادی و وضعیت تولید و طبیعت در انسان اثر می‌گذارند، انسان نیز در نیروها و وضعیت پیرامون خود اثر می‌​گذارد. این همان چیزی است که در تاریخ نبوت‌​ها و به‌طور ویژه در تاریخ نبوت حضرت محمد(ص) تحقق یافته است. ایشان به حکم پیوند رسولانه‌اش با آسمان، مهار حرکت تاریخ را در دست گرفت و گسترش تمدنی را رقم زد که وضعیت عینی پیرامون او هزگز نمی​‌توانست آن را به ارمغان آورد.

7. روش تغییر در روز موعود چیست؟

پاسخ مشخص به این پرسش با شناخت زمانه و مرحله‌​ای ارتباط دارد که قرار است امام مهدی(عج) در آن حضور یابد. در اینجا تنها یک فرض اساسی را می​‌توان در پرتو احادیث مربوط و تجارب ناظر به فرایندهای تغییر بزرگ در تاریخ پذیرفت. آن فرض این است که مهدی(عج) در پی یک خلأ بزرگ که نتیجه «نگونساری و بحران نفس‌​گیر تمدنی» است رخ خواهد نمود. این خلأ زمینه را فراهم می‌کند تا آن رسالت تازه گسترش یابد و این شکست و نگونساری، فضای روانی را برای پذیرش آن رسالت مهیا می​‌کند. این نگونساری رخدادی نیست که به‌صورت تصادفی در تاریخ تمدن انسان روی داده باشد، بلکه پیامد طبیعی تضادهای «تاریخ گسسته از خداوند متعال» است که سرانجام راه‌حلی نهایی برای آن یافت نمی​‌شود و بدین روی آتشی برافروخته می‌​شود که همه چیز را از بین می​‌برد. در آن حال نوری می‌​درخشد و آن آتش را فرو می‌​نشاند و عدل را بر زمین استقرار می​‌بخشد.

تنظیم: کامله بوعذار

انتهای پیام
captcha