«اخلاق پزشکی» هیچ مرزی نمی‌شناسد + فیلم
کد خبر: 4164933
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار : ۰۴ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۳
محمدرضا ظفرقندی در گفت‌وگوی تفصیلی با ایکنا:

«اخلاق پزشکی» هیچ مرزی نمی‌شناسد + فیلم

استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی تهران بر این باور است؛ یکی از مبانی اخلاقی در کتاب‌ها و قسم‌نامه‌ها عمومیت رعایت اخلاقی پزشکی برای همه بیماران است؛ یعنی در اخلاق پزشکی جنسیت، قومیت،‌ ملیت، مذهب و... رنگ می‌بازد و وقتی که وارد حرفه پزشکی می‌شویم، باید همه را به یک چشم ببینیم و این جزو اصول استاندارد مسائل اخلاقی است. در زمان جنگ مجروحان جنگی عراقی را مثل مجروحان خودمان درمان می‌کردیم.

هیچگاه از استانداردها کوتاه نمی‌آیم حتی به قیمت بهایی که باید بپردازمیک پزشک می‌تواند سمت‌های مختلفی داشته باشد، مثلاً رئیس مرکز تحقیقات تروما، استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی تهران، فوق تخصص عروق و تروما، رئیس سابق سازمان نظام پزشکی ایران، رئیس مرکز تحقیقات تروما و پژوهش‌های جراحی سینا، پزشک دوران دفاع مقدس، نویسنده، اما تمام این سمت‌ها وقتی اوج می‌گیرد و ارزشی روزافزون پیدا می‌کند که با همدردی با درد مردم همراه باشد.

پزشکی که درد مردم را می‌فهمد و صدای افراد بی‌صدا می‌شود و عمیقاً به انجام مسئولیت‌های اجتماعی‌اش اعتقاد دارد، حاضر است تمام عواقب و هزینه‌های فریاد‌هایش را بدهد، پزشکی که بعد از صدها جراحی موفق از جراحی‌هایی حرف می‌زند که در آنها قلبش از شدت سختی جراحی در حال ایستادن است، پزشکی که اخلاق را نه در کف آن که قانون شده بلکه در اوج که اولویت دادن بیمار به خود است می‌خواهد، می‌شود طبیب دل و مرهم جان.

بیمارستان سینا _ مرکز تحقیقات تروما محل دیدار و گفت‌وگوی ایکنا با دکتر محمدرضا ظفرقندی بود. او با آن لبخند صمیمی و مصمم خویش میزبان ما بود و با آرامش مثال زدنی به پرسش‌هایمان درباره اخلاق پزشکی و پزشکِ اخلاقی پاسخ داد. در ادامه حاصل این گفت‌وگو را می‌خوانیم و می‌بینیم.

ایکنا ـ در آغاز لطفا، تعریف خود از «پزشک» بفرمایید.

پزشکی «تسکین آلام مردم» است و این نعمت بزرگ را خداوند به کسی که در این حرفه فعالیت می‌کند داده است. به تعبیر امام حسین(ع)، «حوائج مردم به شما نعمت‌های خداست و این حوائج شما را دچار ملولی و آزردگی نکند». پزشکی توفیقی است که خداوند عطا کرده و زمانی این توفیق را در عمل مشاهده می‌کنیم که وقتی مردم به ما مراجعه می‌کنند یک جمله بلند با مفهوم بالایی می‌گویند، به خصوص در بیماری‌های صعب‌العلاج همراه مریض، مادر مریض و... می‌گویند که آقای دکتر اول خدا دوم شما. یعنی بعد از خدا به پزشک رجوع می‌کنند، منتها به شرط‌ها و شروط‌ها. پزشک باید بتواند آن آلام را در همه ابعاد تسکین دهد، هم به لحاظ جسمی و هم به لحاظ روحی. من به عنوان یکی از افراد جامعه پزشکی سعی کردم در طول دوران طبابتم در این مسیر حرکت کنم و خدا را شاکرم که در این مسیر قرار گرفته‌ام.

ایکنا ـ در نگاه شما و بسیاری از پزشکان، پزشکی نعمت و لطف الهی است، چرا در روزگار ما بسیاری دیگر از پزشکان این حرفه را لطف الهی برای بهبود حال مردمان نمی‌دانند؟

وقتی همه افراد خوشی را می‌بینند دلشان خوش می‌شود. این امر قراردادی نیست یا نمی‌توان آن را با کتاب به کسی تلقین و ارائه کرد. افراد ذاتاً از خوشی همنوعشان، دوستشان و جامعه خوشحال می‌شوند و این ویژگی در جامعه پزشکی نیز وجود دارد. وقتی مریضی درمان می‌شود، لبخند رضایت مادر مریض و... هر انسان با وجدانی را دلخوش و آرام می‌کند. هدف اصلی‌ باید این باشد که رضایتمندی و شفا را به اذن خدا حاصل کند. اکثر افراد جامعه پزشکی این حس را دارند، اما عده‌ای نگرش‌ دیگری دارند و عموماً این حس در بیشتر اعضای جامعه پزشکی وجود دارد.



ایکنا ـ آیا می‌توان اخلاق پزشکی را از مفهوم کلی اخلاق مجزا دانست و آن را محدود به اجرای قوانین در کتب اخلاق پزشکی مطرح کرد و آیا برای عدم اجرای آنها مجازات تعیین شده است؟

اخلاق پزشکی مثل همه نگرش‌های اخلاقی و معنوی درجاتی دارد و در حضور قوانین به صورت طبیعی حداقل‌ها تعریف می‌شود؛ یعنی از وقتی که پزشکی شکل گرفت، که فکر می‌کنم همزمان با تاریخ بشر بود، اخلاق پزشکی هم شکل گرفت و در قالب سوگندنامه‌ها نمود داشته است. حتی قبل از سوگندنامه بقراط که قدمت طولانی و عمومیت دارد، پندنامه‌ها در متون اوستایی هست و یا اخلاق پزشکی در کتاب‌ها و متونی که از حمورابی و پزشکان قدیمی ماست، وجود دارد.

بنابراین بین اخلاق پزشکی و طبابت همزادی وجود دارد. مهم این است که این قاعده و تعریف استانداردها که در سوگندنامه‌‌ها و پندنامه‌ها آمده پایین‌ترین سطح اخلاق پزشکی است، ولی ارتفاعی نیز در این حوزه وجود دارد؛ افراد زیادی را می‌شناسم که از این قاعده و استانداردها که در همه جوامع وجود دارد و ربطی هم به تدین ندارد و در همه جوامع بشری باید رعایت شود فراتر رفته‌اند. نحوه برخورد با بیمار، رازداری برای بیمار، احترام به بیمار و حتی نحوه لباس پوشیدن در مقابل بیمار، برخورد منصفانه با بیمار، توضیح آینده بیماری، بیان شفاف مراحل بیماری، حق انتخاب بیمار و... قواعدی دارد که همه این موارد در کتاب‌های مرتبط با این موضوع ذکر شده است.

این کف و استاندارد است، ولی بالاتر از این استاندارد جمله‌ای داریم که قاعده آن در سوگندنامه‌هاست و آن اینکه «اولویت مشکلات و مسائل بیمار بر مسائل شخصی پزشک». در اینجا اخلاق پزشکی ارتفاع می‌گیرد و در مواردی حتی پزشک مخارج بیمار را برعهده می‌گیرد. در زمان جنگ این اتفاق زیاد رخ می‌داد؛ مجروحان جنگی عمدتاً به دلیل خونریزی شهید می‌شدند و بارها شاهد بودیم که وقتی بیمار به خون نیاز داشت، کادر درمان علاوه بر درمان‌ اولیه، دو واحد از خون خود را نیز به مجروح تزریق می‌کردند. پس این تعاریف اخلاقی مثل همه مدارج اخلاقی و عرفانی می‌تواند رتبه‌بندی شود.

هیچگاه از استانداردها کوتاه نمی‌آیم حتی به قیمت بهایی که باید بپردازم

ایکنا ـ چه عاملی باعث می‌شود پزشکی تصمیم بگیرد در اخلاق پزشکی مدارج عالی را به دست بیاورد و به اوج اخلاق برسد، ولی پزشک دیگری این‌ موضوع را اولویت کار حرفه‌ای خود قرار ندهد؟ 

این امر تا حدی به خصوصیات اخلاقی شخص مربوط است و ربطی به اخلاق پزشکی ندارد، ولی مقداری از آن هم رضایتی است که مطرح کردم. وقتی پزشک بهبود و شفای یک مریض را می‌بیند، رضایتی که حاصل می‌شود با هیچ پدیده مادی در دنیا قابل معاوضه نیست. وقتی پزشک، تشکر پدر و مادری را می‌بیند، این حس با حساب‌ و کتاب‌های عادی زندگی قابل مقایسه نیست و این امر ایجاب می‌کند که در امر اخلاق جلو رود.

یکی از مبانی اخلاقی در کتاب‌ها و قسم‌نامه‌ها عمومیت رعایت اخلاقی پزشکی برای همه بیماران است؛ یعنی در اخلاق پزشکی جنسیت، قومیت،‌ ملیت، مذهب و... رنگ می‌بازد و وقتی که وارد عرصه پزشکی می‌شویم، باید همه را به یک چشم ببینیم و این جزو اصول استاندارد مسائل اخلاقی است. در زمان جنگ مجروحان جنگی عراقی را مثل مجروحان خودمان درمان می‌کردیم.

یکی از توئیت‌هایی که اخیراً آن را منتشر کرده‌ام در خصوص طبابت و حجاب بود. به تازگی در چند مکان بنر زدند و محتوای آنها این بود که بیماری که حجاب ضعیفی دارد درمان نشود. این کار کاملاً خلاف اصول پزشکی است و ما درباره آن موضع‌گیری جدی کردیم و گفتیم که درمان بیمار به این حوزه‌ها ربطی ندارد و هر کسی از هر نگرشی باید درمان شود. در غیر این صورت پزشکی و اخلاق پزشکی رنگ می‌بازد. در مورد تزریق واکسن کرونا نیز نمی‌توانستیم قبول کنیم که واکسن را وارد معادلات سیاسی و غیراصولی کنیم. در آن زمان مسئول سازمان نظام پزشکی بودم و وقتی که محدودیت‌هایی اعلام شد، موضع‌گیری کردیم و گفتیم که در دینمان برای نجات جان یک انسان مقدس‌ترین اصول فدا می‌شود و همه فقها اجماع دارند که مثلاً اگر در حال خواندن نماز هستید و کسی دارد غرق می‌شود، باید نمازتان را قطع و به آن فرد کمک کنید. بنابراین معنا ندارد که بگوییم باید برای تزریق واکسن محدودیت قائل شویم.

ایکنا ـ با وجود پیشینه علمی و تجربه بسیارتان، مهم‌ترین معضل امروز جامعه پزشکی در ایران چیست؟

مهم‌ترین مسئله جامعه پزشکی این است که آرامش و امکان درمان داشته باشد و در این مسیر دچار مشکل نشود. بیماری‌ موضوع اصلی جامعه پزشکی است و پزشکان باید با آرامش خاطر و این نگرش که سلامت، بالاترین حق مردم است، وارد فرایند درمان شوند.

بیماری‌های مردم ابعاد وسیع اجتماعی دارد.در مطالعات می‌بینیم فقر عامل بسیاری از بیماری‌هاست؛ اینها نتایج تحقیقات کاملاً علمی است. در بسیاری از بیماری‌ها تغذیه را عامل می‌دانیم و در بسیاری از مشکلات پزشکی کمبود دارو و هزینه‌ها، درمان را دچار مشکل می‌‌کند. وقتی مریضی را می‌بینیم که نیاز به درمان دارد و درمان او نیاز به وسیله‌ای دارد که اگر فراهم نباشد، رنج درمان به رنج دیگری هم متصل می‌شود. بنابراین براساس ارزیابی‌های ما، 80 درصد مشکلات درمانی مردم مشکلات اجتماعی درمان، سلامت و پزشکی است.

در دانشگاه درسی را با عنوان تروما ارائه می‌دهم، یعنی آسیب ناشی از حوادث که شامل اصابت گلوله، تصادفات جاده‌ای، سقوط از ارتفاع و... است. وقتی که وارد حوزه درمان می‌شویم؛ مثالی که سر کلاس می‌زنم این است که زمانی من و شما دانشجویان پایین دره نشسته‌ایم و مدام از بالای دره ماشین سقوط می‌کند. من و شما شروع به درمان و بخیه زدن مجروحان می‌کنیم، ولی این کار بخش کمی از وظیفه اجتماعی پزشک است. پزشک یک وظیفه درمانی شخصی دارد، ولی به نظر من یک وظیفه بزرگ‌تر هم دارد و پزشک اخلاقی یا اخلاق‌مدار کسی است که به وظایف اجتماعی خود نیز عمل می‌کند و هزینه آن را متقبل شود.

هیچگاه از استانداردها کوتاه نمی‌آیم حتی به قیمت بهایی که باید بپردازم

وظیفه اجتماعی این است که او که پایین دره نشسته‌ است و مدام شاهد سقوط ماشین‌هاست، باید به بالای جاده برود و بپرسد چرا گاردریل نمی‌کشید و تابلو نمی‌زنید؟ چرا ماشین‌ها مرتب تصادف می‌کنند و فرسوده هستند و باعث مرگ و میر می‌شوند؟ امسال در قالب شکوائیه و اعتراض به آقای رئیس‌جمهور نامه نوشتم و گفتم که در سال 1401 مرگ و میر در اثر تصادفات جاده‌ای حدود 16 درصد نسبت به مرگ و میر سال قبل بیشتر شده است؛ یعنی مرگ و میر نزدیک به دو هزار نفر بیشتر بوده است.

علت اول مرگ و میر در کشور ما بیماری‌های قلبی و عروقی است. علت دوم بیماری‌های سرطانی و علت سوم تروماست، ولی علت عمده مرگ و میر در ایران حوادث جاده‌ای و تروماست و جوانان قربانیان تصادفات رانندگی هستند. یک شاخص استاندارد توسعه داریم که میزان عمر از دست رفته هر ملت چقدر است و میزان عمر از دست رفته‌ای که نباید از بین می‌رفت چقدر است.

در حوزه تروما برخی از کشورها مثل سوئد میزان مرگ‌و میر حوادث جاده‌ای خود را در آن میزانی که نباید مردم می‌مردند و مرده‌اند، (preventable trauma death) را می‌خواهد به صفر برساند و طبق مطالعه‌ای که در ایران کردم، متأسفانه این آمار 26 درصد است. یعنی 26 درصد قربانیان تروما در ایران جوان هستند. قربانی بیماری‌های قلبی عروقی مسن هستند، اما عمر از دست رفته در جوان‌ها بسیار بالاتر است و اینها مسئولیت‌های اجتماعی است؛ یعنی اگر به جاده‌ها و استاندارد اتومبیل‌ها، کلاه ایمنی موتورسوارها و... بها ندهیم، این آمار بالا می‌رود و یک پزشک خوب هم اگر خیلی خوب بتواند بخیه بزند، باز هم 80 درصد سرمایه اجتماعی را از دست می‌دهیم.

بنابراین تفاوت رعایت اخلاق پزشکی و پزشک بااخلاق بودن ورود به حوزه مسئولیت‌های اجتماعی است. اگر پزشک می‌بیند که اقتصاد درمان دارد، کوتاه می‌آید، وظیفه خود را انجام نمی‌دهد، سرانه درمان وظیفه خود را انجام نمی‌دهد و ... باید وارد عرصه شود اما متأسفانه در برخی شرایط ورود به این عرصه هزینه دارد.

ایکنا ـ مسائلی از جمله مافیای پزشکی و دارویی، زیرمیزی و... در مورد جامعه پزشکی مطرح می‌شود که به فداکاری و تلاش‌های این قشر خدشه وارد می‌کند. چطور باید با این مسائل مقابله کرد؟

وقتی می‌خواهیم یک پدیده را درست درمان کنیم، باید همه حواشی و جوانب آن را در نظر بگیریم. همیشه به شاگردانم می‌گویم که اگر آسیبی را در کبد تشخیص داده‌اید، اما اگر بقیه شرایط بیمار مثل فشار خون و قلب را در نظر نگیرید و فقط بر روی همان یک عضو تمرکز کنید، بیمارتان می‌میرد. به همین دلیل وقتی می‌خواهید یک بیمار را عمل کنید، باید تمام اعضای بدن و شرایط بیمار را بررسی کنید تا موفق شوید.

در جوامع پزشکی هم مثل بقیه جوامع و صنوف تخلفاتی وجود دارد و نگرش‌های اخلاقی در برخی موارد سقوط کرده است. ولی باید براساس ضوابط قانونی با این مسائل برخورد شود. کار اصلی که ما در نظام پزشکی انجام می‌دادیم این بود که ضوابط قانونی تدوین شود. ما مشکل قانونی و خلأ قانونی در این حوزه نداریم ولی وقتی از ابعاد مختلف می‌خواهیم همین مسئله را بررسی کنیم، همان مسئولیت‌های اجتماعی، اقتصاد درمان و حقوق جامعه پزشکی مطرح می‌شود. یکی از کتاب‌هایی که تدوین کرده‌ایم، منشور حقوق جامعه پزشکی است. یعنی اگر شما نتوانید اقتصاد درمان را سامان بدهید، بیمه را قوی و بحث تعرفه‌ها را واقعی کنید، به طور طبیعی تخلفاتی رخ خواهد داد و بیشتر هم خواهد شد.

مثلثی را در حوزه درمان مطرح کرده‌ام که یک رأس مثلث اقتصاد درمان، یک رأس نیروی انسانی و یک رأس ساختار درمان است. ساختار درمان در همه کشورها وجود دارد. انگلیس یک ساختار دارد، کانادا یک ساختار دارد، ژاپن یک نوع ساختار دارد و ... شما اگر نتوانید ساختار درمان را تعریف کنید پزشکان دچار مشکل می‌شوند.

وقتی یک پزشک با رتبه خوب فارغ‌التحصیل شده و می‌خواهد وارد عرصه زندگی شود ساختار نادرست درمان مشکل ایجاد می‌کند. شما به پزشک فارغ‌التحصیل خود می‌گویید باید چهار سال خارج از مرکز خدمت کند. این فارغ‌التحصیل در سنی است که ازدواج کرده و همسرش نمی‌تواند با او همراهی کند، بعد از چهار سال برمی‌گردد و می‌خواهد تخصص بگیرد. تخصص گرفتن کار دشواری است و وقتی وارد این عرصه می‌شود با حقوقی مواجه است که قابل تصور نیست و با آن همه سال زحمت و صرف عمر سنخیت ندارد. اکنون یک دستیار رشته تخصصی حقوق چهار میلیونی می‌گیرد آیا با این حقوق می‌شود زندگی کرد؟ کل این مجموعه را باید در نظر گرفت. این فارغ‌التحصیل رشته پزشکی سپس می‌خواهد وارد عرصه کار شود و دوباره باید یک دوره خارج از مرکز برود؛ وقتی دستیار شده و تخصص پیدا کرده طرح خود را باید خارج از مرکز بگذراند. هیچ رشته‌ای اینگونه نیست و این سختی‌ها را مردم نمی‌دانند.

اگر خبرنگاری می‌خواهد اطلاع‌رسانی کند باید این امر را جامع انجام دهد و مشکلات جامعه پزشکی را هم مطرح کند. نمی‌توان یک تکه از مشکل را مطرح کرد و مشکلات دیگر را نگفت. بعد از تخصص هم باید سه تا پنج سال تعهد خارج از مرکز برود بعد که بازمی‌گردد می‌خواهد تازه وارد عرصه زندگی شود. من با جوانان فارغ التحصیل پزشکی صحبت می‌کنم و از آنها می‌پرسم می‌‌خواهید چه کار کنید؟ بالای 80 درصد آنها می‌گویند: مهاجرت!

کمر آدم تا می‌شود از شنیدن این سخن؛ مثل این است که دست بچه را بگیری و قدم به قدم به او راه رفتن یاد بدهی و در آخر نتیجه این شود که می‌خواهد از کشور برود و نمی‌توانید هم آنها را سرزنش کنید. ملامتش هم نمی‌شود کرد؛ فقط می‌توان غصه خورد و گفت اگر می‌توانی بمان و برای مردم هم کار کن؛ این مردم و کشور به گردن ما حق دارند. این کشور، کشور ماست.

خبرنگارانی که اخبار تخلفات پزشکی را منتشر می‌کنند باید ببینند که با چه نگرشی روشنگری می‌کنند. آیا روشنگری باعث تخریب روحیه و انگیزه سایر افرادی که با وجدان ایستاده‌اند و کار می‌کنند هم می‌شود یا نمی‌شود. یعنی باید ببینیم آیا در آن روشنگری پنج درصد را پنج درصد بازنمایی کرده‌ایم یا خیر؟ چون این مشکلی است که ما با صدا و سیما داریم و آنها می‌آیند پنج درصد را 95 درصد جلوه می‌دهند و این کار هیچ چیزی جز کاهش انگیزه‌ و امید را در پی ندارد.

اساس کار در پزشکی اعتماد بین پزشک و بیمار است. بیمار جانش، همسر و فرزندش را آورده است. اگر این اعتماد به هر دلیلی به هم بخورد اساس سلامت به هم می‌خورد، می‌دانید بعد چه می‌شود؟ پزشک دارو یا عمل جراحی برای بیمار تجویز می‌کند اما بیمار آن دارو را نمی‌گیرد و یا آن عمل جراحی را انجام نمی‌دهد و این کار در نهایت باعث می‌شود بیماری به مرحله پیشرفته و جایی که سرطان پخش شده و قابل درمان نیست، برسد. طرح تخلفات پزشکی دو شرط دارد، اول اینکه همه ابعاد را در نظر بگیرد و فقط ظاهر مسئله را نبیند و دوم طوری طرح کنید که باعث سرخوردگی و آسیب به اعتماد بین مردم و پزشک نشود.

ایکنا ـ مشکلات جامعه پزشکی را در کشور می‌دانیم، چطور باید به این روند اشتباه پایان دهیم و شروع به اصلاح ساختارها و رفع مشکلات پزشکان کنیم؟

این اصلاح تابع شرایط، ضوابط و مسائل اجتماعی است و مربوط به مدیریت کلان کشور است. تا اقتصاد کشور را صحیح نکنید، تا رشد اقتصادی نداشته باشید، پزشکی مملکت معکوس حرکت می‌کند. من عملی را سال 82 انجام دادم وسیله‌ای لازم داشت که باید از خارج وارد می‌شد. آن زمان از خارج کشور این وسیله را آوردم و عمل را انجام دادم و جان مریض نجات پیدا کرد؛ مریضی بود که اگر چنین نمی‌کردم قطعاً می‌مرد. اکنون بعد از 20 سال، اگر بخواهم این وسیله را وارد کنم مثل آن موقع نمی‌توانم. مریضی داشتم که خانم جوانی بود که تصادف کرده و شریان آئورت او پاره شده بود. باید آن وسیله را تهیه می‌کردیم تا پیوند رگ انجام دهیم؛ وسیله در ایران موجود نبود و بیمار از دست رفت. 80 درصد مسائل و مشکلاتی که در حوزه سلامت وجود دارد گردش اجتماعی دارد. یعنی یک حوزه اجتماعی که اقتصاد و بحث‌های سیاسی و .. جزو آن است؛ یعنی بحث‌های اجتماعی ـ سیاسی بر حوزه سلامت تأثیرگذار است.

در حوزه نیروی انسانی، اخیراً یک نامه که محرمانه بوده ولی پخش شده است را دیده‌اید؟! در این نامه وزیر کشور از رئیس جمهور، وزرای علوم و بهداشت مطالبه کرده که شما باید 15 هزار عضو هیئت علمی با سلیقه ما جذب کنید. می‌دانید این یعنی چه؟ یعنی همه استانداردهای بسیار خطیر جامعه پزشکی پایین بیاید. من 25 سال عضو ژوری یا برد کشور در حوزه جراحی بودم؛ محال است از استانداردها کوتاه بیایم و به فردی که ضابطه و اندازه علمی خود را به حدنصاب نرسانده امضا بدهم، محال است؛ برای اینکه می‌دانم فردا این فرد با جامعه و بچه‌های ما می‌خواهد مواجه شود.

یا در مورد ظرفیت‌ها؛ ما ظرفیتی برای آموزش داریم. ظرفیت دوره‌های تخصصی پزشکی ظرفیت بی‌نهایتی نیست و کلاس درس ساده نیست که 100 نفر دانشجو اگر 200 نفر شود، تفاوتی نکند. شما باید به تک تک افراد آموزش دهید که چطور جراحی کند و چهار سال پای آن دانشجو بایستید تا یک جراح موفق بیرون بیاید. نمی‌شود با تئوری کاری کرد و آن وقت بی‌رویه ظرفیت را افزایش دهید.

هیچگاه از استانداردها کوتاه نمی‌آیم حتی به قیمت بهایی که باید بپردازم

وزرای بهداشت گفته‌اند که این درست نیست، رئیس سازمان نظام پزشکی گفته این کار درست نیست، همه صاحب‌نظران این حوزه گفته‌اند این ظرفیت را به یکباره نمی‌شود چند برابر کرد ولی با یک مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی این کار را انجام می‌دهند و بعد آسیب آن به سلامت مردم در آینده می‌رسد. بنابراین ما در این حوزه‌ها با آسیب‌هایی مواجه هستیم که اگر تصحیح نشوند مشکلات حل نمی‌شود. تا بحث اقتصاد درست نشود، تا ظرفیت نیروی انسانی درست نشود و ساختار و مثلت اقتصاد، ساختار و نیروی انسانی را درست نکنید، هر چه نیرو تولید کنید از کشور خارج می‌شود.

در سال 1401 آمار درخواست مهاجرت پزشکی ما 42 درصد نسبت به سال 1400 افزایش پیدا کرده است. یعنی در سال 1401 شش هزار و 500 درخواست مهاجرت پزشکی داشتیم، می‌دانید این چه سرمایه‌ای است؟ این را ضرب کنید در هزینه تربیت، رشد و آموزش و ... ؛ اکنون کشورهای عربی مرجع مهاجرت پزشکان ایرانی شده است.

ایکنا ـ استقبال از پزشکان ایرانی در سایر کشورها به دلیل مهارت آنهاست؟

قطعاً همینطور است. ما به خوکفایی بالایی رسیده‌ایم اما اکنون کشور عمان، قطر و امارات مرجع مهاجرت پزشکان شده و پزشکان به راحتی مهاجرت می‌کنند و در کشورهای مقصد به آنها کار و امکانات خوب می‌دهند.

اکنون من نگران بحث‌های آموزشی هستم. عمری معلمی کرده‌ام؛ 15 سال معلم مدرسه بوده‌ام و بسیاری از شاگردانم در عرصه‌های مختلف افراد سرشناسی هستند و در عرصه ایستاده‌اند و کار می‌کنند. در حوزه پزشکی نیز به عنوان یک فرد آموزشی کار کرده‌ام. در رشته تجربی بالاترین رتبه‌ها دوست دارند پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران قبول شوند. می‌بینید که ظرفیت پزشکی دانشکده پزشکی 300 نفر است. رتبه دو رقمی در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران قبول نمی‌شود! می‌دانید معنی این مسئله چیست؟ یعنی بیش از دو سوم ظرفیت را به سهمیه‌ها اختصاص می‌دهند. سهمیه هم حد و حدودی دارد ما خودمان درک می‌کنیم و خودمان اهل جبهه بوده‌ایم. وقتی رتبه دو رقمی کنکور، پزشکی دانشگاه تهران قبول نمی‌شود، تصمیم به مهاجرت می‌گیرد؛ این بی‌عدالتی و تبعیض است.

افرادی که ندانسته مهاجرت را زیر سؤال می‌برند و ابعاد مسئله را در نظر نمی‌گیرد، باید ابعاد اجتماعی مسائل را ببینند. اگر می‌خواهید مسئله پزشکی ما سقوط نکند و به صعود خود ادامه دهد، باید به زوایای اجتماعی مسائل پزشکی نگاه کنید. پزشکی ما مرجع بسیاری از کشورهای منطقه بوده و هنوز هم هستیم. یعنی از لبنان، عراق و ... بیمارانی با بیماری‌های سخت به ایران می‌آیند و درمان می‌شوند. حال اگر بخواهیم این مسیر را ادامه دهیم راهش این است که اصلاح ساختار، اقتصاد و نیروی انسانی به درستی انجام شود.

البته ما خوشحال هستیم از اینکه در آخرین نظرسنجی‌هایی که انجام شده در حوزه سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم 17 شغل و گروه دسته‌بندی شده و مردم اعلام کرده‌اند بعد از خانواده اولین صنفی که به آنها اعتماد دارند پزشکان هستند.

ایکنا ـ به دانشجویان پزشکی که مستقیماً دانشجوی شما نیستند چه توصیه‌هایی دارید؟

ما باید فکر کنیم که چه هویتی داریم؛ همه آن هویت و علائق در آن سوی مرز تأمین نمی‌شود. هویت و علائق ما، خانواده، مردم ایران و کشور و فرهنگ و تاریخ ایران است. نباید بگذاریم این امید خاموش شود. اگر همه تصمیم به مهاجرت بگیرند آینده کشور و مردم چه خواهد شد؟ حقیقت این است که نمی‌توانم بگویم بی‌ثباتی نداریم، افرادی که می‌خواهند مهاجرت کنند خودشان آدم‌های باهوشی هستند و متوجه می‌شوند. نمی‌توانم بگویم با این روال کنونی آینده درخشانی وجود دارد ولی می‌توانم بگویم که باید ایستاد، کار کرد و درست کرد؛ تجربه نشان داده که می‌شود.

بسیاری از اتفاق‌‌ها، نوآوری‌ها، ابداع‌ها و حرکت‌های جدید در همین شرایط سخت رخ داده است. رشته من جراحی عروق و تروما است. این رشته یک کار سخت و اورژانسی است. اگر به یک عضو بدن شما چند ساعت خون نرسد، آن عضو را از دست می‌دهید و نمی‌شود گفت فردا می‌آیم و بیمار را می‌بینم حتی اگر شده نصف شب باید بر بالین بیمار بیایی و او را درمان کنی. موقعی که من شروع کردم به راه‌اندازی این رشته در کل استان‌های کشور سه استان این رشته را داشت، اکنون در تمام استان‌ها این رشته وجود دارد. یعنی در سال دو نفر را جذب و تربیت کرده‌ و آموزش داده‌ایم. حتی در محروم‌ترین استان‌ها نیز پزشکان توانا با سطح علمی خوب قابل مقایسه با دنیا در حال کار کردن هستند. بنابراین می‌توان در این شرایط کار کرد و امید داشت منتها کار دشوار است.

ایکنا ـ بزرگترین آرزوی دکتر ظفرقندی چیست؟

روزی برسد که مردم ایران را بدون دغدغه و با آسودگی درمان کنیم. درمان کار دشواری است؛ در برخی عمل‌ها واقعاً احساس می‌کنی قلبت در حال انفجار است آنقدر که عمل سختی پیش رو داری؛ امیدوارم روزی برسد که به جز مشکل درمانی برای بیماران و پزشکان مشکل دیگری وجود نداشته باشد. یعنی مریض بداند که مشکل اقتصادی ندارد، مسیر درمانی و ساختار درست حرکت می‌کند و به لحاظ مالی بیمه پوشش می‌دهد و پزشک باسواد هم حضور دارد که بیمار را درمان می‌کند.

ما در حوزه اخلاق یک طرح تحقیقاتی انجام دادیم و از بیماران سؤال کردیم که پزشک شما باید چه خصوصیتی داشته باشد که رضایت شما حاصل می‌شود؟ آیتم‌های متعددی مطرح شد؛ مثلاً اخلاق خوبی داشته باشد، به مریض احترام بگذارد، به موقع بیاید و ... . بیشترین آیتمی که مردم به آن رأی دادند این بود که پزشک من مهارت و سواد خوبی داشته باشد. یعنی ما از پزشک این را می‌خواهیم.  

ایکنا ـ کلماتی را مطرح می‌کنیم و از شما می‌خواهیم تعریفتان را از کلمات بفرمایید.

تولد: صحنه زیبای زندگی و شکوه ورود به زندگی.

عشق: شرحی است که باید به قلب افراد وارد شود و یکی از صحنه‌های بی‌بدیل انسان است؛ هیچ موجودی به غیر از انسان این را تجربه نمی‌کند.

زندگی: زندگی باید با امید همراه باشد، با آینده روشن همراه باشد وگرنه تلخی‌های آن ممکن است فرد را در میانه راه دچار یأس و مسیرهای انحرافی کند.

وطن: جزئی از هویت هر فرد است و باید به آن عشق بورزد و خدمت کند. دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد.

جنگ: بد و دشوار است. خداوند برای هیچ مردم و ملتی پیش نیاورد. صحنه‌هایی در جنگ هست که در کتابم «شرح درد اشتیاق» نوشته‌ام. هر مریضی را درمان می‌کردیم خوشحال بودیم که یک خانواده را خوشحال کردیم و هر مریضی که شهید می‌شد غصه‌ای که سرتاپای ما را می‌گرفت این بود که عده‌ای چشم به راه این جوان هستند و اینکه اسم کتابم را شرح درد اشتیاق گذاشته‌ام این بود که جوانانی را دیدیم که علی‌رغم درد، اشتیاق داشتند که به خط مقدم جبهه برگردند و درد جسمی آنها با اشتیاق روحی همراه بود. اما جنگ چیز خیلی بدی است.

صلح: صلح با عزت خوب است وگرنه امام حسین(ع) هم می‌توانست مسیر دیگری را طی کند ولی صلح با عزت، گرانقدر و گران‌قیمت است.

به عنوان آخرین پرسش: محمدرضا ظفرقندی از دیدگاه دکتر ظفرقندی: هیچ؛ جوابش هیچ است.

گفت‌وگو از زهرا ایرجی

انتهای پیام
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
آراد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۲/۰۶/۰۴ - ۱۳:۵۲
0
1
سرمایه‌های بزرگی که جایگزین ندارند اگرچه در تلاش هستند جایگزین تربیت کنند. افسوس
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۲/۰۶/۰۴ - ۲۱:۳۵
0
0
خدا خیرت بده آقای دکتر که حرف حق زدی
captcha