میزان حضور دانشجویان علوم پزشکی در مسجد و بسیج چقدر است؟
کد خبر: 4150434
تاریخ انتشار : ۰۵ تير ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۵
پوریا عبدی پاسخ داد؛

میزان حضور دانشجویان علوم پزشکی در مسجد و بسیج چقدر است؟

عضو‌ هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات گفت: براساس تحقیقاتی که انجام داده‌ایم، فعالیت فرهنگی دانشجویان علوم پزشکی از جمله فعالیت در مسجد و بسیج در کمترین حد ممکن است، اما دانش فرهنگی آنها از معدود مواردی است که بالا بود و دانشجویان پزشکی از تاریخ صد سال گذشته ایران شناخت فرهنگی دارند.

میزان حضور دانشجویان علوم پزشکی در مسجد و بسیج چقدر است؟به گزارش خبرنگار ایکنا، پنجمین نشست از سلسله‌ نشست‌های «آسیب‌شناسی، بررسی مسائل و ارائه راهکارهای پیشنهادی در موضوع نخبگان و مسئله هویت» امروز دوشنبه 5 تیر از سوی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی برگزار شد.

پوریا عبدی، عضو‌ هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، در این نشست با موضوع «سرمایه فرهنگی دانشجویان علوم پزشکی» به سخنرانی پرداخت که در ادامه می‌خوانید؛

سرمایه فرهنگی از موضوعاتی است که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در تعریف آن باید گفت که به طور کلی دارایی است که مجسم‌کننده یا تعیین‌کننده ارزش‌های فرهنگی طبقات مختلف در جمع نخبگانی است که علاوه بر ارزش اقتصادی می‌تواند ارزش‌های دیگری هم داشته باشد. چهارچوب مفهومی ما در تحقیقی که در این زمینه در میان دانشجویان علوم پزشکی انجام دادیم، سرمایه فرهنگی تجسدیافته است که همان مهارت‌هایی محسوب می‌شود که با جسم فرد عجین شده‌اند؛ یعنی وقتی را که باید صرف آواز خواندن، قرآن خواندن یا تایپ یا هر چیز دیگری کنیم، سرمایه فرهنگی تجسدیافته می‌نامیم. فعالیت در فضای مجازی، دانش فرهنگی و دانش تاریخی نیز از جمله سرمایه‌های فرهنگی هستند.

مفهوم سرمایه فرهنگی

 از نظر پیر بوردیو، بُعد تجسدیافته، بعد اصلی سرمایه فرهنگی است یعنی باید بُعد عینی مثلاً موسیقی را بلد باشیم و بعد دنبال گرفتن مدرک باشیم، چون نمی‌توانیم مدرک درجه یک پیانو بگیریم، اما پیانو زدن بلد نباشیم. برای این کار ریزترین نوع نمونه‌گیری یعنی تصادفیِ ساده را از بین بیست هزار دانشجوی پزشکی انتخاب کردیم و بر اساس رشته تحصیلی دانشجویان رشته‌های پزشکی نمونه‌گیری کردیم. این کار چند ماه طول کشید. درباره یافته‌های پژوهش باید گفت که در یافته‌های توصیفی در بُعد تجسم یافته، دانشجویان فعالیت فرهنگی زیادی نداشتند. لذا پرسشنامه را مقداری تعدیل کردیم و به دانشجویانی که در انجمن‌های علمی یا بسیج بودند دادیم که نظر دهند تا حداکثر و حداقل‌های ما در زمینه نمونه‌گیری فعالیت‌های فرهنگی منطقی باشد. در این راستا دامنه‌ای را بین صفر تا پنج انتخاب و میزان فعالیت‌های فرهنگی را بر آن اساس سنجش کردیم.

میزان مهارت دانشجویان پزشکی در بخش مهارت‌های فرهنگی از جمله ساعت مطالعه، زیر دو و نیم از 5 بود. فعالیت فرهنگی در اوقات فراغت 2/18 از 5 و ضعیف‌ترین میانگین نیز مربوط به فعالیت‌های علمی و مطالعه در میان دانشجویان پزشکی بود. در زمینه حضور در فضای مجازی هم کمترین میانگین برای مطالعه و کارگروهی و بیشترین میانگین مربوط به بازی و وب‌گردی بود. فعالیت فرهنگی رسمی از جمله فعالیت در مسجد، نماز و بسیج بسیار پایین و در کمترین حد ممکن بود. دانش فرهنگی دانشجویان پزشکی از معدود مواردی بود که آمارش بالا بود و بنده تعجب کردم که دانشجویان پزشکی، شناخت فرهنگی از تاریخ صد سال گذشته ما داشتند. مخصوصاً در مورد شخصیت‌های مهم فرهنگی و تاریخی ایران و جهان اطلاعات زیادی داشتند. در بُعد عینیت‌یافته هم مصرف کالای فرهنگی از جمله مصرف انواع کتاب پایین بود و دانشجویی داشتیم که در دانشگاه تراز اول کشور تحصیل می‌کرد و میزان مطالعه را در طول هفته صفر نوشته بود.

نقش ساختارها در کاهش مصرف فرهنگی

به طور کلی بُعد عینیت یافته که ارزش‌های عینی خانواده و محیط اطراف در آن پررنگ است بیشترین آمار سرمایه فرهنگی دانشجویان با عدد 3/13 و بُعد تجسد یافته در حد وسط و کمتر از حد انتظار ما بود؛ مخصوصاً در زمینه توانایی‌های هنری و آموزش‌های رسمی که می‌توانند اصل هویت فرهنگی دانشجو را تشکیل دهند این آمار پایین بود. در حوزه توانمندی در هنرها و مهارت‌ها، دانشجویان سال اول تا ششم تقریباً هیچ تأثیری در آمارها ندارند. البته مشکلاتی هم وجود داشت و دانشجوی رزیدنت که در بیمارستان فعالیت می‌کرد، می‌گفت که بیمارستان، ساختار فرهنگی همانند دانشگاه ندارد و اینجا صرفاً یک نمازخانه وجود دارد، در حالی که در دانشگاه ساختارهای فرهنگی زیادی وجود دارد؛ یعنی محیط بیمارستان با محیط وزارت علوم متفاوت است. لذا بسیاری از مسائل در زمینه مصرف فرهنگی دانشجویان، ساختاری هستند، چون فرد در این شرایط تابع ساختار است.

مسئله دیگر اینکه برخی معاونان فرهنگی درکی از مسئله فرهنگ ندارند، چون همه آنها پزشک هستند و وقتی قوانین را بررسی کردیم به این نتیجه رسیدیم که طبق قانون باید همه معاونان فرهنگی، پزشک متخصص باشند که برای ما قابل درک نبود. متغیر دیگری که برای ما بسیار مهم بود، علاوه بر سال ورود، مقطع تحصیلی بود. با بررسی‌ها مشخص شد که هرچه مقطع تحصیلی فرد بالاتر می‌رود، میزان فعالیت‌های فرهنگی کاهش می‌یابد؛ مثلاً دانشجوی دکترای تحصصی می‌گفت که فرصت چنین کاری ندارم و استادم بسیاری از کارهای خود را به من می‌سپارد که بیگاری است. یکی از دانشجویان می‌گفت که من نوازنده سه‌تار هستم اما اجازه ندارم ساز خودم را به دانشگاه بیاورم.

در مقاطع بالاتر میزان مطالعه بیشتر می‌‌شود که مطالعه درسی است و شرکت در دوره‌های آموزشی و نیز دانش تاریخی و فرهنگی فرد، که بخشی از جامعه‌پذیری اوست، در این مقاطع افزایش می‌یابد. به طور کلی سرمایه‌ فرهنگی تجسد‌یافته در مقاطع بالاتر تحصیلی بیشتر می‌شود. نتایج را خلاصه کردیم و برای دانشگاه‌های مختلف فرستادیم و امیدوارم بتوانم نتایج را منتشر کنم تا فعالان این حوزه از آن استفاده کنند.

افزایش تمایل پزشکان به مهاجرت

همچنین نسرین شعربافچی‌زاده، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، در این نشست با موضوع «چالش‌ها و راهکارهای مهاجرت نخبگان حرفه‌های پزشکی» سخنرانی کرد که در ادامه می‌خوانید؛

تا سال 1398 حدود سه هزار پزشک تا ایران مهاجرت کردند. البته سازمان نظام پزشکی این آمار را به صورت رسمی منتشر کرده است. تا سال 1400 تعداد 5 هزار پزشک مهاجرت کردند. اگر به این بخش مهاجرت جامعه پرستاری را اضافه کنیم، تعداد مهاجران حوزه سلامت از ده هزار نفر هم بیشتر است. از جمله موضوعات نگران‌کننده‌ای که در حوزه سلامت داریم افزایش میزان سنی مهاجران از پزشکان عمومی به متخصصان است. قبلا میانگین سنی 35 سال بود که الان بیشتر شده است و تعداد زیادی از متخصصان و اساتید به دنبال مهاجرت هستند. این آمارها را دانشگاه‌های پزشکی منتشر نمی‌کنند، اما بنده مطلعم که تعدادی از همکارانم در دانشگاه علوم پزشکی ایران و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان مرخصی گرفته‌اند و قصد مهاجرت دارند. در سایر رشته‌ها از جمله مامایی، فیزیوتراپی، زنان و زایمان و چشم‌پزشکی هم مهاجرت افزایش یافته است.

در ایران تمایل کادر پرستاری به مهاجرت بیشتر شده است، چون نیاز به خدمات پرستاری در اروپا و آمریکا به علت افزایش تعداد افراد مسن زیاد شده است. لذا مجبورند پرستاران را از کشورهای دیگر تأمین کنند. بنابراین نیازهای خود را اعلام و برخی قوانین تسهیل‌کننده را برای جذب پرستاران وضع می‌کنند؛ مخصوصا در زمان پاندمی کرونا نیاز به مراقبت‌های پرستاری در سراسر دنیا افزایش یافت. در نتیجه شرایط خوبی برای جذب پرستاران کشورهای دیگر  وجود داشت.

راهکارهای حل مشکل مهاجرت متخصصان

معمولاً مهاجرت پزشکان و پرستاران ملموس‌تر است و پیامدهایی برای کشور دارد. اول اینکه خروج بودجه زیادی از کشور را شاهد خواهیم بود، چون کسی حدود هجده سال درس خوانده و از زیرساخت‌های دولتی استفاده کرده است، اما یکباره در یک کشور خارجی مشغول به کار می‌شود. در واقع انگار کشورهایی همانند ایران به بخش آموزش کشورهای دیگر سوبسید می‌‌‌دهند. همچنین مهاجرت، کاهش تولید ناخالص داخلی و کاهش امکانات سلامت کشور را در پی خواهد داشت. خالی شدن صندلی اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های علوم پزشکی و محروم شدن جامعه از این استعدادها از دیگر تبعات مهاجرت نخبگان است. 

بی‌توجهی به سرمایه‌ انسانی، احساس تبعیض اجتماعی، نیاز به آزادی‌ بیشتر، عدم تناسب دستمزد و هزینه‌ها، ارزش پایین پول کشور و ناپایداری اقتصادی، نبود امید به آینده اقتصادی کشور، بیکاری گروهی از متخصصان سلامت، کمبود شایسته‌سالاری، بی‌عدالتی در نظام آموزشی، سیاست‌زدگی جامعه و حتی محیط‌های آکادمیک و نیز جاذبه‌‌های کشور مقصد همانند دستمزد خوب، شرایط اقتصادی پایدار، امید به آینده و حقوق و خدمات شهروندی مناسب از جمله عوامل مهاجرت نیروی انسانی پزشکی هستند. باید برای کاهش مهاجرت اقداماتی انجام دهیم که از جمله آنها سختگیری در قوانین مهاجرت، منطقی‌ بودن حقوق و مزایا، افزایش ارتباط سیاستگذاران با متخصصان و تلاش برای رفع نیازهای آنهاست.

انتهای پیام
captcha