تحقق وحدت و تقریب میان مذاهب اسلامی امری است که در چند قرن اخیر همواره دغدغه و هدفی مهم برای اندیشمندان، عالمان و همچنین چهرههای سیاسی و اجتماعی در جهان اسلام بوده است.
در این میان مکاتب فکری مختلفی ظهور کرده و تلاشهای زیادی برای تحقق وحدت میان کشورهای اسلامی و فراتر از آن میان مذاهب و عقاید اسلامی صورت گرفته است، ایران نیز به دلیل قرار گرفتن در کانون جهان اسلام و اهمیت تاریخی آن در سیر تطور فکری و اجتماعی اسلام از این امر مستثنا نبوده و تلاشهای بسیاری در زمینه تحقق وحدت و تقریب میان کشورها و عقاید اسلامی صورت گرفته است.
مطرحشدن اندیشه تقریب بین مذاهب اسلامی و تأسیس نهادهای گوناگون برای دنبالکردن این هدف را میتوان یکی از مهمترین این تلاشها دانست؛ با این حال تلاشها برای تحقق وحدت در جهان اسلام چندان موفق نبوده و همواره شاهد بروز اختلافات متعدد نظامهای سیاسی و نهادهای دینی در بین کشورهای اسلامی بودهایم، اختلافاتی که گاه تا درگیری نظامی و تکفیر نیز پیش رفته است.
به منظور تحقیق درباره چیستی و چرایی وحدت و موانع تحقق آن در جهان اسلام به مناسبت هفته وحدت که از امروز، 12 ربیعالاول برابر با 17 مهرماه آغاز میشود، به سراغ آيتالله سیدرياض الحکیم، فرزند آیتالله سیدسعید حکیم از اندیشمندان و علمای حوزه تاریخی نجف رفته و با وی به گفتوگو نشستهایم.
به اعتقاد او ریشه اختلافات موجود در میان کشورها و مذاهب اسلامی مختلف را باید در اختلافات سیاسی جست و از آنجاییکه نهادهای دینی در کشورهای اسلامی تابع دولت بوده، این اختلافات سیاسی در امور دینی نیز بازتاب مییابد، لذا راهحل معقول برای این مشکلات را میتوان استقلال نهادهای دینی از مؤسسات رسمی و دولتی در کشورهای اسلامی دانست.
میتوان گفت وحدت دارای دو بعد است بعد عقایدی و بعد عملی. در بعد عقایدی از آنجاییکه اجتهادات مختلفی [از عقاید اسلامی] وجود دارد، در امت اسلامی وحدت به معنای عقایدی آن منظور نیست بلکه در این بعد سخن از رایزنی، همفکری و هماندیشی است؛ اما درباره جنبه عملی میتوان گفت همه ما مسلمانان به امت واحدی تعلق داریم و مشترکات زیادی ما را گرد هم میآورد و طبیعی است که این وحدت در مواضع مشترکی تبلور یابد.
وقتیکه مواضعی علیه مسلمانان گرفته میشود، انتظار میرود که امت اسلامی به اقتضای این وحدت موضعی واحد و یکسان داشته باشد یا زمانی که موضوع به شکوفایی بلاد مسلمانان تعلق دارد، باید با موضعی یکسان مواجه باشیم. از طرفی به دلیل وحدت اسلامی، مسلمانان باید در روابط با همدیگر از تشنج و توسل به زور خودداری کرده و به حقوق دیگران تعدی نکنند. ازاینرو میتوان گفت جنبه عملی وحدت در مواضع مشترک درباره مسائل جهان اسلام و همچنین ارتباط مسالمتآمیز بین ملتهای مسلمان تبلور مییابد.
خلأهایی در موضوع وحدت میان مسلمانان وجود دارد، تصور من این است عواملی اساسی وجود دارد که مانع از تحقق وحدت مناسب میان مسلمانان میشود. نخستین عامل را باید عامل سیاسی دانست. چراکه در میان سران کشورهای اسلامی اختلافات شدیدی وجود دارد و بخش عمده نهادهای دینی وابسته به نظامهای سیاسی هستند و ازاینرو درگیری اختلاف میان نظامهای سیاسی در روابط بین نهادهای دینی نیز بازتاب مییابد. از سویی این امر تنها به نهادهای دینی اختصاص ندارد و شامل مؤسسات و دستگاه رسانهای در هر کشور نیز میشود. این نهادها را میتوان ابزارهای این درگیری دانست به اعتقاد من این امر مانع اساسی برای نزدیکی و وحدت بین مسلمانان و اتخاذ مواضع مشترک از سوی آنها است. عامل دیگری که مانع تحقق وحدت بوده، تعصب و تندروی است. در میان مکاتب اسلامی به ویژه در مبانی برخی از آنها تندروی و دوری از همزیستی مسالمتآمیز وجود دارد. به اعتقاد من این عوامل مانع همکاری شایسته بین مسلمانان و تقریب میان آنهاست.
به نظر من نمیتوان گفت از این طرحها حمایت نشد، ولی همانطور که گفتیم مانع اساسی مسائل سیاسی است بسیاری از نهادهای دینی، نهادهای رسمی و دولتی در کشورهای خود هستند و طبیعی است که این مؤسسات سیاستهای کشورهای خود را پیش ببرند و از آنجاییکه بین مسئولان کشورهای مختلف درگیری وجود دارد، این درگیریها در امور دینی نیز بازتاب مییابد، علما نیز از این موضوع مستثنا نیستند. مشکل اساسی به تصور من مشکل سیاسی است و اگر برای این مسئله حلی اساسی صورت نگیرد، تحقق تقریب بین کشورها و نهادهای دینی در جوامع اسلامی دشوار است. مواضع نهادهای دینی نیز با تغییر روابط بین کشورهای اسلامی تغییر میکند.
هنگامی که روابط سیاسی بین دو نظام در کشورهای مختلف روابط مستحکمی است، روابط دینی و علوم دینی میان آنها نیز هماهنگ و استوار است و پس از مدتی که میان آنها مشکلات سیاسی ایجاد میشود، این مشکلات در ارتباط بین نهادهای دینی که به هر کدام از این کشورها منسوب هستند، نیز بازتاب مییابد. ازاینرو مشکل اصلی، مشکلی سیاسی است چراکه بیشتر سازمانها و نهادهای علمی اسلامی ادارات رسمی و شبه رسمی در کشورهای خود هستند و سیاست رسمی هر کشور بر این سازمانها و نهادهای علمی نیز حاکم است ازاینرو ما در حوزه علمیه نجف تأکید داریم که حوزه باید مستقل بماند و با نظام سیاسی خاصی ارتباط نداشته باشد. این استقلال فرصت مناسبی برای اتخاذ مواضع درست و استوار به دور از اختلافات دینی را فراهم میکند.
این فعالیتهای سیاسی و اجتماعی نیز به امور واقع (امور سیاسی) مرتبط است و بسیاری از آنها از طرف نظامهای سیاسی حمایت میشوند و از آنجاییکه برخی نظامهای سیاسی از تندروی و افراطگرایی رنج میبرند، فعالیتهای سیاسی و اجتماعی نیز اینگونه هستند؛ اما فعالیتها و سازمانهای اجتماعی دیگر که از این دو دشواری رهایی یافتهاند، بسیار اندک هستند و مانعی برای ارتباط آنها به رغم تفاوت نگاهها و ایدئولوژی آنها و گرایشهای مذهبی که به آن منسوب هستند وجود ندارد.
امور خیر به دلیل موانع سیاسی در برهههای مختلف دچار شکست نمیشود، این درگیریهای سیاسی و در نتیجه اختلاف میان نهادهای دینی وابسته به نظامهای سیاسی متأثر از جو زمانه خود هستند و اگر مواضع سیاسی تغییر کند ارتباط بین این نهادهای دینی نیز تغییر میکند، لذا مشکل اصلی در واقع سیاسی است که بر نهادهای دینی هم تأثیر گذاشته، با این حال حل معقولتر این است که نهاد دینی و عقیدهای به طور کامل از نظامهای سیاسی مستقل بوده و تابع تحمیلها از سوی آن نباشد.
گفتوگو از محسن مسجدجامعی
مترجم: سعید عدالتجو
انتهای پیام