علیاکبر عباسی، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، اظهار کرد: دوران 20 ساله امامت امام موسی کاظم(ع) با اواخر دوران خلافت منصور، دوران محمدمهدی، دوره کوتاه موسی هادی و سپس بخشهایی از دوران خلافت هارون مصادف بود، دورانی که به آن عصر اقتدار عباسیان گفته میشود و قدرت آنها در اوج قرار داشت. اگر خلافت عباسی را به چهار دوره تقسیم کنیم، دوره اول آن همین دوران بود، خلفا قدرتمند بودند و استبدادشان بسیار زیاد بود.
وی افزود: البته خشونت و سختگیری خلفایی که نام بردیم، نسبت به امام کاظم(ع) یکسان نبود، مثلاً در میان آنها، محمدمهدی نسبت به علویان آسانگیرتر بود، حامی آنها به شمار نمیرفت، ولی برخوردها و خشونتهای کمتری به خرج میداد و بیشتر انرژیاش به برخورد با اهل الحاد معطوف میشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان ادامه داد: برخی نویسندگان اهل سنت، محمدمهدی را در رده خلفای راشدین میدانند، بهدلیل رفتار نسبتاً خوبی که با علویان داشت و زیاد با آنها سختگیری نمیکرد. برعکس، پسر اول او، موسی هادی، سختگیرترین خلیفه نسبت به علویان بود و امام کاظم(ع) و شیعیان در زمان او، دوران بسیار سختی را سپری کردند. معمولاً گفته میشود دوران هارون برای امام سخت بود، ولی سختتر از این دوران برای ایشان و سایر علویان، دوران موسی هادی به شمار میرفت و علت اینکه برای مخاطبان عام دوران موسی هادی شناخته شده نیست، یا کمتر مطرح است، اینکه دوران خلافت وی بسیار کوتاه بود و آنقدر طول نکشید که خشونتهایش به زندانی شدن یا شهادت امام منجر شود و با توطئه برادرش، هارون و برخی درباریان عباسی به قتل رسید.
وی بیان کرد: قرن اول هجری قمری، قرن جهاد نامیده میشود، یعنی دورانی که مسلمانان مشغول فتوحات بودند و جهاد اولویت داشت. بنابراین، تاریخنگاری هنوز رایج نشده و مراکز علمی بسیار محدود بود، ولی قرن دوم هجری که امام کاظم(ع) در اواخر این قرن میزیست، شرایط متفاوتی داشت و به دوران نهضت ترجمه معروف بود. در این دوران، توجه زیادی به علوم صورت گرفت، دارالترجمهها ساخته شدند و حتی در نیمه دوم این قرن، بحث تألیف آثار مطرح شد. لذا، کتابهای زیادی به رشته تحریر درآمده است که اوضاع آن دوران را منعکس میکند و چنانکه به رواج اندیشههای الحادی در دوره محمدمهدی اشاره شد، یکی از دلایل آن این بود که کتابهای گوناگونی از ادیان مختلف به زبان عربی ترجمه میشد و اندیشهها و آرای متفاوتی در میان مردم و اهل قلم نفوذ میکرد.
عباسی اضافه کرد: این مسئله، بازتابهایی به دنبال داشت و ائمه(ع) نیز عکسالعملها و موضعگیریهایی در این زمینه داشتند و دیدگاههای خود را مطرح میکردند، ولی در این میان، موضعگیریهای امام کاظم(ع) بیشتر معطوف به خود خلافت عباسی بود و واضحتر از سایر ائمه(ع) با خلفا مجادلات کلامی داشتند. در واقع، بحثها، مناظرهها و مجادلاتی که ایشان داشت، بسیار بیشتر بود و در منابع مختلف نیز منعکس شده است.
وی تصریح کرد: مناظرات امام رضا(ع) به دورهای مربوط میشد که ایشان ولیعهد بود و در مرو به سر میبرد و بیشتر با غیرمسلمانان و در راستای دفاع از اسلام، به مناظره میپرداخت. با توجه به اینکه مأمون دانشدوست بود، از مناظرات امام رضا(ع) احساس خطر نمیکرد و بنا به دلایل سیاسی، ایشان را ولیعهد قرار داده بود، از آرا و دیدگاههای امام برای مناظره با بزرگان و اندیشمندان سایر ادیان استفاده میکرد، ولی مناظرات امام کاظم(ع) بهگونهای متفاوت بود، عمدتاً به خلیفه عباسی مربوط میشد و جان کلام این مناظرات که بیشتر و مفصلتر از همه در الاحتجاج طبرسی آمده، انتقاد از هارون است، مبنی بر اینکه قدرت حق او نیست، حق اهل بیت پیامبر(ص) است و اهل بیت ایشان، عباسیان نیستند. این مناظرات که بعضاً آشکارا بود، تأثیر زیادی در زندانی شدن امام کاظم(ع) به دستور هارون داشت و در نهایت نیز به شهادت ایشان منجر شد.
انتهای پیام