نگاهش را به ماشینهای اطراف میدوزد؛ با نگاه به کودکانی که قهقههزنان با پدر و مادرشان در حال عبور از خیابان هستند؛ بهطرف سطلهای زباله میرود؛ سرش را تا کمر درون سطل کرده است، کیسهاش را بر زمین گذاشته و با نگاه تعجبآور بر کف سطل زباله خیره میشود. شاید تعجبش از این است که چرا برخی خوراکیهای گرانقیمت را نیمه خورده و در سطل زباله رهایش کردهاند و من باید به دنبال همان نیمهها باشم.
سرش را بالا میآورد و نیمه خوردهها را درون کیسهاش که از زور کثیفی رنگ سفیدش به تیرگی رفته، میریزد. به او نزدیک میشوم چهره بدون ماسکش بسیار معصوم و مظلوم است. به او ماسک میدهم و از او میخواهم حداقل در زمان این کار ماسک بزند؛ قبول میکند و میگوید نمیتواند هر روز ماسک را عوض کند چراکه پولش را ندارد.
از او میپرسم چرا این کار را انجام میدهد؛ میگوید: پدرخواندهام از کجا بیاورد خرج هشت کودک قد و نیم قد را بدهد؛ بنابراین مجبورم خودم کار کنم و برای یک بچه 9 ساله چه کاری بهتر از این؟! در همان حال که با من سخن میگوید دست از آشغالهای درون سطل نمیکشد؛ ادامه میدهد: برای اینکه نفس بکشم و زندگی کنم مجبورم کار کنم.
این جبر زمانه است که او را از کودکیاش دور کرده است، اما انسانهای اطراف او نیز در این جبر مقصر هستند؛ انسانهایی که گاهی به طمع پول و گاهی به طمع قدرت هرکاری انجام میدهند، انسانهایی که نابود کردن زندگی هیچ انسانی آنها را از دنیای زورگوییهایشان دور نمیکند.
در ادامه صحبتهایش گفت: امسال حتی پول رفتن به مدرسه را هم ندارم و مجبورم تمام روز را میان زبالهها سر کنم و برای این کار تمام روز را از صبح تا غروب مشغولم و بعد همین مواد را در خانه 50 متری همراه برادر و خواهرانم میخورم.
او از این زندگی راضی نبود، اما کاری هم از دستش برنمیآمد. زیاد صحبت نکرد و با بیرمقی کیسهاش را برداشت و رفت تا به سطل زباله دیگر برسد.
کودکان کار و زبالهگرد؛ همان کودکانی هستند که از دنیای صلح فاصله گرفته و مجبور هستند برای سیر کردن روزانه خود در میان زبالهها یا پشت چراغ قرمز به جای نیمکت مدرسه وقت بگذرانند.
فاطمه حسینیفر، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی، در همین رابطه در گفتوگو با ایکنا از خراسانجنوبی، اظهار کرد: امروز، روز صلح است چراکه جهان به این واژه نه در نهایت تنها یک کلمه بلکه به معنای واقعی آن نیاز دارد، بهگونهای که هر روز باید روز صلح باشد. در اسلام نیز واژه صلح را داریم؛ صلحی که امام حسن(ع) کردند چراکه در زمان خود یک حرکت مهم استراتژیک برای بقای اسلام در جامعهای هفت رنگ بود و از سویی دیگر صلح در اسلام برای آرامش تأکید شده است.
وی بیان کرد: حقیقت این است که ما به صلح نمیرسیم مگر اینکه از کودکان آغاز کنیم و تا زمانی که زندگی کودکانمان از کودکانگی فاصله گرفته و هر کاری میکنند جز شادی کودکی، ما به مفهوم عمیق صلحی که در اسلام مدنظر است نمیرسیم. کودکان حق دارند زندگی شادی داشته باشند؛ حق دارند کودکی کنند؛ حق دارند از آموزشهای رایگان بهره ببرند، اما اکنون با این امر بسیار فاصله داریم.
حسینیفر ادامه داد: زندگی کودکان نباید درگیر قدرتطلبیهای افراد زورگوی جهان به خصوص در حوزه اقتصادی شود؛ کودکان حق دارند یک زندگی معمولی و دور از حاشیه داشته باشند؛ حقیقت این است که طمع بزرگترها به کودکان ربطی ندارد. متولیان فرهنگی جامعه لازم است با دوراندیشی و ارائه برنامههایی مانع از حضور کودکان در مکانهایی که نباید، شده و تدبیری بیندیشند تا فقر اقتصادی بر کودکان تأثیر نگذارد.
وی در پایان اظهار کرد: نباید کودکان را فراموش کنیم؛ اگر قرار بود آنها را فراموش کنیم نباید هیچگاه آنان را وارد این دنیا میکردیم؛ باید حواسمان بیشتر جمع باشد؛ اینان آیندگان ما هستند و ما آینده خود را با تربیت کودکان میسازیم.
انتهای پیام