عقلانیت انتقام در حفظ نظام و بازدارندگی تهدید دشمن است
کد خبر: 3876293
تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۹:۳۶

عقلانیت انتقام در حفظ نظام و بازدارندگی تهدید دشمن است

گروه اندیشه ــ مهدی حسین‌زاده یزدی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بیان کرد: واژه انتقام در قرآن تکرار شده است و از ابعاد فردی و اجتماعی برخوردار است. در مسئله ترور شهید سلیمانی مسئله از این قرار است که چون باید نظام اسلامی حفظ شود و از تهدید دوباره دشمن جلوگیری به عمل آید، بنابراین لازم بود که انتقام سخت گرفته شود و عقلانیت این انتقام نیز در همین مسئله حفظ نظام نهفته است.

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست عقل سرخ، از سلسله نشست‌های اصحاب علوم انسانی در باب فهم و تبیین جهان مقاومت پس از شهادت سردار سلیمانی، امروز، 14 بهمن‌ماه با حضور جمعی از اساتید و علاقه‌مندان در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.

مهدی حسین‌زاده یزدی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در این نشست با موضوع «عقلانیت انتقام سخت» به ایراد سخن پرداخت و گفت: یکی از مسائلی که باید روشن شود، این است که ببینیم انتقام از چه جهتی است؟ آیا از این جهت است که موجب تشفی خاطر شود یا اینکه عقلانیتی در آن وجود دارد؟ در اینجا باید به چند مفهوم اشاره کرد که یکی از آنها عقلانیت است. سپس باید ارزش ذاتی و عرضی را تبیین کرد و در نهایت، انتقام و اینکه آیا انتقام عقلانی هست یا نیست را مشخص کنیم. همچنین باید مشخص کنیم که در چه شرایطی انتقام عقلانی است و در چه شرایطی عقلانی نیست.

معنای عقلانیت

وی تصریح کرد: در فارسی که عقلانیت را به کار می‌بریم، مصدر از صفت عقلانی است و عقلانی نیز منسوب به عقل است و عقل نیز در لغت آن‌طور که مولف التحقیق آورده، تشخیص مصلحت و مفسده در امور دنیوی و اخروی است و برخی‌ها اصل دیگری را به نام منع و جلوگیری بیان می‌کنند، اما او بر این باور است که اصل بنیادین عقل همان تشخیص است. در اصطلاح و در فلسفه نیز، عقل دوگونه استفاده شده است؛ عقل به معنای یک موجود مجرد استعمال شده است و وقتی فارابی عقول ده‌گانه را می‌شمارد، منظورش از عقل اول و ثانی، یک موجود مجرد است و اصطلاح بعدی که شایع است، نیرویی است که مدرک کلیات و مجردات است. در مقابل حس، وهم و تجربه قرار دارد که ما در استعمال شایع فلسفی همین معنا را مد نظر داریم و عقل به معنای نیرویی است که مدرک کلیات است و از حس و وهم و خیال فراتر می‌رود.

این استاد دانشگاه گفت: با توجه به این معنای عقل، باید دید که مراد از عقلانیت چیست. چندین معنا برای عقلانیت ذکر شده است و برخی آن را به مستدل بودن تعریف کرده‌اند. یعنی وقتی می‌توانید بگویید فلان باور عقلانی است که بر آن باور استدلال داشته باشید و جایی که استدلال وجود دارد، بحث عقلانیت پیش می‌آید یا معادل مدرنیته استعمال شده است. بحث از عقلانیت در اینجا شیوه‌ای است که بر اساس یک نگاه غیرمتافیزیکی به تبیین امور می‌پردازد. اگر حوادث عالم را با یک نگاه غیرمتافیزیک تبیین کردید، می‌توان به شما گفت که عقلانی عمل کرده‌اید.

خود باور در حیطه اختیار من نیست، بلکه مقدمات باور در اختیار من است و یک مقدماتی را آماده می‌کنم که مطابق آن باور باشد. پس باور آوردن، یک فعل است

وی در ادامه افزود: برخی نیز بحث از عقلانیت غربی می‌کنند، یعنی با یک نگاه علمی، جهان را آن‌گونه دیده‌اند که علم می‌بیند. وقتی این تعاریف را نگاه می‌کنید، می‌بینید که انگار عقلانیت از یک خاستگاه معرفت‌شناختی ارائه می‌شود و تقلیل دادن عقلانیت به یک حوزه خاصی است و اگر بخواهیم از چیستی آن صحبت کنیم، شاید بهترین راه این باشد که اول تقسیمات عقلانیت را بررسی کنیم تا دچار این خطا نشویم که آن را در حیطه معرفت‌شناسی محصور کنیم. لذا فروکاستن آن به یک حیطه خاص، منطقی ندارد.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: عقلانیت در تقسیم ابتدایی خود، به عقلانیت توصیفی یا نوعی و عقلانیت هنجاری یا نورماتیو تقسیم می‌شود. عقلانیت توصیفی یا نوعی اینطور است که وقتی صحبت از این می‌کنیم که «ایکس» دارای ویژگی عقل است، یعنی «ایکس» عقلانی است و این نیرو را دارد و توصیف می‌کنیم و می‌گوییم حیوانات عقلانی نیستند و انسان‌ها عقلانی هستند. این بحث عقلانیت توصیفی است و حیطه خود را دارد. این عقلانیتی که مد نظر است، «نورماتیو»، یعنی عقلانیت هنجاری است. مراد آن است که ارزیابی می‌کند و باید و نباید دارد. یعنی باید به چه باوری معتقد شد و باید چه رفتاری را انجام داد.

وی بیان کرد: تقسیم‌بندی دیگری که در ادامه مطرح است، تقسیم خود عقلانیت هنجاری است. عقلانیت هنجاری، یا نظری یا عملی است. در عقلانیت نظری، مراد این است که ما به چه باورهایی باید اعتقاد داشته باشیم و باید چه باورها و گزاره‌هایی را قبول کنیم که به ما بگوید مسئولیت معرفتی خود را انجام دهیم. عقلانیت نظری می‌گوید چه باورهایی را باید قبول کرد. اما عقلانیت عملی در مورد کنش‌ها مطرح است. اینکه باید چطور رفتار کنم و چطور مجازم که رفتار کنم. این رفتاری که الان می‌خواهم داشته باشم، آیا این تصمیم من عقلانی هست یا نیست. وقتی پای تصمیم وسط می‌آید، هدف نیز مطرح می‌شود.

این استاد دانشگاه گفت: اهداف یا معرفت‌شناختی یا غیرمعرفت‌شناختی است و به این دلیل بخشی از محققان می‌گویند که اگر دقت کنید، برگشت عقلانیت نظری به عقلانیت عملی است. چون عقلانیت به یک امر اختیاری تلاقی می‌کند. خود باور در حیطه اختیار من نیست، بلکه مقدمات باور در اختیار من است و یک مقدماتی را آماده می‌کنم که مطابق آن باور باشد. پس باور آوردن، یک فعل است. آنکه متعلَق عقلانیت نظری است، در حقیقت یک فعل است و عقلانیت نظری هم به عقلانیت عملی برمی‌گردد و اساسا اینکه عقلانیت معرفت‌شناختی و غیرمعرفت‌شناختی را مطرح می‌کنند، این حرف را تأیید می‌کند.

دوگونه عقلانیت در حیطه عملی

وی در ادامه افزود: در حیطه عقلانیت عملی،  دوگونه عقلانیت داریم؛ یکی عقلانیت هدف ـ وسیله‌ای است و یکی هم ارزش ـ وسیله‌ای است که این را به ارسطو و کانت نسبت می‌دهد که ارزشمندی هدف نیز خودش دخالت دارد و عقلانیت در اینجا، انتخاب یا تصمیم ابزارهای مناسب برای رسیدن به هدف مناسب است. اما در مورد اول، اینکه هدف شما مناسب باشد یا نباشد، یا ارزشمند باشد یا نباشد، لحاظ نمی‌شود.

این استاد دانشگاه گفت: دومین بحثی که باید به آن توجه کرد، بحث ارزش است و باید روشن کنیم که وقتی می‌گوییم هدف ارزشمند باشد، منظور چیست؟ ارزش، معانی مختلفی دارد و اینکه بخواهیم برای آن ماهیتی ارائه کنیم، شاید نتوانیم، چون محل اختلاف است و به دنبال تعریف روش نیستم، بلکه به دنبال بیان یک ویژگی ارزش هستم. شاید یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های ارزش، این است که یک امر، امر مطلوب است. این ارزش نیز یا ذاتی است یا عرضی. ارزش ذاتی یعنی خود شیء به دلیل خودش ارزشمند است و عرضی یعنی، به خاطر خودش نیست، بلکه به این دلیل است که ابزار و وسیله‌ای برای رسیدن به یک هدف ارزشمند یا اهداف ارزشمند است.

در قرآن، چهار بار واژه انتقام را داریم که در مورد خداوند به کار رفته است که همراه با عبارت «عزیز» است. انتقام به معنای عقوبت، کیفر دادن و مجازات کردن است

حسین‌زاده گفت: سومین مسئله نیز بحث انتقام است. در قرآن، چهار بار واژه انتقام را داریم که در مورد  خداوند به کار رفته است که همراه با عبارت «عزیز» است. انتقام به معنای عقوبت، کیفر دادن و مجازات کردن است. علامه طباطبایی نیز در این زمینه می‌فرماید که انتقام به دو دسته تقسیم می‌شود؛ یا فردی و یا اجتماعی است. انتقام فردی آنجایی است که غرض از این عقوبت و کیفر دادن، یک غرض فردی است که غالباً برای تشفی خاطر است. لذا باید دید که آیا عقل اجازه این تلافی را می‌دهد یا خیر.

وی در ادامه افزود: یک بحث دیگر، انتقام اجتماعی است. یعنی اینکه در حوزه اجتماعیات و مباحث اجتماعی، هدف ما حفظ نظام و حفظ اجتماع است. به عبارت دیگر، برای حفظ اجتماع، گاهی اوقات باید امر کیفری داشته باشید و می‌گویند، اینجا آنجایی است که یک عقلی پشت قضیه است. این عقل شما را ملزم می‌کند که برای دست‌یابی به حفظ آن نظام اجتماعی، یکسری اموری که حالت عقوبت دارند را انجام دهید. می‌گویند اگر دقت کنید، قصاص هم در اسلام از زمره انتقام‌های اجتماعی است، به این معنا که در اسلام، قصاص برای حفظ اجتماع است که هرج و مرج ایجاد نشود و این نوع از انتقام عقلانی است.

این استاد دانشگاه گفت: در بحث ما نیز این بحث انتقامی که پس از شهادت سردار بود، مطرح است. نزاع ما با آمریکا هرگز به این شکل نبوده است و اولین باری بود که استکبار به این صورت آمد و نفر دوم نظام را ترور کرد و گفت کار من بوده است. در اینجا چند کار می‌شود انجام داد که یکی از آنها انتقام سخت و در خور آن عمل است. این انتقام نیز در راستای حفظ نظام است تا بتواند از انجام عملیات‌های بعدی دشمن جلوگیری کند که موجب می‌شود وجه عقلانی پیدا کند.

انتهای پیام
captcha