این کلمات از آنِ امیرالمؤمنین(ع) نیست
کد خبر: 4195444
تاریخ انتشار : ۰۴ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۲
یادداشت

این کلمات از آنِ امیرالمؤمنین(ع) نیست

جملاتی درباره زنان و نحوه برخورد با آنان به امام علی(ع) منسوب شده که با آيات قرآن و سيره عملی امام در برخورد با زنان هماهنگ نيست و تضاد اين جملات با سيره امام، انتساب اين جملات به ايشان را مورد ترديد جدی قرار می‌دهد.

مرضیه محمدزاده پژوهشگر تاریخ اسلاممرضیه محمدزاده، نویسنده کتاب «زنان ائمه معصومین(ع) و زنان با ائمه معصومین(ع)» در یادداشتی که در اختیار ایکنای خوزستان قرار داده است درباره جایگاه زنان از منظر حضرت امیرالمؤمنین(ع) نوشت: در اواخر نامه با ارزش ۳۱ نهج‌البلاغه خطاب به امام حسن(ع)، جملاتی درباره زنان و نحوه برخورد با آنان آمده است که با آيات قرآن و سيره عملی حضرت علی(ع) در برخورد با زنان هماهنگ نيست و به‌ احتمال ‌قوی بعدها به نامه امام اضافه شده باشد. همچنین در بخش‌‏های ديگر، جملاتی درباره نقص عقل و ايمان و ارث زن آمده (خطبه ۷۹) که عين چنين جملاتی را به ابن مقفّع (نابغه عرب) نسبت داده‏‌اند. ابن قتيبه (م. ۲۷۶ ق.) که مقدم‌‏تر از سيد رضی(م. ۴۰۶ ق.) است، اين جملات را در کتاب «عيون‌الاخبار» به نقل از ابن مقفع آورده است. تضاد اين جملات با سيره امام علی(ع) در برخورد با زنان، انتساب اين جملات به ايشان را مورد ترديد جدی قرار داده است.

آيا می‌توان پذيرفت که شخصيتی مانند اميرالمؤمنين علی(ع) که در اطرافش همسران بزرگواری چون حضرت فاطمه(س)، اسماء دختر عميس خثعمی، ام‌البنين و يا دخترانی چون حضرت زينب(س)، ام‌کلثوم، رقيه، فاطمه و اصحابی چون ام‌سلمه همسر رسول‌الله(ص)، سوده دختر عماره، بکاره هلاليه، دارميّه حَجونيه و... وجود دارند، بگويد: «ای مردم، ايمان زنان ناتمام، بهره آنان ناتمام و خرد ايشان ناتمام است. نشانه ناتمامی ايمان، معذور بودنشان از نماز و روزه است -به هنگام عادتشان- و نقصان بهره ايشان، نصف بودن سهم آنان از ميراث نسبت‏ به سهم مردان است و نشانه ناتمامی خرد آنان اين است كه گواهی دو زن چون گواهی يک مرد به حساب رود. پس از زنان بد بپرهيزيد و خود را از نيكانشان واپاييد و در كار نيک از آنان اطاعت ننماييد، تا در زشت طمع نكنند.» (نهج‌البلاغه، خطبه ۷۹، ترجمه دکتر شهيدی)

این کلمات هر کدام متکی بر یک دلیل یا علت مطرح شده است که آن دلایل قابل مناقشه‌اند. وقتی درباره نقصان عقل زنان صحبت شده است، علت این است که شهادت دو زن مساوی شهادت یک مرد است. در حالی که عالم شهادت ارتباطی به عالم عقلانیت ندارد. عقل، یک توان و حالت فکری است در حالی که شهادت یک احساس طبیعی است. شهادت از حقوق نیست، حق فطری و طبیعی نیست. شهادت از امور اعتباری و وضعی است. تابع شرایط زمانی و مکانی است. پیامبر(ص‌) خُزَیمة بن ثابت را ذوالشهادتین می‌خواند و شهادت او را با دو مرد مساوی می‌داند و یا قاضی، شهادت زنی پزشک را در مورد دختری می‌پذیرد و شهادت چندین مرد را باطل می‌داند. پس شهادت حکم قطعی قرآن نیست. همچنین شهادت، به وثوق در نقل ارتباط دارد. شهادت ارتباط کلی با مقوله عقل ندارد. ممکن است انسانی که عقل کامل ندارد، شهادت درست یا نادرستی بدهد. وقتی در گفتارش صادق باشد، شرایط شهادت محقق می‌شود. پیداست این تعلیق شهادت، انسجامی با عنوان نقصان عقل ندارد. نقصان عقل یعنی اینکه امکان و توان فکری زن از مرد کمتر است، در حالی که شهادت ارتباط به این موضوع ندارد. اینکه برخی گفته‌اند قدرت عاطفه زن بیشتر است، این بُعد عاطفی زن به معنی کاستی عقل او نیست. ممکن است انسانی آن‌قدر عاطفی باشد که در یک مسئله، تصرفی غیرعقلانی بکند، اما این مورد ثابت نمی‌کند که او دچار نقصان عقل است.

درباره نقصان ارث، اگر خداوند بهره مرد را دو برابر قرار داده است، مسئولیت‌هایی را هم مثل نفقه زن و مخارج فرزندان بر عهده او گذاشته که زن چنین مسئولیتی ندارد. از این‌رو، این امر را نمی‌توان نقصان حظ تلقی کرد. ممکن است در بعضی حالات حتی افزایش حظ هم باشد. مسئولیت‌هایی که بر عهده مرد است موجب می‌شود که او تمامی بهره خود را صرف کند، در حالی که زن چنین مسئولیتی ندارد و تمامی بهره‌اش از آن اوست. مگر می‌شود گفت که فقط مسئله ارث موجب نقص حظ می‌شود؟ پس مهریه و نفقه که از آن زن است باعث نقص حظّ مردان نمی‌شود؟

درباره نقصان ایمان که گفته شده علت آن‌ عدم برگزاری نماز در ایامی از ماه است، این ترک نماز خود اطاعت خداوندی است نه نقص ایمان. خداوند گفته است در این ایام نماز نخوانید. زنان از حکم خداوند تبعیت می‌کنند و نمی‌خوانند. خداوند را باید در آنچه واجب کرده یا تحریم کرده است، اطاعت کرد. اگر ملاک ایمان را به تعداد رکعات نماز بدانیم، پس کسی که عمرش طولانی‌تر است، ایمانش قوی‌تر است؟ ایمان در کلام امیرالمؤمنین علی(ع) چنین معنی می‌شود: «الْإِیمَانُ عَلَی أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَی الصَّبْرِ وَ الْیَقِینِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ» (نهج‌البلاغه، حکمت ۳۱) ایمان بر چهار پایه استوار است: صبر و شکیبایی، یقین، عدل و داد و جهاد. در این معنی ایمان، زن و مرد هر دو مساوی هستند. از این‌رو، با قاطعیت می‌توان گفت این کلمات از آنِ امیرالمؤمنین(ع) نیست.

حدیثی به امیرالمؤمنین(ع) منسوب است که متن آن چنین است: «الْمَرْأَةُ شَرٌّ کُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِیهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا» (حکمت ۲۳۸) زن همه‌اش بدی است و بدتر چیز او اینکه از او چاره نیست. این عبارت خلاف آیه قرآن است که: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً» (سوره انسان، آیه ۳) ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد و پذیرا شود یا ناسپاس! حتی امیرالمؤمنین(ع) در وصیت‌نامه‌اش به امام حسن(ع) فرموده‌اند: «إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْأَرْضِ الْخَالِیَةِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْ‌ءٍ قَبِلَتْهُ» دل جوان همچون زمین ناکِشته است، هر چه در آن افکنند، بپذیرد. پس زن یا مرد وقتی متولد می‌شود، قابلیت شر یا خیر دارد، نه اینکه زن تمامی وجودش شر است. اگر زن تمامی وجودش شر باشد، چگونه به خاطر شر معاقبه می‌شود؟ این کلام نیز نمی‌تواند از آن حضرت باشد، زیرا او خود مفسر قرآن و اصلاً، قرآن ناطق است، کلمة الله است. چگونه ممکن است بر خلاف قرآن سخن بگوید؟

ائمه معصومین(ع) به ما دستور داده‌اند که هر حدیث یا نصی را با قرآن تطبیق کنیم، آنچه مخالف کتاب خداوند باشد، بی‌ارزش است. وظیفه ماست که در این کلمات کاملاً دقت و پژوهش کنیم. سند حدیث را بررسی کنیم که راویان حدیث تا چه حد مورد وثوق بوده‌اند. درباره محتوای آن بررسی کنیم که تا چه حد از نظر فکری با قضایای فکری که در قرآن‌ کریم آمده است، تطبیق می‌کند.

زنانی که عاشقانه در کنار امام علی(ع) در همه صحنه‌ها حضور داشتند، بطلان این نوع روایات جعلی را -که متأسفانه وارد نهج‌البلاغه نیز شده است- نشان می‌دهند. موضوع کتاب «الوافدات من النساء علی معاویه بن ابی سفیان» اثر عباس بن بکار (م. ۲۲۲ ق.)، ملاقات ۱۶ تن از زنان بزرگ صدر اسلام با معاویه است که پس از شهادت امام علی(ع) به دمشق فراخوانده شده و به جهت شرکت در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی و دفاع از حکومت و حاکمیت امام علی(ع) محاکمه شده‌اند.

صادق آیینه‌وند در مقاله «زنان مجاهد و مجتهد عصر امیرالمؤمنین(ع)»، به حضور زنانی در جنگ صفین که با خطبه‌های بلیغ، لشکر امام را تشویق به مبارزه علیه معاویه می‌کردند، اشاره کرده از جمله این زنان: امّ الخیر، عِکرشه بنت أطرش، زرقاء بنت عدی همدانی، سوده بنت عماره همدانی و… هستند که در کتاب «زنان ائمه معصومین(ع) و زنان با ائمه معصومین(ع)» به تفصیل درباره آنها نوشته‌ام. آیینه‌وند در ادامه نیز به انتقادات سخت زنان نسبت به عملکرد و روش حکومت‌داری معاویه پس از شهادت امام علی(ع) اشاره کرده از جمله دارمیه حجونی که به معاویه گفت: «من علی(ع) را دوست دارم، چون در میان مردم دادگری می‌کرد و بیت‌المال را یکسان تقسیم می‌کرد و مستمندان را دوست داشت و راه‌ماندگان را می‌بخشید. بر امور دین آگاه بود و حق خویش را از بیت‌المال به مستمندان می‌داد. تو را دشمن داشتم، زیرا دنیاپرست، خونریز و اختلاف افکنی.»

سوده همدانی نیز در دیدارش با معاویه، به خاطره‌ای از برخوردش با امام علی(ع) اشاره کرده و رسیدگی سریع او به شکایات مردم و عزل کارگزار فاسدش را به محض دریافت خبر خیانت او از سوده یادآور شد. وقتی معاویه دستور داد تا با عدالت با سوده رفتار شود، سوده درخواست کرد که این عدل، شامل همه قومش شود و معاویه ناگزیر گفت: «هیهات‌ ای عراقیان، علی بن ابیطالب، جرئت بر حاکم را به شما چشانده است. به این زودی باز نخواهید ایستاد.» وقتی عکرشه بنت أطرش، به حضور معاویه رسید، معاویه خطبه‌های آتشین او را در صفین یادآور شد و از او پرسید: حاجتت چیست؟ عکرشه از اوضاع نابسامان اقتصادی جامعه گله کرد و گفت: اگر آنچه می‌شود به رأی توست، چون تو باید از غفلت بیدار شود و اگر بر رأی غیر توست، چون تو نباید از خیانتکاران کمک بگیرد و ستمکاران را بر مردم حاکم کند! معاویه بهانه‌ای آورد که حوادثی گاه از دریاها و مرزها پیش می‌آید که پرداختن به آن را سزاوارتر از امور شما می‌دانیم و عکرشه پاسخ داد: پناه برخدا! خدا حقی را برای ما قرار نداده که زیانی از آن را متوجه دیگری کرده باشد. معاویه گفت: «هیهات ای عراقیان، علی بن ابیطالب شما را در دین فقیه کرده است! این است که جز آن را بر نمی‌تابید.»

 زرقاء دختر عدی بن غالب بن قیس همدانی یکی از زنان سخنور کوفه بود. او تا آخرین لحظات حیات خود دست از دوستی و وفاداری امیرالمؤمنین علی(ع) بر نداشت و در جنگ صفین با زبانی فصیح و بیانی گویا و در کمال بلاغت سپاهیان امام را در جنگ علیه معاویه تحریض و ترغیب می‌کرد. هنگامی‌که سپاه امام از کوفه عازم صفین شد، او پیشاپیش لشکر حرکت می‌کرد و با آغاز جنگ در ساحل فرات، سوار شتری بود و مردان را به مبارزه تشویق می‌کرد و امیرالمؤمنین را مظهر حق و عدل و امام مفترض‌الطاعه معرفی می‌کرد و با سخنان و خطابه‌های آتشین، حماسه‌ای عظیم در سپاه کوفه پدید آورد و روحیه سپاه معاویه را ضعیف و امویان و سپاه شام و شخص معاویه را تحقیر و آنان را ترسو و بزدل و بر باطل معرفی می‌کرد. سال‌ها پس از پایان جنگ، سخنان او همچنان بین مردم کوفه و شام بر سر زبان‌ها جاری بود. این زن آزاده و توانمند با وجود آن‌که بعد از شهادت مقتدایش امیرالمؤمنین(ع) به دربار معاویه احضار شد، در برابر شوکت و هیبت ظاهری دربار معاویه دلیرانه ایستادگی کرد و با صراحت لهجه و بیانی بلیغ، جواب معاویه و اطرافیانش را داد، به‌طوری‌ که معاویه از جرئت و شهامت آن زن شگفت‌زده شد. معاویه او را به شام فراخواند و سخنان او را در صفین به یادش آورد و گفت: «تو در همه خون‌هایی که علی (ع) ریخته است، شریکی!» زرقاء گفت: چه مژده و بشارت خوبی به من دادی، به خداوند سوگند خوشحال شدم که چنین سعادتی نصیب من شود که در کارهای مولا و مقتدایم امیرالمؤمنین شریک باشم. معاویه گفت: «وفاداری شما به علی پس از مرگ وی برای من شگفت‌آورتر از دلبستگی شما به او در زنده بودنش است.» (اعیان الشیعه، ج۷، ص۶۰؛ العقد الفرید، ج۱، ص۲۹۴-۲۹۵؛ بلاغات النساء، ص۵۰)

أروی دختر حارث بن عبدالمطلب شاعره انقلابی و یکی از زنان سخنور اسلام بود. وی از موافقان امامت آل علی(ع) و از مخالفان سرسخت معاویه بود. او در اوج قدرت معاویه در حالی‌ که پیر شده بود، بر او وارد شد. أروی در جواب معاویه که در چه شرایطی به سر می‌برید، گفت: ما در هنگامی زندگی می‌کنیم و با هیئت حاکمه‌ای روبرو هستیم که کفران نعمت می‌کند و با ما بدرفتاری می‌کند، اما بدان: منطق ما منطق خداوند است که همواره عالی، پیروز و ظفرمند است و پیامبر ما منصور است. شما ظالمانه بر ما حکومت می‌کنید، ای معاویه، تو کفران نعمت نمودی و خود را به امیرالمؤمنین(ع) ملقب نمودی، حال آنکه این نام حق تو نبود و حق دیگری را غصب نمودی. تو به آنچه که پیامبر(ص) از طرف خداوند آورد، کافر گشتی. اما بدان پایان امر ما بهشت و پایان کار شما جهنم است. أروی در اوج قدرت امویان از حق امیرالمؤمنین علی(ع) دفاع می‌کند.

بانوی دیگر، ام‌براء دختر صفوان بن هلال مخزومی است. صفوان از یاران و انصار امیرالمؤمنین علی(ع) بود. ام‌براء از زنان سخنور و شاعر که دارای زبانی فصیح و بیانی آشکار بود و از محبّان امیرالمؤمنین(ع) به شمار می‌رفت. او در جنگ صفین با اشعار حماسی‌اش، لشکریان آن حضرت را بر ضد سپاه معاویه تحریض می‌نمود. پس از شهادت امام، اشعار سوزناکی در غم از دست دادن آن حضرت سرود: «در فقدان امام ما خورشید گرفت. آن که از بهترین انسان‌ها و امام عادل و دادگر بود.»

ام‌الخیر دختر حُرَیش بن سراقة بارقیه از اهالی کوفه از زنان اندیشمند و با فصاحت و بلاغت و شجاعت و از تابعین کوفی و فریده عصر خویش و از مخلصان و مدافعان حقوق خاندان عصمت و طهارت و از اصحاب و شیعیان امیرالمؤمنین علی(ع) است. او در جنگ صفین در کنار امیرالمؤمنین(ع) شرکت جست و آن حضرت را یاری کرد و مهاجرین و انصار را به صبر و جهاد بر ضد معاویه دعوت می‌کرد. او در یکی از خطبه‌های مهیّج خود گفت: «ای مردم! تقوای پروردگارتان را پیشه کنید، به سوی امام عادل و شخصیت تقواپیشه مورد رضایت خدا و وصی سزاوار و صدیق اکبر بیایید. ای سپاهیان اسلام! با سرداران کفر بجنگید که اینها پیمانی ندارند.»

مروری بر زندگانی این زنان و سخنانشان در دفاع از امام علی(ع) تضاد جملات فوق را با سيره امام علی(ع) در برخورد با زنان نشان می‌دهد و جعلی و بی‌اساس بودن این قبیل روایات را آشکار می‌کند.

انتهای پیام
captcha