انس و الفت با کتاب، همنشینی با یار مهربان و کتابخوانی یکی از نیکوترین فرهنگها در آئینه رفتارهای ایرانیان از اعصار و قرون گذشته تا به امروز به شمار میرفته و میرود که شمایلی از نیکوترین آداب ادب فرهنگی را میان مردمان این سرزمین نمایندگی میکند.
همنشینی با کتاب در فرهنگ ایرانی، از یک سو آمیخته با تاروپود زیست آنها در تکتک روزهای سال بوده و از سویی دیگر متجلی و متبلور در برخی از بزنگاههای تقویمی مردمان ایرانزمین است که ریشهای کهن در آداب، رسوم و سنتهای ایرانیان دارد و با مرور برگهای تقویم این خاک پُرمِهر میتوان این مهم را رصد کرد.
یکی از این آئینها به سنت «شب یلدا» یا «شب چله» که بلندترین شب سال در فرهنگ ایرانی و به پایان رسیدن نبرد میان روشنایی با تاریکی و تبلور و تولد خورشید بهشمار میرود، شناخته میشود.
در این شب بزرگان فامیل به میزبانی از تمامی اقوام میپرداختند و ایل؛ طایفه؛ اهل؛ تبار و خانواده همه گرد هم جمع میشدند و بنابر روایتهایی متقن، یکی از اصلیترین این کتابها که در این جمع خوانده میشد «شاهنامه» بود. شاهنامهای که روایتهای حماسی و پهلوانی آن نُقلِ نَقلِ محافل و گردهمایی ایرانیان در شب چله به شمار میرفت. چه آنکه حکیم توس نیز در اثر سترگ و گران سنگش، شاهنامه؛ فصلی متمایز از پرداختن به آئینهای ایران زمین را در قالب پاسداشت زبان فارسی؛ روایت قهرمانها و پهلوانهای این حماسه سترگ به زیباترین و نیکوترین روش با مردمان همزبان و همسرزمینش قسمت کرده است.
این درست که هر چه مدار قرون و اعصار بر حرکت به سمت جلو استوار شد و دامنه چرخش زندگی مردمان ایرانزمین از کشاورزی، دامپروری و ارتباط مستقیم با طبیعت به جوامع شهری گره خورد و نزدیکتر شد؛ شتاب زندگی در عصر معاصر و سایه تلخ و سنگین مدرنیته بخش مهمی از رفتارهای آئینی ایرانیان را اگر نه به نسیان تاریخ که کمرنگ کرد. همین کمرنگی خود باعث شد تا فاصله گرفتن از گعدههای خانوادگی در بزنگاههای آئینی چون «شب یلدا»، کوچک و کوچکتر و به همان میزان، ایجاد فاصله میان مخاطب ایرانی با کتاب، بیشتر و بیشتر شود!
هر چند هنوز هم در میان مردمان این سرزمین پُرمِهر و فرهنگخیز، هستند خیل علاقهمندان به آئینها، سنتهای ایرانی، پاسداشت و گرامیداشت آنها از یکسو و از سوی دیگر تأکید بر درخشش و تجلی فرهنگ نیاکانمان در سایه همنشینی با یار مهربان که تجمیع این دو نگرش خود ردی از آثار باشکوه و ماندگار در حوزه پژوهش؛ روایت؛ قصه؛ مَتَل؛ مَثَل و داشتههای ارجمندی را از فرهنگ همنشینی، الفت و انس با کتاب از یکسو و ازسوی دیگر روایتهای بزرگان و نیاکانمان را با خود به ارمغان آورده است.
اگر بر مسیر پژوهش گام برداریم، فصل نخست روایت مکتوب از آنچه که در قامت آئین «شب چله» در ساخت کتابت بر ما ارزانی شده را میتوانیم در «آثارالباقیه» ابوریحان بیرونی به نظاره بنشینیم. از قرن چهارم هجری خورشیدی یعنی گاه و زیست ابوریحان بیرونی؛ دانشمند، حکیم و نویسنده بزرگ ایرانی تا به امروز؛ میتوان خیل آثار مکتوب را در حوزه نظم و نثر با روایتهای «شب یلدا» و «شب چله»؛ سنتها و آئینهای آن و پاسداشت پیروزی روشنایی بر سیاهی به نظاره نشست.
در آستانه شب چله یا یلدای 1402 خورشیدی، خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)؛ بستهای پیشنهادی را برای علاقهمندان به یار مهربان در قامت همنشینی دلنشین با کتاب به پیشگاه دوستداران آئینها، سنتها، باورها و داشتههای عظیم و عمیق فرهنگی ایران تقدیم میکند.
ابوریحان بیرونی دانشمند قرن چهارم هجری شمسی در آثار الباقیه درباره شب یلدا نوشته است: «و نام این روز میلاد اکبر است و مقصود از آن، انقلاب شَتوی (زمستانی) است. گویند در این روز، نور از حد نقصان به حد زیادت خارج میشود و آدمیان به نَشو و نما آغاز میکنند و پریها (دیوها) به ذَبول و فنا روی میآورند. این جشن را، یعنی روز اول دیماه را، نود روز نیز میگویند؛ چون میان آن تا نوروز درست نود روز فاصله است. دیماه و آن را خور ماه نیز میگویند. نخستین روز آن خرم روز (خُره روز) است و این روز و این ماه هر دو به نام خدای بزرگ است.»
محمدحسین خلف تبریزی مولف واژهنامه برهان قاطع است. این واژهنامه در سال ۱۰۳۰ هجری شمسی نوشته شده و یلدا را اینطور معنی کرده است: «یلدا، شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدْی و آخر قوس باشد؛ و آن درازترین شبها ست در تمام سال؛ و در آن شب یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل میکند؛ و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک میباشد؛ و بعضی گفتهاند شب یلدا یازدهم جدی است.»
استاد علی بلوکباشی از پژوهشگران نامی و مردمشناسان سرشناسی است که در کتابی مجزا به نام «شب یلدا» به فراز و فرود این آئین در بستر تاریخی از پیدایش تا سیر تحول آن پرداخته و تلاش کرده تا در این اثر گرانسنگ درباره بنمایه ارتباطی شب یلدا با آئین مهر و مسیحیت با مخاطبانش صحبت کند.
وی بر این باور است که به استناد منابع مکتوب از چگونگی آئینهای جشن زمستانی یلدا میان مردم تا پیش از سدههای سوم و چهارم هجری، خبر و آگاهی چندانی به ما نرسیده است. تاریخ پیدایی جشن زمستانی از پدیداری «آئین مهر» هم ظاهرا پیشتر میرود. میتوان پیشینه این جشن را با تاریخ آئین گرامیداشت «زادروز خورشید» در نخستین روز آغاز انقلاب زمستانی و بعدها به هنگام «خُرمروز»، روز آغاز ماه دی منسوب به خورشید، در میان ایرانیان برزگر و دهقانان همزمان دانست.
استاد بلوکباشی در برشی دیگر از این کتاب آورده است: کم پرداختن نویسندگان به جشن یلدا و آئینهای مربوط به آن و خاموشیگزینی منابع تاریخی درباره آن دقیقا برای ما روشن نیست. شاید این مهم به سبب نداشتن شواهد، اسناد کافی، روستایی بودن این جشن زمستانی و تعلق آن به توده مردم شبان و برزگر، یا بیعلاقگی دستگاههای حکومتی و درباری آن دوران و بیتفاوتی اصحاب قلم وابسته به حکومتها به این جشن بوده باشد.
زندهیاد محمود روحالامینی نیز در کتاب «آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز» از حضور و ادامه حیات آئینهای کهن ایرانی در جامعه کنونی ایرانی سخن گفته و نگاهی مردمشناسانه به این دو عنصر فرهنگ عامه و تداوم و احیای آنها در دوران معاصر داشته است.
مباحثی بنیادین در پیدایش و استمرار آیین یلدا چون «جشن نوروز»، «شب یلدا»، «گاهنبارها»، «جشن سده آیینهای سالانه مسیحیان در قرهکلیسا»، «قالیشویان مشهد اردهال» و «پیوند میان جشنها با باورهای دینی» از موضوعاتی هستند که در این کتاب به طور مفصل به آنها پرداخته شده است.
در فرازی از کتاب «آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز» میخوانیم: آیینها و جشنها در زمره مهمترین عناصر فرهنگ عامهاند و یکی از زمینههای جذاب پژوهشهای مردمشناسی و فرهنگ و آداب و رسوم به شمار میروند. امروزه بسیاری از مردمشناسان و پژوهشگران حوزه فرهنگ برای شناخت هر چه بیشتر اقوام و فرهنگ ایرانی به بررسی آداب و آیین کهن و ریشهدار بهجای مانده از مردم سرزمینمان میپردازند، چراکه آگاهیهای ارزنده و دادههای فراوانی را در اختیارشان قرار میدهد.
استاد روحالامینی در این اثر تاکید کرده است: در سرزمین کهن و رنگارنگ ایران که اقوام و اقالیم گوناگونی دارد کمتر جشنی را میتوان یافت که در دو نقطه کاملا یکسان برگزار شود، اما معمولا هدف جامعهشناسان و فرهنگشناسان علاوه بر مطالعه تفاوتها و جزئیات آیینها در هر منطقه، هر شهر و هر سرزمین، یافتن نقاط اشتراک در راه و روشها و ریشهها و معناهایی است که آیینها دارند.
حمید سفیدگر شهانقی در کتاب «جشن شب یلدا در ایران» به بررسی آیینها و مراسم مختلف «شب یلدا» یا «شب چله» در بین اقوام مختلف ایرانی پرداخته است. وی میگوید: شب یلدا یا شب چله آخرین شب آذرماه و درازترین شب سال است، شبی که صبح فردای آن آغاز زمستان است.
در کتاب «جشن شب یلدا در ایران» میخوانیم: زمستانی که سرما و تاریکی و ظلمت آن ماهها بر دل و جان و خان و مان انسان ایرانی چیره خواهد شد و برای دفع این مجمع الاشرار راهی جز برگزاری جشنی همگانی و طولانی نبود و اقوام مختلف ساکن در فلات ایران نیز همین کار را میکردند و به جشن و شبنشینی میپرداختند.
شب یلدا در نیمکره شمالی مصادف با انقلاب زمستانی است و به همین دلیل بعد از شب یلدا، طول روزها بیشتر و طول شبها کوتاهتر میشود. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور ایزدی افزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا میکردند.
نویسنده در متون مختلف همچون شاهنامه فردوسی، روایت مذهبی و... ردپای آیین شب یلدا را دنبال کرده و به آداب و رسوم خاص برپایی این جشن در طول تاریخ میپردازد.
مجتبی برزآبادیفراهانی دیگر پژوهشگر ادبیات و فرهنگ عامه کشورمان است که در کتاب «یلدا و شب چله از آغاز تا امروز» به این جشن کهن از دیرباز تا به روزگار کنونی پرداخته و درباره پیشینه شب یلدا با استناد به مقالات و منابع مختلف، این اثر را در سه فصل تدوین کرده است.
مخاطب همسو با قلم برزآبادیفراهانی در این اثر میخواند: یکی از شبهایی که از دیرباز مورد احترام مردم ایران زمین بوده و آن شب را جشن میگرفتهاند و گاهی تا بامداد به سرور و شادمانی میپرداختند، شب چله یا یلدا است. مردم ایران در سرمای زمستان از دیدار خورشید محروم بودند، بنابر عقاید مذهبی میپنداشتند که این شب، طولانیترین حمله اهریمن را در بردارد و چون فردای آن شب، روشنایی غالب میشد و روز طولانیتر میگشت، مردم برای دفع سیاهی آن شب و بازآمدن خورشید در فردای آن شب به شادی مینشستند و گرد هم به دور آتش جمع میشدند و در انتظار بر آمدن خورشید و در واقع زایش دوباره آن بودند که سیاهی شب دراز را با تولد خود از میان میبرد.
کتاب «جشنهای ایرانی» جشنهای ایرانی، نوشته روزبه تذهیبی و نسترن ربانی، به شرح کوتاه جشنهای نوروز، تیرگان، مهرگان، یلدا، سده، چهارشنبهسوری، برگزیدن میر نوروزی، همراه با پیشینه آنها در بطن و متن خود میپردازد.
ویژگی ممتاز و متفاوت این کتاب همراهی متن نویسندگان آن با تصویرهای هفت تصویرگر شناخته شده ایرانی از جمله نورالدین زرین کلک، مانلی منوچهری، نیره تقوی، علیرضا گلدوزیان، حسامالدین طباطبایی، پژمان رحیمیزاده و مهکامه شعبانی، متن کتاب جشن های ایرانی را همراهی میکند.
خواندن این کتاب، مخاطبان را با پیشینه فرهنگی، آداب و رسوم کهن سرزمین خود که بیشتر با شادی و گرامیداشت برکتها و نعمتهای ایرانزمین و پیروزی نیکی بر بدی و داد بر بیداد همراه بودهاند، آشنا میکند و میتواند انگیزهای باشد برای زنده کردن و پاسداشت آیینهای ماندگاری که همه در راستای احترام به طبیعت، پاکیزگی، دادگری، میهندوستی و شادی است و سبب تداوم تمدن کهن ایران و فرهنگ پربار آن خواهد شد.
شاید این روزها حکایتهای شیرین یلدایی رو به فراموشی رفته باشد؛ اما این مهم سبب نشده تا پژوهشگری صاحبنام و بلند نظر، به نام علی خانجانی بخشی از عمر خود و همراهی بیش از 80 نویسنده و محقق به عنوان گروه همکارانش را طی چهار سال برای گردآوری داستانهای متنوع یلدا و شب چله در سراسر کشور صرف کرده است.
مجموعه ۱۶ جلدی فرهنگ «قصهشناسی یلدا»، یکی از مهم ترین، دقیق ترین و کامل ترین آثار درباره شب یلدا است. در این مجموعه بیش از 8000 روایت از قصههای شفاهی مورد پژوهش و بررسی قرار گرفته و پس از بررسی ۲۲۲ منبع مختلف در این مجموعه گردآوری شده است.
فرهنگ «قصهشناسی یلدا»، علاوه بر معرفی راویان، نویسندگان و گردآورندگان قصهها و افسانههای ایرانی و درج خلاصه روایتهای جمعآوری شده، اطلاعات ارزشمندی درباره بنمایه هر قصه، پیامهای اصلی و فرعی قصهها، شخصیتهای انسانی و غیرانسانی موجود در هر قصه را عنوان میکند.
بنا بر تاکید نویسنده: بخشی از کتاب شامل دعاها، سوگندها، نفرینها و دشنامها است که میتواند زمینهساز بسیاری از فعالیتهای تحقیقی و رفتارشناسی اقوام و جوامع بر اساس قصهها و افسانههای هر دیار باشد.
شاعری که برای کودکان و نوجوانان سروده است، یلدا را نیز به داستانی شاعرانه، مهمان کرده، برای نوجوانان خواندن این شاعرانگی، خالی از لطف نیست. زندهنام احمدرضا احمدی، در داستان «شب یلدا»، رنگها، عطرها و گلها را با یکدیگر پیوند میزند.
«شب یلدا»، داستان نوجوانی است که در این شب به خواب میرود و در خواب دنیاهای متفاوتی را تجربه میکند. او در این روایتها با افراد مختلف زندگیاش روبرو میشود و هر بار به کشف و مکاشفهای دست میزند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «گل شدم. گل لادن، گل داوودی، گل میخک، گل بنفشه، گل اطلسی، گل لاله، گل شیپوری، گل نسترن، گل ارغوان، گل شقایق و... گل شدم... با رنگهای جورواجور، با شکلهای مختلف و عطرهای گوناگون...»
زندهنام احمدی در این کتاب برداشت آزادی از شب یلدا داشته و در روایت خود ماجراها را به مفهوم اصلی این شب یعنی پایان تاریکی گره زده است.
این کتاب مناسب گروه سنی ۱۲ تا ۱۵ سال است و با تصویرگری محمدعلی بنیاسدی در ۳۲ صفحه توسط کانون پرورش فکری منتشر شده است.
گردآوری؛ تنظیم و گزارش از امین خرمی
انتهای پیام