طلوع خورشيد در سهشنبه چهارم آذرماه سال 65 توانست بر هوای رو به سرد پایيزی غلبه كند و چشمانِ به آسمان نظاره را با پرتوهای گرمابخش خود نوازش دهد. خورشيد بدون توجه به جُنب و جوش آغازين روز، چادر گرمای خود را بر سر شهر پهن و رفته رفته جای خود را در دل زمين باز میكرد. مردم كه حماسه مقاومت آنان سبب شده بود با جنگ تحميلی جريان زندگی خود را در انديمشک ادامه دهند به كار و تلاش روزمره خود مشغول بودند و خورشيد هم سرگرم پرتو افشانی خود بود.
عقربههای ساعت كشان كشان خود را به ساعت 12 نزديک میکردند. با صدای اولين شليک گلوله ضدهوايی، شهر يكباره از پوست عادی خود بيرون آمد و سر به آسمان سایيد. تعداد صداها هرلحظه بيشتر میشد. شبنمِ ديدگان هر شهروند، رهسپار آسمان بود، كه ناگهان هجوم هواپيماهای دشمن بعثی مردم را در كانالها و كنار خيابانها زمينگير کرد. غرش هواپيماها كه تا پايينترين سطح پرواز میكردند رعب و وحشت را دو چندان مینمود كه اولين شليک آنان منطقه تعميرگاهی راه آهن را نشانه گرفت و دود «دپوی» ايستگاه راه آهن به صورت آتش مخروطی شكلی به هوا برخاست.
مردم سراسيمه نمیدانستند به خانهها پناه ببرند يا در كنار ديوارها و گودالها سنگر بگيرند. ميدان راه آهن كه همزمان شاهد حضور رزمندگان عازم جبههها بود هدف بعدی 54 فروند هواپيمای دشمن بعثی بود و پس از آن نقاط ديگر شهر همچون خيابان شريعتی، خيابان شهيد كردوالی، خيابان شهيد مصطفی خمينی، خيابان شهيد عباس پناهی و... مورد هجوم طولانیترين حمله هوايی بود كه در حدود يک ساعت و چهل و پنج دقيقه بهطول انجاميد.
در این واقعه ۴۰ نقطه شهر مورد هدف قرار گرفت. آنتونی کردزمن نویسنده آمریکایی کتاب «درسهای جنگهای مدرن» هدف اصلی این هجوم وحشیانه را ایستگاه راه آهن اندیمشک عنوان کرده است. چهارم آذر، روزی تلخ اما سراسر ايستادگی و پايداری مردم ديار سرافراز انديمشک را رقم زد، سهشنبهای هول انگيز كه با تقديم بيش از 200 شهيد از هموطنان و 75 شهيد از همشهريان اين خطه خونرنگ، پايداری مردم با بصيرت انديمشک و روز «حماسه مقاومت مردمی» كه تابلويی از مقاومت و ايثار بود را رقم زد.
اساسیترين سؤالی كه ذهن هر شهروندی را مشغول میسازد اين است كه چرا دارالمخلصين «انديمشک» بايد مورد اين هجوم طولانی و وحشيانه قرار گيرد؟ در اين رهگذر به بيان برخی موارد كه میتواند سرمنشأ اين هجوم طولانی كه در طول دوران دفاع مقدس بیسابقه بوده را اين چنين برشمرد:
1- انهدام خط راه آهن كه به عنوان حلقه اتصال جبهههای جنوب و ميانی با مركز كشور بوده و نقطه ثقل اين خط، ايستگاه راه آهن انديمشک.
2- انهدام مخازن نفت به منظور ضربه زدن به مركز اقتصادی و توليد روزانه نفت و اخلال در سوخترسانی و قطع پشتيبانی امدادی خودروها و يا حداقل به تأخير انداختن امر حمل و نقل به جبهههای جنوب.
3- قطع ارتباط زمينی جبهههای جنوب به ويژه در امر پشتيبانی با توجه به حلقه اتصال انديمشک با سه استان خوزستان، لرستان و ايلام.
4- تهديد جدی پايگاه چهارم شكاری و يا حداقل سنجش ميزان آمادگی اين پايگاه مهم و حياتی كه در جاده دزفول ـ انديمشک واقع شده و براساس تقسيمات كشوری جزء حوزه استحفاظی دزفول محسوب شده اما با شهرستان انديمشک نيز فاصله چندانی ندارد.
5- از بين بردن نيروهای رزمنده حاضر در شهرستان كه همزمان به وسيله قطار از مركز كشور عزيمت کرده و در ايستگاه انديمشک در حال خروج بودند.
6- انهدام معادن بزرگ شن و ماسه كه سبب ايجاد جادههای مواصلاتی در جبهههای جنوب با بهرهمندی از معادن غنی شده بود.
7- انهدام ايستگاه اصلی برق شمال خوزستان در راستای به چالش كشيدن ذخيرههای انرژی و قطع برق منطقه وسيعی از شمال استان خوزستان.
8- از بين بردن پلهای حياتی و مهم تل زنگ (ريلی) بالا رود جنوبی (جادهای) و قطع ارتباط پشتيبانی و نيروی انسانی مركز كشور با جنوب.
9- از بين بردن نيروی انسانی و تداركاتی پادگانها و مراكز نظامی اطراف شهرستان انديمشک كه بالغ بر 20 پادگان و مركز آموزشی و تداركات را میتوان برشمرد.
10- انهدام مراكز درمانی همچون بيمارستان شهيد كلانتری انديمشک كه با همت مردم در دوران دفاع مقدس در محل شركت ساخت تراورس بتونی راه آهن راهاندازی و محل تيمارداری مجروحان و زخمیهای جنگ تحميلی بوده و با زحمت شبانهروزی كادر پزشكی اعزامی و پرستاری مادران شهدای انديمشک منشأ خدمات بسياری بود. همچنين آسيب رساندن جدی به بيمارستان شهيد بهشتی كه در منطقه راه آهن بود و پذيرای مجروحان میشد و نيز شبستان درمانی كه در كنار جاده ترانزيت تهران ـ انديمشک(جنوب) به منظور در امان بودن از حملات هوايی احداث شد.
اما مهمترين مسئلهای كه شايد بتوان از هجوم طولانی هوايی به شهرستان انديمشک از آن ياد كرد شكستن مقاومت مردم انديمشک و عقبه مهم تداركات و نيروی انسانی اين خطه است، چرا كه وجود گردان حمزه با جوانان نيکسيرت كه در عملياتهای مهم ضربههای جبران ناپذيری به ارتش عراق وارد ساخته بودند و مردمی كه با تحمل بيش از 50 بار موشكباران و حملات هوايی هنوز هم در حمايت امام و مولای خويش تنور جبههها را گرم نگه داشته بودند، شايد مهمترين عامل اين تهاجم وحشيانه باشد؛ مردمی كه مقتدای پير جماران درباره آنان فرمود: «اين انديمشک است كه مورد تجاوز واقع میشود، دنبالهاش جنگ جنگ تا پيروزی میگويد» (صحيفه نور ج 18) و به واقع شايد استدلال دشمن بعثی در شكستن حلقه اتصال و عقبه جبههها در هجوم به اين ديار را بتوان استدلال صحيحی ناميد.
هر چند زخمهای بیشماری در هجوم طولانی مدت چهارم آذرماه سال 65 بر پيكر نحيف انديمشک وارد آمد، اما حماسه سترگ پايداری آنان، اقتدا به حضرت زينب(س) را آنگاه که فرمود: «ما رأیت الا جمیلا» به زيبايی به تصوير كشيد. مردم مقاوم اندیمشک اين زيبايی و شكوه ايثار را در طواف شهدای بمباران زمزمه میكردند؛ شهدايی همچون فرمانده دلاور، عزتالله حسينزاده كه شرح مردانگی و دريادلی و حماسه آفرينی او در عمليات والفجر 8 وصف ناشدنی است.
یادداشت از عباس اسلامیپور، رزمنده و نویسنده دفاع مقدس