به گزارش ایکنا، سی و هفتمین شماره از فصلنامه حکمت اسلامی به صاحبامتیازی مجمع عالی حکمت اسلامی منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «بررسی اهمیت فلسفی برهان قطری کانتور»، «معنای وصول به عالم عقل در حکمت و عرفان اسلامی»، «بررسی تحلیلی ادله اثبات تجرّد عقلی نفس از طریق استقلال کارکردهای عقل از بدن با تکیه بر دیدگاه صدرالمتألهین»، «روشهای کشف حقوق طبیعی موجودات»، «تقریر انتقادی مسأله «بساطت وجود» و مهمترین کاربستهای آن در آثار کلامی، حکمی و عرفانی»، «نفس و بدن بهمثابه «معنا و لفظ»»، ««بررسی انتقادی دین اسطورهای و پیامدهای آن از منظر هراری»»، «روششناسی کاربرد پیشفرضهای طبیعیِ مسائل قوای نفس در علمالنفس صدرایی»، «مبدأ فاعلی وحی قرآنی از نگاه متکلمان اسلامی و آراء جدید»، «تأثیر فلسفه ابنسینا بر مکانیک کلاسیک».
در چکیده مقاله «بررسی اهمیت فلسفی برهان قطری کانتور» آمده است: «اکثر ریاضیدانان معاصر، نظریه مجموعههای فوقِمتناهی کانتور را پذیرفتهاند. در این نظریه، برهان قُطری کانتور از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و دارای کاربردهای بسیار جالب و عجیبی است. جهت شناخت ماهیت برهان قطری و همچنین ارزیابی میزان ارزش و اعتبار این برهان، بهتر است برهان قطری در مسألهای بهکار گرفته شود که شامل مفاهیم و مقدماتی کمتر و بدیهیتر باشد. از این رو در این مقاله، برهان قطری را جهت اثبات یک قضیه فلسفی بهکار گرفتهایم. فلسفی بودن مسأله مورد مطالعه موجب شده است تا برهان قطری ارائهشده، تنها بر مفاهیمی مانند شیء، ترتیب و نامتناهی بالفعل استوار باشد و نیازی به استفاده از مفاهیم پیچیدهتر ریاضیاتیِ موجود در برهان قطری ارائهشده توسط کانتور وجود نداشته باشد. روشن میشود که ارزش و اهمیت فلسفی برهان قُطری ارائهشده، کمتر از براهینی مانند تطبیق، طرف و وسط، سُلّمی، مُسامته و براهینی از این دست نیست.»
در طلیعه مقاله «معنای وصول به عالم عقل در حکمت و عرفان اسلامی» آمده است: «مهمترین عوالم خلقی و گستردهترین تعینات کونیه، عالم عقل یا عالم ارواح است. شناخت این عالم بهجهت درجه تجرد ویژهاش برای اذهان معمولی که تجرد مثالی آنها نیز کامل نیست چندان میسور نیست و به سلوک علمی و عملی خاصی نیاز دارد. وصول به این عالم در متون حکمی و عرفانی اندیشمندان اسلامی مورد بحث بوده است. تحلیلهای فلسفیِ مشائی و حتی اشراقی در این وادی چندان دقیق نبوده و در حکمت متعالیه بر آن خرده گرفتهاند. حکمت متعالیه با تبیین حرکت جوهری نفس و صیروت وجودی آن تا وصول به وجود لِلمُدرِکِ عقل فعال و اتحاد با آن و با دیگر عقول در مراتب طولی و شمول و جمعیت یافتن نسبت به مراتب ما دون، وصول به عالم عقل را معنا نموده است. در عرفان اسلامی نیز نفس با تلبس به احوال متعاقب در طی سلوک الی الله از قیودات و احکام به ودیعت گرفته در معراج ترکیب، منسلخ گشته و به سوی بساطت و کلیّت خویش پیش میرود تا آنکه با همه عقول و ارواح قدسی متحد میگردد. این دو تحلیل روح واحدی دارند؛ بهطوری که میتوان گفت آنچه عارف با شهودات خود از معنای وصول به عالم ارواح بهدست داده است، در حکمت متعالیه صورت برهانی به خود گرفته است.»
در چکیده مقاله «تأثیر فلسفه ابنسینا بر مکانیک کلاسیک» آمده است: «در این مقاله به مفهوم جسم و عوامل مؤثر بر حرکت آن از منظر ابن سینا پرداخته و تأثیر این مفاهیم و گزارهها بر مکانیک کلاسیک را بررسی خواهیم کرد. ضمن بیان نظرات ابن سینا، سیر تحول این مباحث فلسفی در فلسفه غرب (فلسفه دکارت، فلسفه لایب نیتس و مباحث فلسفی اختیار شده توسط نیوتن) را تحلیل نموده و نهایتاً به اثبات اصل ماند و قوانین پایستگی انرژی و اندازه حرکت میپردازیم. همچنین مبانی فلسفی را که منجر به پذیرش قانون واحد برای توصیف حرکتهای زمینی و آسمانی شد مطرح کرده و با روش تحلیلی نشان خواهیم داد که اندیشههای بوعلی سینا ـ که از طریق ترجمه آثار ابن رشد به اروپا راه یافت ـ تأثیری بهسزا در تدوین مکانیک کلاسیک داشته است. همچنین بهاجمال نشان خواهیم داد که بخشی از فلسفه طبیعی ابن سینا این قابلیت را دارد که هرگاه با ریاضیات مناسب ترکیب گردد، برخی از معادلات اساسی فیزیک را بهطور کاملتر بهدست دهد.»
انتهای پیام