طوفان‌الاقصی؛ راهبردها و مکاتب امنیتی اسرائیل را فرو ریخت
کد خبر: 4178314
تاریخ انتشار : ۰۶ آبان ۱۴۰۲ - ۱۴:۵۲

طوفان‌الاقصی؛ راهبردها و مکاتب امنیتی اسرائیل را فرو ریخت

دکترای علوم سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه گلستان در یادداشتی به تحلیلی از اهمیت و آثار تمدنی عملیات طوفان الاقصی حماس پرداخت و گفت: همواره در طول تاریخ، موانعی بر سر راه آزادی ملت‌ها و کمال انسان‌ها توسط دولت‌ها و گروه‌های برآمده از سیاست‌های برخی حاکمیت‌های سلطه طلب وجود داشته است که در قرن حاضر، اقدامات جبهه مقاومت با عنوان طوفان الاقصی توانست راهبردها و مکاتب امنیتی تاریخ را دگرگون کند.

فلسطینمصطفی منتظری، دکترای علوم سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه گلستان در یادداشتی به تحلیلی از اهمیت و آثار تمدنی عملیات طوفان‌الاقصی حماس پرداخت و گفت: همواره در طول تاریخ، موانعی بر سر راه آزادی ملت‌ها و کمال انسان‌ها توسط دولت‌ها و گروه‌های برآمده از سیاست‌های برخی حاکمیت‌های سلطه طلب وجود داشته است که در قرن حاضر، این رخداد با محوریت آمریکا و اروپا و با نقش‌آفرینی ویژه اسرائیل در حال وقوع است. آنها مبتنی بر نگاه بدبینانه به سایر انسان‌ها و حتی تلقی حیوان بودن دیگران و بی‌ارزش بودن حیات آنان هر ظلمی را توجیه می‌کنند.

براساس همین مبانی معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی و انسان‌شناسی، مکاتب و راهبردهای امنیتی زیادی را از انواع واقع‌گرایی هجومی، دفاعی، پساکلاسیک، سازه‌گرایی، نظم نوین جهانی و... پایه‌گذاری کردند و وضعیت مطلوب و امنیت را به نفع خود ترسیم کردند. مبتنی بر همین مکاتب، مفاهیم بسیاری از واژگان را، از جمله «تروریسم»، «صلح»، «امنیت»، «تهدیدات جهانی»، «حقوق بشر»، «آزادی» و..، مصادره به مطلوب کردند و بدین‌سان، هر شخصیت، گروه، سازمان و دولتی را که برای استقلال و آزادی خود تلاش می‌کند و مانعی برای افزایش قدرت و ثروت آنان می‌باشد، با برچسب تروریست‌ها، حامی تروریسم و به نام ایجاد امنیت پایدار و برپایی صلح جهانی، از میان برمی‌دارند. همچنین، ساخت، فروش و بکارگیری انواع سلاح‌های کشتار جمعی و بمب‌های اتمی را بر همین مبنا توجیه می‌کنند و با شیوه‌های رسانه‌ای و عملیات‌های روانی و شناختی، به اقناع افکار عمومی و ایجاد اجماع جهانی برای اجرای انواع تحریم‌ها و جنگ‌ها برای حذف ایدئولوژی‌ها و رهبران آزادی خواه و ملت‌هاشان مبادرت می‌کنند. نتیجه چنین فرایندی عبارت است از: «ظهور موانعی برای پیشرفت کشورهای خواهان استقلال سرزمینی، آزادی و حقوق اولیه انسانی است، موانعی بسیار بزرگتر، سرسخت‌تر، قدرتمندتر و مجهزتر از گذشته که امنیت را به جاده‌ای یک طرفه برای قدرت‌های سلطه‌گر مبدل کرده است»

در اواخر قرن بیستم که آمریکا، مست از کارآمدی مکاتب و راهبردهای امنیتی خود در جهان بود، چراکه هم از پس جنگ‌های بزرگ جهانی اول و دوم و سوم برآمده، هم بذر شوم صهیون را پس از فروپاشی عثمانی در سرزمین‌های فلسطین کاشته، هم ایران پهلوی را به زمین بازی خود مبدل کرده بود و نفوذ ثروتمندترین و حساس‌ترین منطقه جهان، یعنی غرب و جنوب غربی آسیا را به سلیقه خود، بسان پالایشگاه منافع بی‌حد و حصر خود می‌آراست، و حتی نام این محیط را عوض کرد و «خاورمیانه» نهاد، از لایه‌های پنهان فطرت‌های پاک سرزمینی با افتخار و قدمتی طولانی، مکتبی امنیتی نوینی برآمده از اسلام ظهور کرد که تاریخ را در یک پیچ بزرگ قرار داد. انقلابی با راهبرد امنیتی متفاوت، که هیچگاه سیاستمداران و محاسبه‌گران امنیت در جهان، حتی در کابوس خود، وجود چنین مدلی از امنیت و وقوع آن را حدس نمی‌زدند، آن هم در مهمترین زمین بازی آمریکا در منطقه، که جولانگاه راهبردهای امنیتی رئالیست‌های تهاجمی واشنگتن بود.

معمای مقاومت! چیستی، چرایی و چگونگی

امام خمینی(ره)، همان دانشمند، فیلسوف، فقیه و عارفی است که با اتخاذ مکتبی نوین در امنیت، که سابقه آن به بهترین انسان و سرنوشت‌سازترین قیام بشری، یعنی نهضت حیات بخش امام حسین(ع) در مقابل قدرت استکباری دوران، برمی‌گشت، توانست ایران را از حصار زندانی نجات بخشد که به نام برقراری امنیت، دزدان آمریکایی، انگلیسی و اسرائیلی، زندانبانان ملت ایران شده بودند. این نخستین طوفان در نوع نگرش به انسان و برهم زدن معادلات قدرت و رسیدن به استقلال و آزادی در دوره معاصر بود که جهت جاده یک طرفه امنیت را تغییر داد و زلزله‌ای عظیم در بنیان نظریه‌پردازی وکارکردهای مکاتب امنیتی به راه انداخت و جهان را به مطالعه این مکتب نوین دعوت کرد و البته سیاستمدارانِ قدرت‌های بزرگ، حیران از این شکست، به طراحی شیوه‌هایی پسامدرن برای حذف این الگو از ذهنیت سایر ملت‌های دربند پرداختند.

پس از ایشان، آیت‌الله العظمی سیدعلی خامنه‌ای، با همان دانش، فلسفه، فقاهت و عرفان، با توسعه کارکردها و ظرفیت‌های نوین از نظریه مقاومت، نه تنها از پس مدل‌های پسامدرن غرب برآمد، ایران را از تهدیدات سخت، نیمه سخت و نرم، رهایی بخشید و روند جهانی‌شدن این مکتب را سرعت بخشید؛ طوری که با طرح «محور شرارت» توسط جرج بوش، در سال 1380، برای تضعیف و نابودی امنیت و قدرت ایران اسلامی، با ابتکار این استراتژیست و فیلسوفِ اسلام‌شناس، محور مقاومتی شکل می‌گیرد که دولت‌ها و حتی گروه‌های کوچک، برای از میان برداشتن بزرگترین موانع و قدرت‌ها از سر راه ملت خویش، موازنه قدرت را تغییر می‌دهند. این نشانه بزرگی است که در این پیچ بزرگی از این حقیقت عمیق ولی آشکار است که جاده امنیت و عزت می‌پیچد ولی جز پیروان مکتب مقاومت در جهان، دیگر مکاتب امنیتی، با هرقدرت و وسعتی، نخواهند پیچید و این معنای حقیقی «پایان تاریخِ» کارکرد بقیه ایدئولوژی‌ها، مکاتب و راهبردهاست.

مقاومت یک راهبرد انفعالی نیست، بلکه منطقی قدرتمند و فعال است که به انسان می‌آموزد که اگر راه حقی را شروع کرد، هیچ مانعی نباید بتواند او را از حرکت در این راه منصرف نماید؛ مقاومت واکنش طبیعی ملت‌های آزاده است و تنها با این حقیقت می‌توان دشمن را به عقب راند و از صحنه روزگار محو کرد. در این مکتب، ملت‌ها این باور را عمیقا در خود می‌پرورانند که هزینه سازش، بسیار بیشتر از هزینه مقاومت است و وعدهای قطعی کمک الهی برای راهیان این راه است.

در منطق مقاومت، که سیره تمام انبیاء و اولیاء‌الهی و الگوهای موفق تاریخ بوده است، مشکلات در مقابل اهداف، بسیار کوچک دیده می‌شوند، انسان به تکلیف و رسالت بزرگ خویش می‌نگرد، نه نتیجه، به رصد و مطالعه مستمر اهداف دشمن می‌پردازد، هیچگاه از هیمنه او نمی‌هراسد، سیمای باطنی و حقیقی او را می‌فهمد(شیطان بزرگ)، مقاومت را یک اقدام همیشگی و دائمی می‌داند، در همه عرصه‌ها، با رعایت حدود و تقوای الهی، به ایجاد بازدارندگی مبادرت می‌کند، به جبهه‌سازی و مردمی کردن مبارزات به عنوان یک راهبرد توجه تام دارد و تا نابودی کامل دشمن از پای نمی‌نشیند.

مکتب مقاومت و تغییر موازنه قدرت در جهان

هر دانشمند آینده‌نگری که طوفان قرن بیستم، یعنی انقلاب اسلامی، را با دقت و نظری جامع مطالعه کرده باشد، در قرن بیست ویکم، مترصد دومین طوفان ناشی از راهبرد امنیتی مقاومت بوده است، بویژه با وعده راهبردی نابودی اسرائیل توسط بنیانگذار و توسعه دهنده مکتب مقاومت و تغییر موازنه قدرت در جهان.

اکنون این حادثه شگفت‌انگیز، با نام طوفان‌الاقصی، رخ داده است و بار دیگر به استراتژیست‌های جهان ثابت نموده که نظریه پایان تاریخ، در پیروزی لیبرالیسم بر کمونیسم در دهه 90 میلادی، یک توهم، در حد فیلم‌های علمی – تخیلی هالیوود و یک اشتباه بنیادین و مهلک بود، زیرا راهبرد امنیتیِ مقاومت،که بیش از چهار دهه، توسط انقلاب اسلامی، غرب را در منطقه زمین‌گیر کرده است، این بار نه از میان یک ملت چند ده میلیونی، بلکه از یک گروه سربرآورده است؛ گروهی به ظاهرکوچک، به نام حماس، در بزرگترین زندان روباز جهان، به نام نوار غزه، آن هم در محاصره کامل، در مقابل رژیم صهیونیستی، به عنوان سومین ارتش مجهز جهان راز این حقیقت چیست؟ حل همان معماهای پیشین امنیت و مقاومت، معمایی که غرب با مکاتب امنیتی خود، هم در آفند و هم پدافند پاسخ اشتباه داد و در مقابل، انسان‌هایی که ذخیره‌ای از توکل به پروردگار عالم و هدف والای درهم شکستن استکبار و برقراری امنیت انسان‌ساز دارند، پاسخ این معماها را نه فقط در اندیشه، بلکه در وجود خویش یافته‌اند و چنان رودهای جاری از سرچشمه ایمان و توکل، به هم پیوستند، دریای خروشانی به راه انداخته و مسیر تاریخ را عوض کردند.

انتهای پیام
captcha