رونق‌بخش جلسات تعلیم قرآن برای برون‌رفت از معضلات باشیم + صوت
کد خبر: 4173002
تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱۴۰۲ - ۱۸:۲۱
عباس سلیمی:

رونق‌بخش جلسات تعلیم قرآن برای برون‌رفت از معضلات باشیم + صوت

پیشکسوت و قاری بین‌المللی کشورمان در مراسم تجلیل از معلمان و قاریان قرآن شهرستان ملارد، ضمن پیشنهاد برای تأسیس دارالقرآن گلزار شهدای ملارد، رونق‌بخشی به جلسات آموزش قرآن و محافل قرآن و عترت را وظیفه تمامی مسلمانان برشمرد و آن را عامل محکومیت اهانت‌کنندگان و در نهایت نتیجه چنین عملی را رفع معضلات اجتماعی دانست.

مراسم تجلیل از معلمان و قاریان قرآن شهرستان ملارد

به گزارش ایکنا، مراسم تجلیل از معلمان و قاریان قرآن شهرستان ملارد، شامگاه گذشته، 11 مهرماه در حسینیه گلزار شهدای شهر ملارد با سخنرانی پیشکسوتان و اساتید قرآن چون عباس سلیمی و سیدمحسن موسوی‌بلده همراه بود که در ادامه سخنان امیرسرتیپ بازنشسته عباس سلیمی، پیشکسوت و قاری بین‌المللی را می‌خوانید؛ 

«خطاب به نوجوانان و جوانان حاضر در جلسه می‌گویم؛ دشمن بسیار تلاش می‌کند که جوانان را از قرآن و ولایت جدا کند. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، حدود 48 سال قبل، هنگام اشتغال در نیروی هوایی ارتش، به دلیل قوانین، از حضور در جلسات قرآن منع شده بودیم. اینگونه نبود که هر زمان بتوانیم در این جلسات حضور پیدا کنیم. به هر حال با ترس، خودمان را به جلسات قرائت قرآن می‌رساندیم و پای درس و وعظ علما و بزرگان می‌نشستیم.

در سال 1356 در مسجد امام حسین(ع) میدان امام حسین(ع) فعلی، صبح‌های جمعه جلسه‌ای به اسم «مجمع دین و دانش» برگزار می‌شد که یک هفته با حضور آیت‌الله مکارم شیرازی و یک هفته نیز با حضور آیت‌الله جعفر سبحانی همراه بود. از آنجا که توفیق داشتیم و در محضر علما، قرآن بخوانیم، در این جلسات حضور پیدا می‌کردم. روزی اعلام کردند که قرار است مسابقه‌ای برگزار شود که طی آن 20 نفر از برگزیدگان از سراسر کشور به مکه مکرمه اعزام شوند. من هم در این مسابقه شرکت کردم و با تفضل خدا به این گروه ملحق شدم. به همت آیت‌الله سبحانی گروهی از پسران نوجوان و جوان سازماندهی و به حج اعزام شد. آن زمان اینکه ما شیعیان ایرانی همین قرآن کریم را می‌خوانیم، قبول نداشتند و به ما خطاب می‌کردند: «ای برادران یهود، آتش‌پرست و ... شماها دین ندارید» ـ این موضوع را به این دلیل عرض می‌کنم که هر بار به تصویر شهدا نگاه می‌کنید و هنگامی که وارد گلزار شهدا می‌شوید، بدانید «ما مدیون این شهدا هستیم» ـ خلاصه اجازه خواندن قرآن نمی‌دادند.

روزی آیت‌الله سبحانی هر یک از ما را در 20 نقطه مسجدالحرام، جانمایی کردند تا چند ساعت پس از نماز صبح و در یک زمان مشخص ما 20 نوجوان، شروع به قرائت قرآن کنیم. همین‌گونه شد و از 20 نقطه مسجدالحرام، صدای قرآن خواندن بلند شد و زائران از کشورهای مختلف، اطراف ما جمع شدند و ظرف سه دقیقه، 20 حلقه قرآنی کنار کعبه تشکیل شد. هر کدام از ما نوجوانان، 10 دقیقه قرآن خواندیم و سپس خدمت آیت‌الله سبحانی بازگشتیم. نماینده امام جماعت مسجد‌الحرام به محل اسکان ما آمد و گفت ایشان به این جمع وقت ملاقات دادند. استاد شهریار پرهیزکار، حدود 9ساله هنوز به درجه حفظ کل قرآن نرسیده بود و دکتر سیدمحسن موسوی‌بلده نیز در کاروان نوجوانان و جوانان حضور داشتند. در آن جلسه، امام جماعت مسجدالحرام هنگامی که دیدند ما نوجوانان و جوانان ایرانی اینگونه قرآن می‌خوانیم، با تعجب از فارس بودن ما، اجازه اجرای محافل در اطراف کعبه را دادند. پس یک سال‌ونیم پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، اولین حلقه قرائت قرآن شیعیان ایرانی در مسجدالحرام شکل گرفت و تثبیت شد و تا امروز به برکت همت امام راحل و رهبری‌های مقام معظم رهبری و فداکاری‌های شهدا و زحمات علما این راه ادامه دارد.

اکنون از مطالبات رهبری، تربیت 10 میلیون حافظ قرآن است که ظرفیت آن ایجاد شده است. در حال حاضر بیش از 350 عناوین ممتاز بین‌المللی توسط جوانان کشورمان دریافت شده است که با حضور در مسابقات قرآن سایر کشورها، حائز رتبه‌های بین‌المللی شدند که یکی از این افراد، یونس شاهمرادی است که از مسابقه قرآن عربستان به فضل خدا مبلغی 42 میلیارد تومانی جایزه دریافت کرد. 

در سال 1372، روزی مرا برای اجرای برنامه قرآنی به مسجد مقدس جمکران دعوت کردند و گفتند میهمان ویژه، یک پسربچه دوساله است و حضرت آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی نیز آنجا حضور داشتند. پسر دوساله به اتفاق پدر به بالای جایگاه رفتند، آن هنگام این پسر خردسال، یعنی حجت‌الاسلام سیدمحمدحسین طباطبایی، حافظ 10 جزء قرآن کریم بود، سؤال کردند و ایشان جواب دادند. 

آقا محمدحسین طباطبایی، معروف به علم‌الهدی در پنج‌سالگی حافظ کل قرآن شدند و در حال حاضر به عنوان روحانی و مبلّغ در قم مشغول به علم‌آموزی، خدمت و زندگی هستند. در همان سال، مرحوم استاد آیت‌الله محمدی‌ری‌شهری به من دستور دادند تا از والدینش به اتفاق آقامحمدحسین کوچک به عنوان میهمان بعثه مقام معظم رهبری به حج دعوت کنم. همین‌گونه نیز شد، پس از عزیمت، جلسه‌ای در بعثه واقع در میدان معابده تشکیل دادیم. حجاج سایر کشورها آمدند و آیات عظام چون مرحوم علامه عسکری و ... حاضر بودند ـ این هنگامی بود که محمدحسین تازه از لندن بازگشته بود. او اولین آقاپسر حافظ کل قرآن بود که به انگلستان دعوت شد و در جلسه سه ساعت و نیم، 92 سؤال قرآنی از او پرسیدند و توانست، درجه دکتری افتخاری را در سال 1375 دریافت کند ـ جلسه ما در بعثه دو میهمان ویژه شامل وزیر اوقاف و مفتی اعظم یمن داشت. آن هنگام این بچه پنج‌ساله بالای جایگاه رفت و به تمامی سؤالات میهمانان ویژه و علما و بزرگان پاسخ داد. من (در مقام اداره‌کننده جلسه) به مفتی اعظم یمن گفتم: «امکانش هست ایشان از شما سؤالی کنند؟» گفت: «لا، انی اخاف؛ من می‌ترسم و حریف ایشان نمی‌شوم». 

در آن سال آقای نایف، وزیر کشور سعودی و ملک عبدالله، ولیعهد بود. سپس آقامحمدحسین را به مراسمی که تمام مشایخ سعودی بودند، دعوت کردند و ایشان آبروی شیعه و ایرانی را به دلیل اینکه تربیت یافته در مکتب قرآن بوند، خریدند. 

حفظ قرآن توسط شهید لشکری در سلول انفرادی

اکنون، شایسته نیست که نوجوان و جوان کشورمان نداند که برای حفظ این کشور بیش از 230 هزار شهید داده شده است و حدود 570 هزار نفر از جوانان و فرزندان این ملت به عنوان جانباز در دفاع مقدس، سلامتی خود را از دست داد‌ه‌اند و حدود 44 هزار نفر بهترین سال‌های جوانی را به عنوان اسیر در اردوگاه‌های بعثی عراق سر کردند.

یک نفر از آن آزادگان، سرلشکر خلبان هواپیماهای جنگنده شهید حاج حسین لشکری، همکار فقید ما، بود. زمانی که ایشان پس از 18 سال اسارت از عراق به کشور بازگشتند. یک بار از سوی ستاد ارتش با ایشان برای اجرای برنامه قرآنی به پایگاه سوم شکاری همدان رفتیم. پس از اجرای برنامه برای استراحت به میهمان‌سرا رفتیم. دیدم حاج حسین آقا، حالت استراحت ندارد، از ایشان علت را جویا شدم و گفتند: «با آن بلاهایی که طی 18 سال بر سر من آوردند، نمی‌توانم راحت و کامل بخوابم». من نیز به احترام ایشان تا اذان صبح خدمتشان نشستم و خاطراتش از دوران اسارت را شنیدم.

یکی از خاطرات که مناسب این مجلس است، این بود که بیش از  10 سال از 18 سال را در سلول انفرادی دو متر در یک متر بودند. ایشان در همان زمان، حافظ کل قرآن شدند. معتقدم حسین لشکری را خداوند، فردای قیامت به عنوان حجت بر من بیچاره اقامه می‌کند و از من و شما سروران سؤال می‌کند که چگونه یک نفر توانست در چنگال دشمن در اسارت با مجروحیت، جانبازی، حافظ کل قرآن شود؟ بعد من الان نمی‌توانم قرآن را صحیح از روی مصحف بخوانم!؟

درست است که سازمان و نهادهای متولی امور قرآنی، شما اساتید و مربیان قرآنی زحمت کشیدید، اما باز جای کار دارد. از آن طرف نیز همت خود افراد باید باشد. دانش‌آموز عزیزی که هیچگاه برنامه‌های تفریحی و ورزشی خود را از دست نمی‌دهد و هیچ کدام از برنامه‌های تلویزیون و ... از دستش نمی‌رود، از استراحش نمی‌گذرد، آیا نمی‌تواند روزی یک ساعت را برای قرآن وقت بگذارد تا اینگونه گرفتار این همه مشکلات و تهاجم فرهنگی نشود؟ 

امام صادق(ع) می‌فرماید: «منْ قَرَاَ الْقُرآنَ وَ هُوَ شابٌّ مُؤمِنٌ اِخْتَلَطَ الْقُرآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُاللّه ُ عَزَّوَجَلَّ مَعَ الْسَّفَرَةِ الْكِرامِ الْبَرَرَةِ وَ كانَ الْقُرآنُ حَجيزا عَنْهُ يَوْمَ الْقيامَةِ؛ هر جوان مؤمنى كه در جوانى قرآن تلاوت كند، قرآن با گوشت و خونش مى‌آميزد و خداوند عزوجل او را با فرشتگان بزرگوار و نيک قرار مى‌دهد و قرآن نگهبان او در روز قيامت، خواهد بود». هر جوان با ایمانی، مثل شما جوانان پرافتخار، با قرائت قرآن سر و کار داشته باشد، فرهنگ قرآن با گوشت و خون او درآمیخته می‌شود و شیطان دیگر حریف او نیست. 

پیشنهاد راه‌اندازی دارالقرآن گلزار شهدای ملارد

از آقای داود میرزایی که درباره ساماندهی این گلزار شهدا همت داشته‌اند و برنامه‌های متنوعی را طرح‌ریزی کرده‌اند، تشکر می‌کنم. اما از شهردار محترم ملارد تقاضا می‌کنم تا به احترام قرآن و این محفل قرآنی، با همت مضاعف، هرچه سریع‌تر دارالقرآن شهدا را در این مجموعه راه‌اندازی کنند تا پایگاه قرآنی برای دختران و پسران شود.

ملارد، شرافت، ویژگی و ظرافتی نسبت به سایر شهرستان‌های ایران زمین دارد که هیچ جا ندارد. ملارد، مشهد برادر عزیز مجاهد حاج حسن تهرانی‌مقدم است. برازنده خیرین و مردم ملارد است که از حرکت‌های قرآنی حمایت کنند.

در این 45 سال انقلاب هر جایی که پیروزی به دست آوردیم و موفق بودیم؛ همه اینها به دلیل عمل به فرامین قرآن است و از آن طرف، تمام ناکامی‌ها، شکست‌ها، جرایم و ... برای مواردی بوده است که از قرآن فاصله گرفته‌ایم.

قرآن، معجزه‌گر است 

نمونه‌ای از جنبه‌های اعجاز قرآن برایتان مثال بزنم. همه اسم آیت‌الله علامه طبرسی را شنیده‌اید. نمی‌دانم چه میزان با سرگذشت این گذشتگان پرافتخار ما آشنا هستید. ایشان سکته ناقصی داشتند، ولی اطرافیان گمان می‌کنند که این عالم رحلت فرمودند. ایشان را غسل داده و کفن می‌کنند و به خاک می‌سپارند. ایشان داخل قبر زنده می‌شوند، آنجا به خداوند متوسل شده و به خداوند عرضه می‌دارد که در صورت نجات از قبر، نذر می‌کنم که یک دوره تفسیر قرآن بنویسیم ـ چه خوب است ما هم نذرهای دیگری داشته باشیم و فقط خرید خرمای شب جمعه نباشد، البته این هم خوب است، اما می‌توانید نذر توزیع قرآن و رحل داشته باشید و به جلسات بدهید یا ... ـ اما ادامه ماجرای علامه طبرسی اینکه، قدیم‌، عمل زشتی به نام کفن دزدی داشتیم. دزدی، دفن علامه را دیده بود و بر سر قبر علامه، شروع به کندن زمین کرد و به سنگ لحد رسید. هنگامی که می‌خواهد کفن علامه را بردارد، حضرت علامه آرام، مچ دست این دزد را می‌گیرد. وهمی این دزد را بر‌می‌دارد و علامه می‌گوید، نترس، من را به خانه برسان. هر چه بخواهی می‌دهم. دزد علامه را بر روی کولش به خانه می‌برد، در راه بازگشت از قبرستان به خانه، علامه در واقع دوره کامل آدم‌سازی را به دزد القا می‌کند. هنگامی که به خانه رسیدند، نوشته‌اند که علامه زندگی کامل به این فرد دزد داد و این دزد منقلب شد. این مطلب در مقدمه تفسیر مجمع البیان نوشته شده است. 

سؤال من این است که اگر حسین آقای لشکری در چنگ دشمن، حافظ کل قرآن می‌شود، اگر علامه طبرسی در زیر زمین جوابش را از توسل به قرآن می‌گیرد، الان که من و شما زنده هستیم، خداوند به ما اجازه می‌دهد تا با او، مستقیم صحبت کنیم؟ آن هنگام که دست توسل به قرآن کریم بزنیم، قرآن جواب ما را نخواهد داد؟ قطعا جواب می‌دهد.

نمونه دیگر؛ مرحوم آیت‌الله ممدوحی را برای سخنرانی به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) دعوت کردیم. من ایشان را تا منبر همراهی کردم، دست من را گرفتند و بالای سر مزاری بین حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) و حرم حضرت حمزه بن موسی(ع) بردند. آقای ممدوحی از من پرسیدند «صاحب این مزار را می‌شناسید؟» دیدم نوشته آیت‌الله میرزا عبدالنبی نوری. گفتم «شناخت ندارم، اما می‌دانم از علمای بزرگ و از مبارزان بوده است و پایین چهارراه سرچشمه مسجدی به نام ایشان هست». آقای ممدوحی از من پرسیدند: «می‌دانی چه میزان با قرآن رفیق بوده است؟» گفتم «نه». آیت الله ممدوحی گفتند: «میرزا عبدالنبی به اندازه‌ای با قرآن رفیق بوده که شب‌ها هنگامی که به بستر می‌رفتند، از زمانی که تلاوت پشت سر هم قرآن را شروع می‌کردند، خانواده مکرم و همسر ایشان یقین می‌کردند که میرزا به خواب رفته است». یعنی آقای میرزا عبدالنبی در خواب، تلاوت قرآن می‌کردند. 

خداوند در قرآن می‌فرماید: «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها» به تعبیر روایات، خواب، مرگ کوچک‌ است، یعنی هرگاه خوابمان می‌برد، روحمان از بدنمان مفارغت می‌‌کند و اگر خداوند اجازه داد به بدن باز می‌گردد و الا مرده‌ایم. 

کد

آقای ممدوحی فرمودند: «آیت‌الله میرزا عبدالنبی نوری تا یک ساعت به اذان صبح، در خواب سه جزء تا چهار جزء از قرآن را تلاوت می‌کردند، یک ساعت به اذان صبح تصدیق می‌کردند و از خواب بیدار می‌شدند. نماز شب می‌خواندند و تهجد می‌کردند و درس و بحث و ... تا شب بعد، از آیه بعد که سحر شامگاه گذشته قرائت کرده بود، ادامه‌اش را در خواب تلاوت می‌کردند». یعنی  آیت‌الله عبدالنبی نوری هر هفته در خواب ، یک دور قرآن را ختم می‌کردند. ما آدم‌هایی را داریم که 70-80 سال از خدا عمر گرفته‌اند و یک بار در سراسر عمرشان توفیق تلاوت قرآن را نداشته‌اند!

چرا برای تعلیم معرفت دینی هزینه نمی‌کنیم!؟

اینها الگوهایی هستند که برای ما حجت‌اند. هنگامی که شما را به جلسات قرآن دعوت می‌کنند، همت کنید و حمایت کنید. حضور پیدا کنید و پشتیبانی کنید. اگر دارالقرآن گلزار شهدا نیز راه افتاد، نگذارید این محل کم‌رونق شود. در برابر دشمن و این همه آدم فاسد که علناً قرآن خدا را به آتش می‌کشند و پلیس مزدور سوئد نیز حمایت می‌کند، در برابر افرادی که به پیامبر(ص) جسارت می‌کنند و کاریکاتور می‌کشند، ما چه میزان کار کرده‌ایم؟ کوتاهی نکنیم. اگر به وظایف خود در مقابل قرآن و اهل‌بیت(ع) و پیامبر عزیزمان عمل کنیم، آن هنگام است که می‌توانیم بگوییم ما از امت پیامبر(ص) هستیم. 

ان‌شاءالله خداوند به همه ما توفیق خدمت به قرآن دهد. اما بدانید اکتفا به خواندن قرآن نکنید. تدبر در قرآن، فهم پیام‌های قرآن و پیاده کردن آن در زندگی مهم است. اگر قرآن حاکم بر ما باشد، مطلقاً در جامعه پارتی‌بازی و رشوه نمی‌تواند کار کند. اگر قرآن در جامعه باشد، قطعاً بی‌عدالتی در جامعه ریشه‌کن می‌شود. اگر قرآن در جامعه باشد، بداخلاقی‌های داخل خانواده‌ها و انباشته شدن پرونده‌های طلاق در مجمتع‌های قضایی خانواده‌، تمام می‌شود. اگر قرآن حاکم بر ما باشد، در ندامتگاه مرکزی تهران، همین الان 9 هزار نفر زندانی نیستند. این‌ها چون تربیت شده درس و مکتب قرآن و علما نیستند، گرفتار شدند، اینها فرزندان خود ما هستند.

چرا درباره معرفت دینی و اینکه فرهنگ اهل‌بیت(ع) را بفهمیم و به دیگران تعلیم دهیم، هزینه نمی‌کنیم!؟ آن هنگام است که چون در محافل و جلسات قرآنی هزینه‌ نمی‌کنیم، باید در ندامتگاه‌ها و ... هزینه کنیم و با تبعات دیگر روبرو باشیم.

ان‌شاءالله خداوند همه ما را با قرآن و ولایت زنده بدارد، با قرآن و ولایت بمیراند و با قرآن و ولایت محشور کند». 

این برنامه با همکاری مدیریت فرهنگی ـ اجتماعی و ورزشی شهرداری ملارد، آرامستان شهرداری ملارد، مشارکت امور مساجد شهرستان ملارد و اداره تبلیغات اسلامی شهرستان ملارد برگزار شد.

انتهای پیام
captcha