به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین مهدی ابراهیمی، استاد تمام اخلاق پزشکی و معارف اسلامی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، چهارم شهریورماه در نشست علمی «امام حسین(ع) و رفتارهای فرااخلاقی» که از سوی انجمن معارف دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، با بیان اینکه وقتی از فرااخلاق سخن میگوییم یعنی دنبال مکاتب و فلسفه اخلاق هستیم و علت رفتارهای اخلاقی را ریشهیابی و تحلیل میکنیم، گفت: موضوع بحث بنده فرااخلاق نیست لذا از عنوان فرااخلاقی استفاده کردهام یعنی اخلاقی که از هنجارها بالاتر است و به تعبیری قابل توجیه اخلاقی نیست البته نه اینکه مخالف عقل و اخلاق باشد.
وی افزود: بنابراین وقتی ما بحث امام حسین(ع) و رفتارهای فراخلاقی را مطرح میکنیم، قصد نداریم بگوییم رفتار ایشان در چارچوب مباحث اخلاقی نیست. رفتارهای فرااخلاقی حادثه عاشورا بدون تفکیک مراحل حرکت ایشان ممکن نیست؛ امروزه مباحثی مانند اینکه حرکت امام حسین(ع) یک کنش است یا واکنش زیاد مطرح میشود؛ کسانی که وارد این بحث شدهاند، کمتر به این نکته توجه دارند که حرکت امام حسین(ع) یک فرایند بوده است؛ ما میتوانیم این فرایند را یکپارچه ببینیم ولی میتوان آن را مرحله به مرحله هم تفسیر کنیم و برای هر مرحله قضاوت و داوری خاصی داریم.
ابراهیمی با بیان اینکه چندمرحله مانند حرکت از مدینه به مکه و مکه به سمت کوفه و بعد توقف در کربلا در قیام امام حسین(ع) قابل تحلیل است، گفت: بنده معتقدم که دو مرحله اول رفتارهای امام حسین(ع) کاملاً مبتنی بر اخلاق و عقلانیت است؛ وقتی این پرسش را از امام بپرسیم که شما چرا از مدینه و مکه خارج شدید، ایشان توجیه عقلانی و اخلاقی برای این خروج دارند. گویی یک انسان سیاستمدار راه افتاده است و با تعقل این رفتارها را دستهبندی میکند اما از روز دوم محرم تا دهم رفتارها مبتنی بر فرااخلاق است زیرا مثلاً اگر امام حسین(ع) تصمیم میگرفتند به خاطر حفظ جان مصالحه کنند یا تسلیم شوند، نمیتوانستیم آن را غیراخلاقی بدانیم.
استاد اخلاق پزشکی و معارف اسلامی دانشگاه علوم پزشکی مشهد با بیان اینکه حرکت اهل بیت(ع) بعد از کربلا هم قابل اتصال به این هشت روز است بنابراین دو مرحله قبل از نظر بنده در دایره فرااخلاقی نیست، تصریح کرد: حتی اگر بخواهیم فقیهانه بحث کنیم، باز هم اگر ایشان رفتاری غیر از شهادت را داشتند، باز غیرفقهی نبوده است بنابراین رفتار ایشان فراعقلی و فرااخلاقی و به تعبیری عارفانه و عاشقانه بود که آن هم بدون پایه اخلاقی میسر نیست.
وی بیان کرد: در اینجا این پرسش مطرح است که یک انسان عارف وقتی به مقام سلوک رسید، آیا عبادات برای او لازم است یا خیر؟ برخی میگویند لازم است یعنی نردبان باید باشد تا عارف بالاتر برود اما برخی ممکن است بگویند او رسیده است بنابراین شاید نیازمند این نردبان نباشد؛ بنده معتقدم از جهت اخلاقی این ابزار همواره باید در کنار عارف وجود داشته باشد بنابراین اگر به حقیقت نماز رسید، باز نمیتواند خود را بینیاز از نماز بداند.
ابراهیمی با بیان اینکه امام حسین(ع) کسی است که بر پایه اخلاق حرکت کرد و این اخلاق در کربلا اوج گرفت، اظهار کرد: چرا میگوییم اخلاق اوج گرفت زیرا در این هشت روز امام(ع) از قالب سیاستمدار خارج شده و در قالب یک انسان عارف درآمده است و هرقدر در هشت روز جلوتر میرویم، تبیین عرفانی و عاشقانه دقیقتر میشود.
استاد دانشگاه علوم پزشکی مشهد با بیان اینکه انسان عارف و عاشق مصیبت و سختی و شادی را چون همه از جانب خداوند است، میپذیرد، اظهار کرد: عارف و عاشق تفاوت سختی و آسانی را میفهمد، مصیبت و شادی را میفهمد ولی برای رضای خدا هر کدام که باشد قابل پذیرش است در این صورت همه آنها با خوبی توجیهپذیر است. وقتی در قرآن کریم هم سخن از خشیت الهی است، یعنی مبادا انسان در حیطه خشیت خدا عمل ناقصی داشته باشد.
ابراهیمی با بیان اینکه وقتی امام حسین(ع) از اصحابش در روزهای اول آزمایش و امتحان میگیرد، کسانی در مدرسه عشق کربلا میمانند که ترسی از جان دادن ندارند، اضافه کرد: البته همه افرادی که ماندند در یک سطح نبودند اما همه آزمون عمومی را با موفقیت سپری کردند؛ مرحله دوم در مدرسه عشق کربلا این است که همه سختیها را با جان و دل میپذیرند یعنی در قاموس این افراد چیزی به عنوان سختی و غم وجود ندارد. قرآن کریم وقتی اولیاء الهی را توصیف میکند، اینها خوف و حزنی ندارند و این مرتبه با انسان مؤمن فرق دارد که وقتی بر آنها قرآن تلاوت شود ایمانشان زیاد شده و قلوبشان لرز پیدا میکند.
استاد دانشگاه علوم پزشکی مشهد بیان کرد: حالات انسان در طول زندگی تفاوت دارد و این مسئله حتی برای ائمه(ع) وجود دارد و این مراتب بسته به مراتب سلوک آنان دارد. سلوک مرحله دوم، سلوکی است که انسان عاشق را به وحدت میرساند یعنی حق در قالب نور چنان ظهور میکند که انسان عارف، افعال را نمیبیند بلکه همه را یک حقیقت واحد میبیند. مثلاً ما زیر نور لامپی نشستهایم؛ در ابتدا از نور برای انجام کارهایمان استفاده میکنیم و اگر نور برود فعالیتهای ما هم تعطیل خواهد شد؛ این تجلی افعالی است ولی فرض کنید انسانی به این افعال توجه ندارد و فقط زیبایی نور را میبیند و محو آن میشود.
ابراهیمی تصریح کرد: حضرت زینب(س) در مجلس ابن زیاد چه کردند و بر ایشان چه گذشت؟ وقتی تاریخ را مطالعه میکنیم، آمده است که ابن زیاد به حضرت طعنه زد که دیدی خدا با شما چه کرد؟ آن حضرت آیه قرآن را تلاوت کردند: وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ ۚ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا ۚ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ و فرمودند: ما رایت الّا جمیلا؛ یعنی هر چه دیدم زیبا بود. ایشان نفرمود ما این مصیبتها را به خاطر خدا تحمل کردیم بلکه فرمودند هر چه دیدم زیبا بود؛ ایشان به درجهای از شهود رسیده بود که همه مفاهیم را در یک حقیقت متجلی کرد.
وی ادامه داد: مرحله دیگری هم که میتوان برای عاشورا و عشق عاشقان این مدرسه بیان کرد، تجلی ذاتی است یعنی ما همه چیز را فانی در ذات میبینیم نه در صفات؛ در مثال لامپ و نور عرض شد که اگر فقط یک نور را دیدیم تجلی ذاتی و فنای مطلق است و فرد در این مرحله نورهای مختلف نمیبیند. در ادعیه هم داریم: الهی هب لی کمال الانقطاع ....؛ انی اسئلک بجمالک باجمله و کل جمالک جمیل؛ من از تو میخواهم از جمالت، زیباترین را به من نشان بدهی، یعنی زیباترین عکس خودت را به من نشان بده ولی در ادامه میفرماید البته همه جمال تو زیبا و جمیل است یعنی تو چیزی غیر از زیبایی نداری.
انتهای پیام