آیا اقامه عزا برای امام حسین(ع) مصداق «يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّه» است
کد خبر: 4162712
تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۱

آیا اقامه عزا برای امام حسین(ع) مصداق «يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّه» است

«شعائر الله» یعنی نشانه‌های خدا، در قرآن برای این نشانه‌ها، مصادیقی از مناسک حج ذکر شده، امّا بنابر نظر بسیاری از علما حتی برخی از علمای اهل سنت معنای عام مفهوم «شعائر الله» منحصر در آن مناسک نیست و می‌تواند شامل همه اعمال و اتفاقاتی گردد که انسان را به یاد عظمت خدا و تقوای قلوب می‌اندازد.

تعظیم شعائر الهیبه گزارش ایکنا از اردبیل، «شعائر الله» یعنی نشانه‌های خدا. در قرآن برای این نشانه‌ها، مصادیقی از مناسک حج ذکر شده، امّا بنابر نظر بسیاری از علما حتی برخی از علمای اهل سنت معنای عام مفهوم «شعائر الله» منحصر در آن مناسک نیست و می‌تواند شامل همه اعمال و اتفاقاتی گردد که انسان را به یاد عظمت خدا و تقوای قلوب می‌اندازد.

با این توضیح می‌گوییم بی‌گمان قیام آزادی خواهانه امام حسین(ع)- و قیام آن حضرت نه صرفا بدن و جسم ایشان- علیه دستگاه ظلم اموی و الهام‌بخشی حرکت ایشان برای آزادگان تاریخ نیز یکی از مصادیق نشانه‌ها و عظمت خداست و تعظیم کار ایشان از تقواست. شیعیان برای مشروعیت بخشیدن به اقامه مجالس عزاداری امام حسین(ع) و دیگر ائمه خود، به آیه ۳۲ سوره حج استناد می‌کنند و این عمل را مصداق «تعظیم شعائر» معرفی می‌کنند. ولی آیا مفهوم شعائرالله می‌تواند شامل عزاداری‌ها هم شود؟

در پاسخ به این سؤال می‌گوییم که فهم درست معنای «شعائر» از منابع اصیل اسلامی می‌تواند ما را در پاسخ دادن به این سؤال یاری کند. «شعائر» جمع «شعیره» و در لغت به معنای علامت و نشانه است(۱). بنابراین «شعائر اللَّه» به معناى نشانه‌هاى پروردگار است. اما این نشانه‌های خدا چه مصادیقی دارد و تعظیم آن‌ها به چه معناست؟ برای پاسخ به این سؤال ابتدا به سراغ قرآن می‌رویم تا بینیم چه مصادیقی برای مفهوم معرفی شده است؟

در قرآن، اصطلاح «شعائر الله» در چهار آیه به کار رفته است:
۱. آیه ۱۵۸ سوره بقره: «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّه‏»««صفا» و «مروه» از شعائر [و نشانه‌هاى]خداست‏».
۲. آیه ۳۲ سوره حج: «ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»«این است [مناسک حج] و هرکس شعائر الهى را بزرگ دارد این کار نشانه تقواى دل‌هاست».
۳. آیه ۳۶ سوره حج: «وَ الْبُدْنَ جَعَلْنا‌ها لَکُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّه‏»«و شترهاى چاق و فربه را [در مراسم حج] براى شما از شعائر الهى قرار دادیم».
۴. آیه ۲ سوره مائده: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّه‏»«اى کسانى که ایمان آورده‌اید، شعائر و حدود الهى [و مراسم حج را محترم بشمرید و مخالفت با آنها] را حلال ندانید».

آن گونه که از ظاهر آیات فوق برمی‌آید، همه آن‌ها مربوط به موضوع حج بوده و بر این اساس می‌توان این گونه نتیجه گرفت که مصداقی که برای «شعائر الله» در قرآن ذکر شده، امور مربوط به مناسک حج است. اما آیا چنین استعمالی، دایره این اصطلاح را منحصر در مناسک حج می‌کند و آیا نمی‌توان آن را مفهومی عام و شامل مصادیق دیگر دانست؟

پاسخ به این سؤال نیاز به کمی تأمل و در نظر داشتن نکته‌ای ظریف دارد. مواردی مانند سعی بین صفا و مروه یا چهارپایان قربانی چه خصوصیتی دارند که در قرآن به عنوان «شعائر خدا» معرفی شده‌اند؟ آیا شعائر شدن این امور، توقیفی است یا اینکه، چون موجب توجه و تقرب انسان به خدا می‌شوند و مظهر و علامتی از مظاهر و علامت‌های اسلامی گشته اند، تبدیل به یکی از مظاهر الهی و شعائر خدا گشته‌اند؟

پاسخ این سؤال چندان سخت و پیچیده نیست. ما وقتی به مناسکی، چون سعی بین صفا و مروه یا قربانی کردن در حج نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که این مناسک در عین اینکه اجزائی از فریضه عبادی حج هستند، اما در همان حال موجب ارتباط انسان با خدا و قرب به او می‌شوند و در سوق دادن مردمان به خداوند تأثیر انکارناشدنی‌ دارند(۲). با این توضیح می‌گوییم که این خاصیت و ویژگی «تقرب و توجه به خداوند» منحصر در اعمال حج نیست. هر زمان یا در هر مکان، فعل یا عملی که یاد خدا و زمینه تقوا و رشد معنوی و روحی را فراهم آید، در صورتی که در چهارچوب قوانین و دستورات اسلام قرار داشته باشد، جزء شعایر الهی به شمار می‌آید و بنابراین نباید دایره شمول «شعائر الهی» را منحصر در مناسک حج که در قرآن بیان شده‌اند کرد.

با در نظر داشتن همین نکته است که علمای مسلمان نیز با نگاه به همین ویژگی دایره «شعائر» را شامل‌تر از مصادیقی که در قرآن بیان شده دانستنه‌اند. برای مثال می‌بینیم که ملااحمد نراقی می‌نویسد: «برخی از فقها و مفسران عقیده دارند که آیه ۳۲ سوره حج، دلالت بر عموم و شمول دارد. چنان چه این نظریه پذیرفته شود تعظیم همه شعائر اگر واجب نباشد استحباب و رجحان دارد. زیرا شعائر منسوب به خداوند بزرگ است»(۳).

علامه طباطبایی نیز شعائر را به معنای نشانه‌های عظمت و تقوای الهی دانسته و آن را منحصر به موارد خاصی نمی‌داند(۴). از آیت الله جوادی آملی نیز در تفسیرشان نقل شده که گفته‌اند: «گرامی داشتن شعائر و علامت‌های الهی و عظیم شمردن و بزرگداشت آن نشانه برخورداری تعظیم کننده از تقوای قلب است. تعظیم این شعائر که از تقوای قلب، نشأت می‌گیرد فضیلتی دینی است و به شعائر حج اختصاص ندارد. هر چند قسمت مهم آن درباره حج و عمره وارد شده است. هر چه نام خدا و نشان اوست از شعائر الهی محسوب می‌شود و همه عبادات و مراکز عبادی مانند مساجد و مشاهد انبیا و اولیای معصوم چنین است»(۵).

آیت‌الله مکارم شیرازی نیز تصریح می‌کنند که: «عمومیت مفهوم آیه ۳۲ سوره حج (تعظیم شعائر الهی) نسبت به تمام شعائر اسلامى به قوت خود باقى است و هیچ گونه دلیلى بر تخصیص آن به خصوص قربانى یا همه مناسک حج وجود ندارد. به خصوص اینکه قرآن در مورد قربانى حج(مضمون آیه ۳۶ سوره حج) با ذکر حرف جرّ «من» که براى تبعیض است این حقیقت را گوش زد کرده که قربانى فقط یکى از آن شعائر است همان گونه که در مورد صفا و مروه نیز در آیه ۱۵۸ سوره بقره مى خوانیم که آن‌ها هم برخی دیگر از شعائر الهى است»(۶).

باز کردن دایره شمول «شعائر الهی» و محصور ندانستن آن به مناسک حج، امری نیست که فقط علمای شیعه بدان معتقد باشند و از میان علمای اهل سنت نیز می‌توان کسانی را یافت که چنین نظر و عقیده‌ای داشته باشند. صاحب جان هندی از علمای حنفی مذهب اهل سنت ذیل آیه ۳۲ سوره حج می‌نویسد: «هرچه که از دیدن آن خدا به یاد آید شعائر خداست و شعائر الله اختصاص به صفا و مروه ندارد. چنان که در کتاب حجت‌الله البالغه از دهلوی نیز نقل شده است که: بزرگترین شعائر و نشانه‌های خدا چهار چیز است: قرآن، کعبه، پیامبر(ص) و نماز. در کتاب الطاف‌القدس نیز آمده است که: محبت شعائر الله عبارت است از محبت قرآن، پیامبر(ص) و کعبه، بلکه هر چیز که به خدا منتسب باشد حتی اولیای خدا»(۷)(۸).

حالا و بعداز بیان این مقدمه نسبتا طولانی می‌توانیم به سراغ اصل پرسش برویم و ببینیم اشخاص می‌توانند مشمول حکم «تعظیم شعائرالله» قرار بگیرد یا خیر؟ پیش از آن باید البته این نکته مورد تأکید قرار بگیرد که بزرگداشت امام حسین(ع) و عزاداری برای ایشان، آن چنان که در سؤال مطرح شده صرف یک «انسان» نیست تا با حضور و وجود و بدنش مورد این مناقشه قرار بگیرد که یک مشمول «شعائرالله» هست یا نه؟

امام حسین (ع) و عزاداری برای ایشان نمادِ آرمانی آزادی‌خواهانه است که تعظیم آن حتما «یعظّم شعائرالله» است. اساسا سوگوارى در مرگ اشخاص نوعی تعظیم و احترام به آنان و رعایت موقعیّت و شخصیّت شان محسوب مى‌شود. اقامه عزادارى براى امام حسین(ع) نیز به عنوان شخصیتی ممتاز و بى‌نظیر که خود از خاندان عصمت و طهارت0ع) و از اولیاى الهى و امامان معصوم(ع) بود، علاوه بر تجلیل از مقام شامخ آن امام همام، از مصادیق روشن تعظیم شعائر الهى است.

در مراسم عزاداری برای آن حضرت، جز فراگیری مسایل دین و یادآوری شهامت‌ها و ایثارگری‌های شهیدان بزرگ اسلام، سخن دیگری طرح نشده و سخن از دشمنی با دشمنان خدا و دوستی با دوستان خدا گفته می‌شود. سخن از اینکه آن حضرت چگونه تمام هستى خویش را یک جا با خداوند معامله کرد و با تمام اهل‌بیت(ع) و فرزندان خود در قربان‌گاه عشق قدم نهاد و مخلصانه از همه چیزش در راه خدا گذشت.

بی گمان بزرگداشت چنین شخصیتی با برپایی مجالس عزا، تعظیم یکی از عظیم‌ترین شعائر الهى است، و برپایى مجالس عزا براى آن حضرت، تعظیم یکى از بزرگ‌ترین شعائر الهى محسوب مى‌شود(۹)، زیرا همان‌طور که گفتیم واجد همان ملاکی که درباره مناسک حج گفتیم هست. چون باعث تقرب مردم به خداوند متعال و سوق یافتن فوج فوج مسلمانان در مسیر هدایت الهی و رشد در فضای معنوی فرهنگ دینی می‌گردد.

 

منابع:

(۱). قاموس قرآن، قرشی، سید علی اکبر، تهران، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۴۱۲ هـ. ق، ج ۴، ص ۴۲؛ المحیط فی اللغه؛ صاحب بن عباد، کافى الکفاة، اسماعیل بن عباد، نشر عالم الکتاب، بیروت، ۱۴۱۴ هـ. ق، چاپ اول، ج ۱، ص ۲۸۱؛ تاج اللغه وصحاح العربیه، جوهری، اسماعیل بن حماد، دارالعلم للملایین، بیروت، ۱۴۱۰ هـ. ق، چاپ اول، ج ۲، ص ۶۹۸.

(۲). ر. ک: تبرک و قبور، طاهری خرم آبادی، سیدحسن، موسسه بوستان کتاب، قم، ۱۳۸۵ هـ. ش، چاپ اول، ص ۵۶ تا ۵۸.

(۳). عوائد الایام، نراقی، احمد، مکتبه بصیرتی، قم، ۱۳۶۶ هـ. ش، ص ۹۸.

(۴). تفسیر المیزان‏، طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه: موسوى همدانی، سیدمحمدباقر، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۳۷۴ هـ. ش، چاپ پنجم، ج ۱، ص ۶۱۴.

(۵). تفسیر تسنیم، جوادی آملی، عبدالله، دفتر نشر اسراء، قم، ۱۳۸۶ هـ. ش، ج ۸، ص ۳۸.

(۶). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، درالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۱ هـ. ش، چاپ دهم، ج ۱۴، ص ۹۷.

(۷). الاصول الاربعه فی تردید الوهابیه، سرهندی مجددی، محمدحسن جان صاحب، مکتبه الحقیقه، بی جا، ۱۹۹۶ م، ص ۳۰.

(۸). حجة الله البالغة، شاه، ولی الله دهلوی، أحمد بن عبد الرحیم، دارالجیل، بیروت، ۱۴۲۶ هـ. ق، ص ۱۳۳.

(۹). ر. ک: عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، مکارم شیرازی، ناصر، قم، بی تا، ص ۷۰ و ۷۱.

 

برگرفته از: آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی دفتر حضرت آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی

تهیه و تنظیم: تقی قاسمی خادمی - زهرا رضازاده

انتهای پیام
captcha