شخصیتهای بزرگ تاریخ همیشه مخالفان و موافقانی داشتهاند. موافقان آنها سعی کردهاند از آنان اسطوره و قهرمان بسازند؛ مخالفانشان نیز در صدد تخریب و تکفیر آنان برآمدهاند. شخصیت برخی نیز در گذر زمان تحت تأثیر عوامل سیاسی و اجتماعی تطور یافته است؛ یعنی شخصی که در دورهای محبوب بوده، در دورهای دیگر منفور گشته است؛ از جمله میتوان به اسکندر مقدونی اشاره کرد که زمانی او را ذوالقرنین دانستهاند و در تمجید از او اسکندرنامهها سرودهاند؛ اما گاه دیگر او را شخصی منفور و ملعون (گُجَستَک) معرفی کردهاند.
بنابراین این اشخاص همواره در معرض تحریف بودهاند. در این میان، انبیای الهی شخصیت تحریفناپذیری دارند. هر چند در توصیف شخصیت و سرگذشت آنان بین ادیان و مکاتب گوناگون اختلاف هست، اما همواره و همه جا از آنان به بزرگی و دارای «خلق عظیم» یاد شده است.
از آنجاکه ذات اقدس الهی به دلیل کمال مطلق بودن تغییر ناپذیر است و در سنتهای او نیز دگرگونی وجود ندارد «وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا»، انبیا نیز به سبب اتصال به حقیقت مطلق الهی، تغییرناپذیر و تحریف ناپذیرند؛ بنابراین شخصیت انبیا تحت تأثیر شرایط زمان و مکان و تحولات سیاسی و اجتماعی دچار دگرگونی نمیشود. این اصل درباره قرآن کریم و حضرات معصومین(ع) نیز صادق است.
در سالهای اخیر بحث از تحریف حضرت امام(ره) میشود؛ زیرا عدهای در نقل و نشر سخنان امام(ره) با مقاصد مختلف و باب میل خود آن را گزینش میکنند. این که آیا شخصیت امام (ره) تحریفپذیر است یا نه، در این نوشتار کوتاه به بررسی آن میپردازیم.
همواره برای تحریف امام خمینی(ره) چه قبل و چه بعد انقلاب به انحاء گوناگون، گاه به عمد و گاه سهوی، تلاش شده است. بدخواهان به بدگویی پرداخته و با تشویش اذهان عمومی در صدد تحریف امام برآمدهاند؛ دوستداران نیز گاهی تعبیرات اغراق آمیزی را که زمینهساز تحریف است، درباره حضرت امام به کار بردهاند. شاید نخستین تحریف امام(ره) توسط عدهای در مخالفت با تدریس فلسفه توسط ایشان صورت گرفته باشد که حتی نفس فرزند خردسال امام(ره) را ناپاک و کوزهای را که وی از آن آب نوشیده بود نجس میدانستند. پس از آن که امام خمینی(ره) در عرصه سیاسی و اجتماعی ظاهر شد و آن وقت که حقیقت ایشان برای جامعه داشت نمایان میشد، عدهای وی را به مجاز برده و تصویرش را در ماه به مردم نشان دادند البته بعدها معلوم شد موساد و ساواک در آن دست داشتهاند برخی دیگر ملیت امام را به چالش کشاندند؛ برخی نیز در واکنش به موضع صریح امام نسبت به انقلاب سفید (به تعبیر امام انقلاب سیاه) وی را مرتجع خواندند و ... پس از پیروزی انقلاب نیز این تلاشها ادامه یافت. اما امام (ره) در قبال برخی ارادتمندان که زبان به تمجیدهای اغراق آمیز وی گشوده بودند، خود را سرباز و خادم ملت خواند و بدینگونه شخصیت حقیقی خود را بیش از پیش به دوست و دشمن شناساند.
اگر امروز کسانی با سخنان امام خمینی(ره) به صورت گزینشی برخورد میکنند، به نظر میرسد این عده ۲ دستهاند: دسته اول کسانی که براساس ذوق و سلیقه و تحت تأثیر گرایش سیاسی و فکری که دارند یک یا چند بُعد از شخصیت امام(ره) برایشان اهمیت دارد و آن را برجسته میکنند و به دیگر ابعاد شخصیتی امام(ره) توجه ندارند. این عده هرکدام از ظن خود یار امام شدهاند و امام را در چارچوب فکری محدود خود شناختهاند و به تمام ابعاد شخصیتی امام(ره) پی نبردهاند؛ اما دسته دوم بر اساس حب و بغض به گزینش سخنان امام میپردازند؛ به ویژه بدخواهان و دشمنان امام، با قدرت رسانهای که دارند به عمد برای تحریف شخصیت امام(ره) تلاش میکنند.
به هر حال، خواسته یا ناخواسته، اسباب و انگیزههای مختلفی وجود دارد که باعث تحریف سخنان امام میشود. شوربختانه این تحریفات در نسلهای آینده نیز تأثیر خواهد گذاشت؛ البته این تحریفات تنها به سخنان امام (ره) محدود میشود و خوشبختانه شخصیت امام را نمیتواند تحت تأثیر قرار دهد؛ زیرا شخصیت امام تحریفناپذیر است. برای اینکه شخصیت امام با ابعاد مختلفی که دارد آینه تمام نمای یک مکتب انسانی و اخلاقی جامع و کامل است که ریشه در قرآن کریم و سیره رسول الله و اهل بیت علیهم السلام دارد. این مکتب «لا شرقیه و لا غربیه» است و شجره طیبهای است که «اصلها ثابت و فرعها فی السماء» است؛ «امام خمینی، یک حقیقت همیشه زنده [تاریخ] است»؛ از این روی این مکتب و این حقیقت هیچ وقت تحریف بردار نخواهد بود.
سید حسن مهدیخانی سروجهانی، معاونت فرهنگی دانشجویی دانشگاههای آزاد اسلامی استان قزوین
انتهای پیام