به گزارش ایکنا، بخشعلی قنبری، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرکزی، 14 شهریورماه در نشست علمی «نگاه عرفانی به عاشورا در شعر عربی و فارسی»، که از سوی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، گفت: در بین عرفا همه به عاشورا پرداختهاند و میتوان آنها را به سه دسته تقسیم کرد؛ دسته اول به امام حسین(ع) پرداخته و به عاشورا کمتر؛ دسته دوم هم به امام و هم به عاشورا و دسته سوم، کسانی هستند که هم به امام و هم به عاشورا پرداختهاند ولی نظریه هم دادهاند.
وی افزود: از بین عارفان صاحبنظریه درباره امام و عاشورا، سه نفر برجسته هستند؛ اول مولوی جلال الدین. مولوی چون دید عرفانی به عاشورا دارد، مطرح کرده انسانهایی که برای امام حسین(ع) عزاداری میکنند باید در صدد نجات خودشان باشند زیرا حسین(ع) به رستگاری و نجات رسیده است.
قنبری بیان کرد: عمان سامانی و میرزاحسن صفی علیشاه، از دیگر عرفای نظریهپرداز هستند که عاشورا را از جهت نظریات عرفانی بررسی کردهاند. حافظ هم در مورد عاشورا سخن زیادی نگفته و یا آشکار نیست، البته یک یا دو غزل او را به عاشورا نسبت دادهاند که البته محرز نیست. حافظ دارد: «زان یار دلنوازم شکری است با شکایت/ گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت/ بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم/ یارب نباد کس را مخدوم بی عنایت/ آبی نمیدهد کس/ گویی ولیشناسان رفتند از این ولایت»؛ براساس این ابیات و به خصوص بیت آخر، شعر وی عارفانه است و از تعابیر عرفانی استفاده کرده است.
قنبری تصریح کرد: حافظ رند را زیاد به کار برده و یکی از معانی که او قصد کرده، انسان کامل است؛ در همین بیت هم گفته گویی ولیشناسان رفتند از این ولایت؛ دو بار از ولایت استفاده کرده است زیرا امام حسین(ع) را ولی میداند و اگر لشکر ابن زیاد، اندکی ولیشناس بودند او را در بیابان کربلا تنها و تشنه رها نمیکردند. ولایت در اینجا ایهام دارد و هم سرزمینی است که ولیشناسان از آن رفتند و هم ولایت مولا حسین(ع) است. یا در مصرع: سرها بریده بینی بی جرم و بی شکایت/ هم تصریح بیشتری وجود دارد و حافظ رندانه گفته سزاوار نیست از کسانی که خون ریختهاند، حمایت شود.
استاد دانشگاه آزاد اسلامی تصریح کرد: کسانی مانند غزالی داریم که وقتی به یزید میرسند، باب احتیاط را مطرح میکنند، ولی سنایی کمتر محتاط است، او دارد: «از گوشهای برون آ ای کوکب هدایت»، در ادبیات عرفانی ما کوکب هدایت نماد برای انسان کامل است. حافظ در شعر دیگری دارد: «از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود/ زنهار از این بیابان این راه بی نهایت»، این بیت هم نشان میدهد که نگاه او عرفانی است. حافظ مطرح کرده اگر ولی الهی نباشد، ما به هر طرف برویم، بر وحشتمان افزوده خواهد شد.
وی با تأکید بر اینکه با همین یک غزل هم میتوان حافظ را در زمره شعرای عرفانی قرار داد، اضافه کرد: میرزا عمان سامانی، ملقب به تاجالشعراء بوده است، وی در سال 1322 از دنیا رفته و در وادیالسلام نجف مدفون است؛ گنجینةالاسرار کتاب معروف وی هست و دیوان او هم چاپ شده است که خیلی حجیم نیست. سامانی در نگاهش به عاشورا هم از عرفان نظری و هم از عرفان عملی سخن گفته است.
قنبری افزود: در عرفان نظری وی تحت تأثیر نظریه وحدت وجود قرار داشته است، گرچه نتوانیم او را وحدت وجودی بدانیم. برخی ابیات وی هم به وحدت وجود و هم وحدت شهود تفسیر و تأویل میشود. سامانی، خدایی را که برای ما مطرح میکند، خدایی است که با انسان میتواند معاشقه کند و در درون انسان و همه جا قرار دارد. او آیه «اینما تولوا» را مدنظر قرار داشته و مانند عارفان وحدت وجودی به عاشورا نگریسته است. از جمله «اینکه گوید از لب من راست چیست/ بنگری این صاحب آواز چیست/ در من انسان خودنمایی می کند/ ادعای آشنایی میکند».
وی تصریح کرد: نگاه عمان طوری است که گویی در عاشورا چیزی که وجود ندارد، سوگ و گریه و اندوه است؛ او از زبان کسانی که در کربلا به میدان رفتهاند، سخن گفته است. در این نگاه، اصحاب کربلا سلوک کرده و مراحل سلوک را به انتها بردهاند و اینک چشم انتظار تحقق احوالات عرفانی هستند و بالاترین حال عرفانی، فنا هست و اینها پشت دروازه فنا صف کشیدهاند، به همین دلیل گریه و ناله نمیکنند.
استاد دانشگاه آزاد اسلامی اظهار کرد: نهایت چیزی که در شعر عمان میبینیم، این است که حسین(ع) با زینب(س) گفتوگو کرده و میخواهد او را به سخن درآورد که خواهر در سلوک در چه مرحلهای است و وقتی زینب(س) سخن میگوید، گویی ولیای از اولیاء الهی سخن میگوید. مثلا «خوش پریشان با منش گفتارهاست/ در پریشان گوییش اسرارهاست/ گوید او چون شاعری صاحب جمال/ حسن خود بیند به سرحد کمال».
وی با بیان اینکه او پیامبران الهی را به عنوان اقطاب عالم معرفی کرده است تا به قطب ولایت بعد از علی(ع) و امام مجتبی(ع) میرسد، افزود: از دید وی حسین(ع) کسی نیست که میخواهد حکومت تشکیل دهد و جامعه را اصلاح کند، بلکه او حسین را خلیفة الله میداند و رویکرد کاملا عرفانی دارد گرچه آن اهداف را هم نفی نکرده است. عمان تمام کسانی را که به تصویر کشیده، افروختهرخ و براقچهره هستند و هیچکدام مظلومانه به میدان نرفتهاند.
قنبری بیان کرد: وی بی تردید از نهجالبلاغه بهره برده است، از جمله خطبه 121 نهجالبلاغه، علی(ع) در وصف یارانش گفته آنها عاشقان شهادت بودند و اگر از شهادت باز میماندند، خوش نداشتند که به آنها گفته شود خوشا به سعادتت که زنده ماندی؛ عمان بهره زیادی از این رویکرد برده است. همه سخنان امام حسین(ع) از دید عمان قند و شکر است و اشعاری را با این مضمون بیان کرده است.
وی گفت: البته برخی عرفا فقط به تولی و دوستی امام حسین(ع) پرداخته و به تبری نپرداختهاند ولی برخی شاعران تبری هم دارند؛ سنایی و عطار و خیلی از شاعران دیگر لعنت فرستادهاند مثلا سنایی گفته: «و آنچنان ظالمان بر کردار/ کرده بر ظلم خویشتن اصرار»؛ عطار حتی برخی اوقات سخنان شدیدی علیه دشمنان امام حسین(ع) به کار برده است.
انتهای پیام