به گزارش ایکنا، حسین بیات، دکترای فلسفه علوم و مدرس منطق و تفکر نقادانه، شامگاه 5 خرداد ماه در نشست علمی «تجربههای نزدیک به مرگ و تفکر نقادانه»، با بیان اینکه این تجارب، گزارش یک عده افرادی است که مبتلا به مسائلی مانند حمله قلبی، تصادفات شدید و حالاتی مانند خستگی شدید، شدهاند و در واقع یکسری احساسات است، گفت: عنوان این موضوعات(تجربه) رهزن است زیرا تصور بر مواجهه با واقعیت است در صورتی که اینها پدیدههایی است که حس میشود.
وی افزود: تجربه تونل، اتاق تاریک، خروج از بدن، احساس آرامش بسیار عمیق و ادعای ادراک جهان طبیعی و ماوراءالطبیعی مهمترین تجاربی است که افرد گزارش کردهاند و کمتر تمامی اینها در یکنفر وجود داشته است. حدود 9 تا ده درصد از کسانی که دچار ایست قلبی شدهاند چنین تجربهای دارند.
بیات افزود: ما در حالت خوشبینانه گزارشگران را دروغگوی اخلاقی نمیدانیم یعنی آنها خلاف باورشان حرف نمیزنند ولی آیا خلاف واقعیت هم نیست؟ دو دسته پاسخ داده شده است. اول روحگرایان و تعالیگرایان؛ کسانی که معتقدند این تجربیات، تجربیات روح ما و مستقل از بدن و مغز است و میگویند این بدن یکی از خانههای روح ماست یعنی آگاهی خارج از بدن به خاطر وجود روح مستقل وجود دارد؛ اینها خودشان دو دسته هستند، برخی روحگرای حداقلی هستند و معتقدند که روح مستقل از بدن به حیات خود ادامه میدهد ولی کسانی مانند نویسنده کتاب اثبات بهشت تاکید دارند این تجارب نشان میدهد خدا، معاد و بهشت وجود دارد.
بیات بیان کرد: در برابر اینها، عدهای(فیزیکالیستها) معتقدند که این تجارب کار مغز است؛ خود اینها هم حداقلی و حداکثری هستند و میگویند مغز همان روح است و اگر مغز نباشد روحی هم در کار نیست و ما تمام این پدیدهها را با مغز توصیف و تحلیل میکنیم و نیازی به روح نیست.
وی با بیان اینکه برخی معتقدند که این گزارشات نتیجه توهمات مغز است، گفت: ولی برخی قائل به دیدگاه مدلسازی هستند و میگویند مغز دادههای حسی را میگیرد و با دادههای قبلی ممزوج کرده و به بازیابی تجربیات میپردازد.
این پژوهشگر و مدرس تفکر نقادانه با بیان اینکه چرا باید روی این موضوع وقت بگذاریم و آگاه شویم و چرا مهم است، افزود: پدیدهها سه دسته هستند، یکی پدیدههای هنجاری مانند اشیاء و موجودات، برخی پدیدهها نادر هستند مانند مار دوسر، دوقلوهای بهم چسبیده و پدیده دسته سوم، فراهنجاری هستند، اینها مدعیات ناممکن هستند و ادعایی هستند و با تحلیل علمی نمیتوان آن را توضیح داد و اگر بخواهیم بپذیریم با شاکله دانش همراه نیست.
وی افزود: کتابی به نام جهان ماوراء الطبیعه هست که به توضیحات موضوعاتی مانند تلهپاتی، آیندهبینی و پیشگویی آینده پرداخته است لذا اهمیت بحث اینجاست که اگر ما یکی از این فراهنجارها را بپذیریم دلیلی ندارد که دومی را نپذیریم و اگر دومی را بپذیریم دلیلی برای رد سومی وجود ندارد چون همه اینها با چند الگوی استدلالی قابل دفاع هستند.
بیات افزود: رؤیای صادقه یکی از پدیدههای فراهنجار است؛ مثلا شخص خوابی میبیند و دقیقا آنچه دیده رخ میدهد ولی کسی که رؤیای صادقه را میپذیرد دلیلی ندارد که چشم زخم را نپذیرد. آیا میتوان برای گفتن اوراد و خواندن ادعیه، تحلیل طبیعی هم بیان شود؟ کسانی که اینها را میپذیرند چند دلیل دارند؛ اول اینکه تجربه شخصی آنهاست یعنی مثلا من هر وقت به مادرم فکر میکنم به من زنگ میزند؛ دسته دوم براهین این است که مگر این چیزها محال است؟ و حتی اگر علم هم تبیین نکند ما آن را محال نمیدانیم. مثلا لاوازیه منکر شهاب سنگها بود ولی او اشتباه کرده بود و کسانی که اینها را مسخره میکنند ممکن است روزی دلایل علمی متقن برای آن بیابند.
این پژوهشگر فلسفه علوم اظهار کرد: سومین دلیل آنها توسل به نسبیانگاری است یعنی میگویند شاید برای دستهای از افراد وجود دارد؛ دلیل دیگر توسل به شبه علم است و گفته میشود مثلا در حلقه عرفان موجودات غیرارگانیک وجود دارند؛ دلیل پنجم آنها هم این است که توسل به ضد علم میشود، یعنی میگویند شما چرا تصور میکنید همه چیز باید در انحصار علم باشد که من به آن منطق پارانرمال میگویم و در این منطق نمیتوان برخی مصادیق را پذیرفت و بقیه را نپذیرفت.
بیات بیان کرد: مشکل البته فقط به اینجا ختم نمیشود، تحقیقات تجربی نشان داده افرادی که فراهنجاراندیش هستند به احتمال زیاد به شبه علم و تئوری توطئه هم باور دارند و شایعهباور هستند. در اینجا اهمیت این بحث روشن میشود یعنی مداقه ما در این بحث، مداقه در مقولات مرتبط گفته شده مانند شبه علم و فراهنجار و ... هم هست.
وی با بیان اینکه بنده قصد ندارم بگویم مثلا رؤیای صادقه و همه موضوعات فراهنجاری، غلط است، افزود: اگر این حرف را بزنم مرتکب دو مغالطه شدهام؛ اول شیب لرزان و دوم توسل به پیامدها؛ یعنی چون پیامدها نامعقول و وحشتناک هستند آن را نپذیریم بلکه بنده دنبال بیان اهمیت بحث هستم و اینکه باید در مورد تکتک اینها بحث کرده و آن را تبیین کنیم، تبیینی که لازم نیست کل نظام فکری ما را به هم بریزد و حتی گرفتار خرافه شویم.
بیات بیان کرد: شاهبرهان طرفداران این تجارب آن است؛ مواردی گزارش میشود که منطبق بر واقیعات هستند مانند نمونهای در برنامه زندگی پس از زندگی که یک پسربچه، عموی خود را دید و رمز موبایل او را گرفت؛ وقتی ما با باورمندان به تلقی روحگرایانه مواجه میشویم میگویند تجربه تونل را با دارو و حتی سانتریفیوژ و تحریک روی بخشهایی از مغز میتوان پذیرفت. فیزیکالیستها در توضیح این میگویند مهمترین ایراد استدلال شما این است که همه اینها حکایت و گزارش هستند و پشتوانه دقیق علمی ندارند گرچه از 2013 تلاشهای تحقیقی انجام شده ولی هیچ نتیجه قابل قبول علمی به دست نیامده است.
وی با بیان اینکه اینها فکر میکنند هر چه را حس کردهاند مطابق با واقعیت است، گفت: در صورتی که اگر اینها با دنیای شگفتانگیز مغز روبرو شوند خواهیم دید چیزهای شفافی وجود دارند که هیچ انطباقی با واقعیت ندارد. مثلا بر خلاف تصورات اولیه که دستگاه توقف فعالیت مغز را نشان میدهد ولی هنوز مغز در لایههای دیگر فعالیت دارد و در حالت کما، مغز گردش خون را از نقاطی که مسئول تصمیمگیری است به قسمتهای مرکزیتر سوق میدهد که عمدتا مسئول احساسات و عواطف است و بخشی از اطلاعات همچنان در مغز فرد وجود دارد.
وی اضافه کرد: درباره این ادعاهایی که در سراسر جهان میشود، تحقیقات زیادی صورت گرفته ولی برخی خودشان اذعان دارند که اشکالات روشی زیادی دارند از جمله اینکه برخی از این افراد زمانی وارد مصاحبه شدهاند که چندین سال از تجربه آنها گذشته است و طبیعتا دچار اشکال است و گرفتار فهم کاذب شدهاند. ما اگر تفکر نقادانه نداشته باشیم حتی پزشک هم باشیم ممکن است گول بخوریم.
بیات در پایان تاکید کرد: بزرگترین پروژه در این زمینه در آمریکا شروع شده است که سه فاز دارد و اینها به مدت سه سال در 15بیمارستان هزار تصویر را در قفسههای بیمارستان گذاشتهاند تا افرادی که چنین تجاربی دارند بگویند اینها را دیدهاند ولی یکنفر هم تاکنون گزارشی از ملاحظه این تصاویر ارائه نداده است.
انتهای پیام