مرتضی لبانیمطلق، قاری، مدرس، مداح و از بازنشستگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که اواخر پاییز 1400 در نوزدهمین همایش تجلیل از پیشکسوتان قرآنی شهر تهران با عنوان «عمری با قرآن» از او تجلیل شد. او از کشتیگیران و فعالان ورزش زورخانهای است و اینک پسرانش راهش را ادامه میدهند.
لبانیمطلق مؤسس مسابقات قرآن مسجد مرحوم آیتالله شعرانی معروف به مسجد حوض واقع در خیابان مصطفی خمینی است که در این مسابقات با طراحی جایگاه قهرمانی و اعطای مدال، اقتباس از مسابقات ورزشی، اینگونه حائزین رتبههای اول تا سوم را معرفی و تجلیل میکرد. او در دوران هشت سال دفاع مقدس نیز در جبهههای دفاع مقدس حضور داشته و افتخار جانبازی دارد. در ادامه گفتوگوی خبرنگار ایکنا با این فعال قرآنی را میخوانید.
ایکنا ـ از دوران کودکی خود و زادگاه خود بگویید و اینکه چه شد که به عرصه قرآنی ورود کردید.
در سال 1324 در یکی از محلات منطقه 12 تهران به دنیا آمدم. چون برادرانم در بازار تهران مشغول بودند، من نیز همین راه کسب و کار را ادامه دادم. ورزش را دوست داشتم و در 13 سالگی برای مدتی ژیمناستیک کار کردم. بعد به ورزش پهلوانی و کشتی روی آوردم و در آن موفقیتهای زیادی کسب کردم.
در 15 خرداد 42، زمانی که 20 ساله بودم، جنایت رژیم پهلوی در قتل عام مردم بیگناه از میدان ارگ تا چهارراه سیروس را مشاهده کردم و این عاملی شد که به سمت فعالیتهای سیاسی و فرهنگی سوق پیدا کنم. البته از کودکی افتخار نوکری اهلبیت(ع) را داشتم، اشعار انقلابی و حماسی را حفظ میکردم و کمکم شروع به خواندن این ابیات در مجالس و محافل کردم. اولین شعر حماسی را در مشهد شنیدم و آن را حفظ کردم.
ایکنا ـ این شعر اثرگذار را همچنان به خاطر دارید؟
بله، این شعر متعلق به یکی از شعرای شهر مشهد است.
در مجمع عمومی، غوغا نمود زینب(س)
تا دشمن خدا را رسوا نمود زینب(س)
برنامهای که با خون، بنوشت سرور دین
در راه شام و کوفه اجرا نمود زینب(س)
دیباچه قیامِ سالار کربلا را
تکمیل کرد و وانگه امضا نمود زینب(س)
آنجا که کاخ ظالم سر بر فلک کشیده
پاینده پرچم عدل، آنجا نمود زینب(س)
ای مرگ بر ستمگر، ای مردهباد ظالم
ای جمله را شعارش، تنها نمود زینب(س)
جنگید با رژیم پوشالی و ستمگر
اما مرام حق را احیا نمود زینب(س)
البته آن هنگام، رژیم این اشعار با این مضامین را نمیپسندید.
ایکنا ـ به دلیل خواندن این اشعار و دیگر فعالیتهای سیاسی، از سوی عمال رژیم دستگیر نیز شده بودید؟
بله، بارها دستگیر شدم. یکبار در مشهد مقدس در روز 11 محرم هیئتی به نام «متوسلین به حضرت علی اصغر(ع) تهران» حضور داشت و من هم توفیق داشتم چند سالی آنها را همراهی کنم. خبر آمد که قرار است شاه برای بازدید از هیئتها به صحن بزرگ بیاید و دستور رسید که یکی از مداحان حاضر در هیئت تهرانیها در حضور شاه مداحی کرده و ایشان را دعا کند. حاج مرشد اسماعیل که نابینا بود و حاج حسن رنگرز، گرفتگی صدا را بهانه کردند. فقط من ماندم و به من گفتند شما بخوان. من هم روی چهارپایه قرار گرفتم و شعری در وصف حضرت زینب(س) خواندم «آمدم در قتلگه تا شاه را پیدا کنم/ ماه را شرمنده از آن طلعت زیبا کنم/ گر به خون، قانون آزادی نوشتی در جهان/ من همان را با اسیری رفتنم، امضا کنم و...». البته قبل از خواندن، این اشعار را با چند نفر از دوستان چون اصغر نعمتی (پس از انقلاب از محافظان شهید دکتر مفتح بودند) و یکی دو تا از دوستان هماهنگ کردم و گفتم بعد از اینکه شعر را خواندم و جماعت شور گرفتند، من برای اینکه شاه را دعا نکنم، میکروفون را بر سرم میزنم و به حالت غش، خودم را میاندازم و دقیقا این کار را کردم.
صبح فردا، ساواکیها برای دستگیری من آمدند. مرحوم تیمسار سپهبد کاتوزیان، یکی از افسران ارشد آن زمان که خیلی مورد وثوق شاه بود و آزادانه خانه علما رفت و آمد داشت و پس از انقلاب نیز بسیار مورد احترام قرار گرفت، آن برهه مانع دستگیری من شد، البته بعدها چند باری دستگیر شدم.
البته هیچگاه مبارزه مسلحانه نداشتم.
ایکنا ـ در جایی خواندم که شما از شاگردان مرحوم آیتالله شعرانی در مسجد حوض بودید. در ابتدا بگویید، چرا این مسجد به این نام مشهور شد؟ و از علامه چه به خاطر دارید و چه آموختید؟
این مسجد پیش از تعریض خیابان، حیاطی بزرگ با حوضی در وسط داشت، در قدیم نیز هر مکانی را به آن نمادی که داشت نامگذاری میکردند مثلا تکیه رضا قلی خان، مسجد فیلسوف و ... اما در اصل مسجد، مربوط به جد مرحوم شعرانی بود و الان هم به نام ایشان شناخته میشود، یعنی ملک شخصی ایشان بود.
مرحوم شعرانی یکی از علمای تراز اول تهران بود که مرحوم آیات عظام حسنزاده آملی، جوادی آملی، رضی شیرازی از شاگردان ایشان بودند که من در کودکی به دلیل دوستی با پسران علامه، رفت و آمد آنها را نزد مرحوم شعرانی دیده بودم.
آیتالله شعرانی از علمای مردمی و عارف و زاهد به معنای واقعی بودند. علامه به چند زبان زنده دنیا چون فرانسه و عبری بحث میکرد. زبان انگلیسی و عربی را کامل میدانست. ایشان یک کتاب درباره تجوید نوشته بود. پای رحل قرآن مینشست و بچهها را به دور خود جمع میکرد و آموزش میداد. من قرآن و خیلی رفتارهای دیگر چون مردمداری و سادهزیستی را از ایشان یاد گرفتم.
یکی از تجار معروف تهران مستقیما این را برای بنده نقل کرد که «روزی به سمت بازار میرفتم و دیدم آیتالله شعرانی جلوی کتابفروشی اسلامی بر روی سکویی نشستهاند. به ایشان عرض ادب کردم و گفتم: «چرا اینجا نشستهاید؟» گفتند: «نشستهام تا این کتاب را مطالعه کنم.» گفتم: «تشریف ببرید داخل مغازه آقای اسلامی» گفتند: «خیر، من آمدم این کتاب را بخرم، پول نداشتم. کتاب را امانت گرفتم تا اینجا کامل مطالعه کنم و به کتابفروش بازگردانم.»
آیتالله شعرانی در سال 52 برای درمان بیماریشان به آلمان اعزام شدند که متأسفانه در آنجا از دنیا رفتند و پیکرشان در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) آرام گرفت. متأسفانه هیچگاه از ایشان آنگونه که شایسته بود، تجلیل و تکریم نشد.
ایکنا ـ شما از جمله بانیان جلسات و مسابقات قرآن تهران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هستید. درباره جذبتان به این قبیل فعالیتهای قرآنی بگویید.
گرایش من به سمت فعالیتهای قرآنی از دوران کودکی با آموزشهای علامه شعرانی آغاز شد، ولی جریان برگزاری مسابقات قرآن در مسجد حوض از اینجا شروع شد که یک شب برای استقبال از بازگشت کشتیگیران کشورمان به فرودگاه رفته بودم. طبق معمول همیشه، جمعیت زیادی برای استقبال آمده بودند. تجلیل پنج، شش نفر از یک آقا و اهدای گل به او، نظر مرا به خود جلب کرد. کنجکاو شدم. پرسیدم، این آقا کیست؟ گفتند: آقای عباس امامجمعه است، در مسابقات قرآن مالزی رتبه نخست را کسب کرده است. من با محافل قرآنی آنگونه که باید آشنایی نداشتم، بعدها شنیدم که در سالهای قبلتر نیز استادان عباس سلیمی و علی سیاحگرجی نیز در مالزی صاحب رتبه شده بودند.
من با توجه به آن عرق دینی، ناراحت شدم که از یک قهرمان قرآنی این چنین مظلومانه استقبال میشود. در همان فرودگاه، جلو رفتم و روی ایشان را بوسیدم. فردا شب خدمت استاد علی سیاحگرجی رفتم و خودم را معرفی کردم و سراغ آقای امامجمعه را از ایشان گرفتم، ایشان گفتند: «اتفاقا تا چند دقیقه دیگر میآید» نشستم تا اینکه ایشان را دیدم و گفتم شما را به مراسم تجلیل دعوت میکنم، ایشان هم پذیرفت. با توجه به اینکه در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بود اطلاعیهای زدم که در آن نوشته بودم «باز هم دست یکی از فرزندان خمینی کبیر از آستین بیرون آمد و قهرمان اول قرآن در بلاد خارج شد و ...».
از همان زمان، سال 1368، مصادف با 1990 میلادی، من از ایشان در مسجد حوض، و در آن مراسم تجلیل با عنوان قهرمان از ایشان یاد کردم و در حضور مسئولان، اساتید و جوانان قرآنی و عموم مردم، حاضران او را به مانند قهرمانان ورزشی بر روی دوش خود بلند کردند. آقای امام جمعه در آن مراسم به تلاوت قرآن پرداخت و آقای سیاح گرجی نیز تجلیل شد و در سالهای بعد نیز آقایان احمد ابوالقاسمی، منصور قصریزاده و مهدی قرهشیخلو نیز طی چنین مراسمی، تجلیل شدند.
ایکنا ـ در همین مسجد مسابقات قرآن در کنار مراسم تجلیل از قهرمانان قرآنی برگزار شد؟
بله، مسابقات قرآن و این مراسم تجلیل را حدود 13 سال برگزار کردیم. این مسابقات از همان سال اول، پربرکت بود به طوری که استاد سیدمحسن موسویبلده میگفتند «هر فردی که میخواهد در مسابقات کشوری سازمان اوقاف شرکت کند قبل از آن به مسابقات مسجد حوض برود که در آنجا آمادگی خود را محک بزند.» خاطرم هست در این مسابقات آقایان احمد ابوالقاسمی، محمدرضا پورزرگری، منصور قصریزاده و مجید زکیلو، کسب مقام داشتند.
ایکنا ـ درباره بانیان و خیرانی که از برگزاری این مسابقات حمایت مالی و معنوی کردند بگویید.
حاج حسن رفوگران، صاحب کارخانه خودکار بیک، بدون حساب و کتاب و با خیال آسوده برای تأمین هزینه این مراسم کمک میکرد. همینگونه نیز مسابقات قرآن را در سازمان قضایی نیروهای مسلح با حداقل هزینه برگزار کردیم. یکی دیگر از دوستانم، حاج عباس علامه، صاحب تولیدی روسری تی تی از حامیان بود.
مسابقات قرآن مسجد حوض در کشور شناخته شد و از شهرستانها نیز متسابق حضور مییافت.
ایکنا ـ خودتان جلسه آموزش قرآن برگزار میکنید؟
آقای سیدمهدی سیف مدتی در مسجد حوض جلسه قرآن داشتند که بخشی از شرکتکنندگان مسابقات قرآن طی آن سالها از شاگردان جلسات ایشان بودند. من هم مدتی جلسه قرآن داشتم که در حال حاضر به دلیل کرونا تعطیل است.
ایکنا ـ در چه سالی ازدواج کردید و فرزندانتان تا چه میزان با قرآن مأنوس هستند؟
سال 1350 با دختر یکی از دوستانم که پدرشان از پهلوانان و ورزشکاران بودند، ازدواج کردم. ثمره آن سه دختر و دو پسر است که الحمدلله با قرآن مأنوس هستند یعنی خودمان در منزل جلسه قرآن داشتیم.
پسرانم با وجود اینکه ورزشکار حرفهای هستند، اما با قرآن مأنوساند و به خوبی قرآن میخوانند، چرا که در مسجد حوض در جلسات قرآن استاد سیف نیز حضور داشتند و تجوید و فنون صوت و لحن را از ایشان فرا گرفتند.
ایکنا ـ چه توصیه یا درخواستی از مسئولان امور قرآنی کشور دارید؟
اگر سازمان اوقاف و امور خیریه از تجربیات امثال من برای برپایی مسابقاتش بهرهمند میشد، قطعا من نیز تجربیاتم را در اختیارشان قرار میدادم. اینکه سکویی برای منتخبان اول تا سوم مسابقات بینالمللی ایجاد شود و سپس سرود آن کشور نواخته شده و پرچمشان برافراشته شود، این انعکاس خوبی در دنیا دارد.
دوستان عزیز در صدا و سیما به ویژه شبکه قرآن و معارف سیما از پیشکسوتان و چهرههای قرآنی ـ مردمی دعوت کنند تا مردم با آنها آشنا شوند. به ویژه از قرآنیانی که در ابعاد مختلفی چون ورزش، پزشکی و ... فعالند دعوت شود. اینگونه مردم به اهمیت جلسات قرآن به ویژه جلسات خانگی به مانند روضههای خانگی پی میبرند.
در معرفی قهرمانان قرآنی کوتاهی کردیم به طوری که قاریان و حافظان بینالمللی و ملی کشورمان به مانند قهرمانان سایر رشتهها شناخته نشدهاند و درست است که از قهرمانان و پیشکسوتان قرآنی در زمان حیاتشان تجلیل شود.
امثال من عمرمان گذشته است، اما افسوس میخورم که چرا جوانان به سمت قرآن نمیآیند؟ شاید به این دلیل که اخلاصها به اختلاسها تبدیل شده است.
در دهههای اول انقلاب، مجالس قرآنی مملو از جمعیت بود، ولی الان اینگونه نیست. مردم ایران بسیار ایثار و رشادتها داشتهاند و الان نوبت مسئولان است که برای این ملت کاری کنند. مسئولان قرآنی کشور باید به توصیههای مقام معظم رهبری گوش بسپارند، ایشان میفرمایند «قهرمانان قرآنی را احترام کنید.» مسئولان به این قهرمانان قرآنی چه احترامی کردند؟
در ادامه این گفتوگو، به سراغ معصومه جاسم، مادر خانواده رفتیم. او همسرش را فرد با اخلاق معرفی کرد و گفت: معتقدم به دلیل همراهی و مؤانست دائمی ایشان با قرآن، خلقیاتشان نیز برگرفته از آن است. من در طول قریب به 50 سال زندگی مشترک، از ایشان بسیار آموختم. از ایشان راضی هستم و در سالهای قبل از انقلاب که ایشان فعالیت سیاسی داشتند با وجود نگرانی از خطرات احتمالی، ولی همراهیشان میکردم.
در ادامه فاطمه لبانیمطلق، فرزند دوم خانواده با تأکید بر اینکه تمام مراحل زندگیام را مدیون پدرم هستم، تصریح کرد: پدر تأکید زیادی بر مداومت بر تلاوت قرآن دارند. ایشان هر شب برای ما جلسه آموزش قرآن داشتند و حتی در قالب بازی ما را به خواندن ترجمه قرآن و سپس تفسیر علاقهمند کردند.
انتهای پیام