تأثیر توکل پزشک بر درمان بیماران صعب‌العلاج
کد خبر: 4040104
تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۶:۴۵
امیر احمد شجاعی بیان کرد:

تأثیر توکل پزشک بر درمان بیماران صعب‌العلاج

یک عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات اخلاق پزشکی ضمن تشریح رابطه اخلاق و دین، گفت: پزشک با توکل به خدا می‌تواند از تنگناهایی که به اقتضای علم پزشکی سر راه او هست خارج شود و پزشکان معتقد بیشتر مورد اعتماد بیماران هستند.

آیا اخلاق پزشک تأثیری بر بهبود بیماران دارد؟

به گزارش خبرنگار ایکنا، نهمین همایش قرآن، عترت و سلامت ویژه جامعه پزشکی با موضوع «قرآن و عترت، محور تحول معنوی جامعه پزشکی» امروز پنج شنبه 12 اسفند ماه در دانشگاه علوم پزشکی تهران آغاز به کار کرد.

در دومین نشست روز اول این همایش که با موضوع «تعهد حرفه‌ای از دیدگاه قرآن و عترت» برگزار شد، امیر احمد شجاعی، با موضوع اخلاق پزشکی در آیینه قرآن و عترت به تشریح نسبت دین و اخلاق پرداخت و سؤال کرد: آیا برای اخلاقی شدن به دین‌ورزی نیاز داریم، و گفت: پاسخی که خیلی‌ها به این سوال می‌دهند این است که ما برای اخلاقی شدن نیازی به دین نداریم غافل از اینکه خداوند از زمان خلقت انسان با مبعوث کردن 124 هزار پیامبر آموزه‌های اخلاقی را به انسان‌ها آموخت.

وی تصریح کرد: پس آنچه امروز بشر از اخلاقیات می‌داند و فکر می‌کند این آموخته‌ها از خودش است و بدون نیاز به دین این آموزه‌های اخلاقی را می‎‌دانسته، در واقع آموزه‌هایی است از سوی خداوند متعال و دین‌هایی که به صورت متصل به هم آمده تا به دست حضرت رسول(ص) برسد و به مردم ابلاغ شود. در واقع امروزه گرچه برخی فکر می‌کنند برای تأسیس اخلاق به دین نیاز ندارند اما همه این آموزه‌ها برخواسته از دینی است که در خاتمه و کمال به اسلام ختم می‌شود.

نسبت اخلاق و دین عموم و خصوص مطلق است

این عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات اخلاق پزشکی افزود: به صراحت می‌توانیم بگوییم نسبت اخلاق و دین عموم و خصوص مطلق است و منشأ اخلاق دین است و اینگونه است که پیامبر(ص) فرموده‌اند: من برای تکمیل مکارم اخلاقی مبعوث شدم.  

وی ضمن مطرح کردن این سؤال که نیاز مردمان اخلاقی به دین چه می‌تواند باشد؟ گفت: اگر مردمان اخلاقی دور هم جمع شوند چه نیازی به دین دارند؟ دین مایه تقویت اخلاق است. انسان‌های نامتعادل با عادات، رفتار و ایده‌های مختلف وقتی کنار هم جمع می‌شوند با تضادها و تعارض‌های مختلف مواجه می‌شوند و همین می‌شود که مکاتب فکری مختلف شکل می‌گیرند و آن وقت است که دین می‌تواند پیرامون این مکاتب مختلف به جمع و یک نظر واحد برسد و اینجاست که خداوند می‌فرمایند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيك‏‌فرجام‏تر است» (آیه 59 سوره نساء).

شجاعی با تأکید بر اینکه در مواقعی که به تعارض می‌رسیم و پاسخی پیدا نمی‌کنیم باید به دین مراجعه کنیم، گفت: پس انسان‌های اخلاقی هم به دین نیاز دارند. از سوی دیگر دین مایه رستگاری است و اگر چنانچه ما اخلاق را بدون واسطه دین بخواهیم برداشت کنیم طبعاً موجبات رفتاری سطحی و دنیوی می‌شود و بال و پرش در همان سطح دنیوی باقی می‌ماند.

دین دنیای اخلاقی ما را به آخرت متصل می‌کند

وی در ادامه گفت: اما با دین رفتار اخلاقی ما پر و بال اخروی پیدا کرده و موجبات سعادت انسان را فراهم می‌کند. دین دنیای اخلاقی ما را به آخرت متصل می‌کند و آن زمان است که رفتار اخلاقی تبدیل می‌شود به رفتاری عبادی می‌شود و این تفاوت مکتب اسلام نسبت به دیگر مکاتب فکری است که دنیای ما را به آخرت وصل نمی‌کنند.  

رساله حقوق امام سجاد(ع) شروع مکتب حق محوری

این عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات اخلاق پزشکی با اشاره به دیدگاه‌های مکاتب فکری مختلف که برخی نگاه وظیفه محور، برخی نگاه نتیجه محور و برخی نگاه فضیلت محور به اخلاق دارند، گفت: ما به نگاه و مکتب دیگری به نام حق محور نیاز داریم که امروزه در تمام دنیا وجود دارد اما شروع آن از رساله حقوق امام سجاد(ع) بوده است.

وی ادامه داد: اگر به نگاه حق محور در اخلاق قائل باشیم اساساً تمام رفتارهای ما (بین ما و خدا، ما و خودمان، ما و انسان‌های دیگر و ما و طبیعت پیرامونی) اخلاقی می‌شود. یعنی تمام دنیای ما به استناد بیان امام صادق(ع) اخلاقی می‌شود و چیزی خارج از حوزه اخلاق با نگاه حق محور برخواسته از رساله حقوق امام سجاد(ع) باقی نمی‌ماند.

این استاد دانشگاه به این مسئله نیز اشاره کرد که همیشه افراد به دنبال سقفی بالاتر از اخلاق بوده‌اند و گفت: روانشناسان می‌گویند باید انگیزه داشته باشیم تا رفتار ما از آن انگیزه سر بزند. برخی می‌گویند باید ابعاد روانشناسی شخصیت وجود داشته باشد که رفتار از آن بعد سربزند. یعنی بُعد، سطح و مرتبه‌ای بالاتر از رفتار وجود دارد که رفتار از آن نشأت می‌گیرد.

وی تشریح کرد: برخی فیلسوفان می‌گویند باید ملکاتی در نفس ما وجود داشته باشد تا آن ملکات ثابت و پایدار موجبات بروز رفتار شود، اما با بررسی مبانی و آموزه‌های شیعی به این نتیجه می‌رسیم که آن سطح بالاتر می‌تواند ایمان و تقوا باشد و ما را به یک نگاه توحیدی برساند و ایمان و تقوا موجبات بروز رفتار اخلاقی ما شود.

وی اضافه کرد: اگر چنانچه تقوا را سطح بالاتر اخلاق بدانیم به این معنی است که تقوا و خداشناسی ریشه‌های مشترک دارند و اگر کسی خداشناس باشد با همان ریشه‌ها و استدلال‌هایی که به توحید رسیده به تقوا هم می‌رسد و آن وقت تقوا می‌شود سرمنشأ تمامی رفتارهای اخلاقی.

شجاعی در نتیجه‌گیری از این بخش از بحث خود گفت: پس در اینجا باید تعبیر کوچکی از تقوا داشته باشیم. تقوا را علما در تفاسیر اینگونه تعبیر می‌کنند که تصور کنید با یک قبای تمیز در باغی پر از گل و خار حرکت می‌کنیم چطور از آن لباس و قبا مراقبت می‌کنیم؟ از تقوا هم باید همانطور در این دنیای وانفسای پر از گناه مراقبت کرد.

وی به سه سطح تقوا که شامل مرحله قبل از انجام یک کار، حین انجام یک کار و پس از انجام یک کار است اشاره کرد و گفت: تقوا اشاره دارد که قبل از انجام کار مراقب باشیم کار اشتباهی انجام ندهیم، حین انجام کار آموخته‌های اخلاقی خود را به کار ببریم و پس از انجام کار هم بررسی کنیم تا اگر اشتباهی مرتکب شده‌ایم آن را جبران کنیم و این می‌شود مفهوم کامل تقوا که به خوبی اخلاقیات و رفتار ارتباطی ما را پوشش می‌دهد.

شجاعی با اشاره به حدیثی از حضرت علی(ع) که می‌فرماید: کسی که می‎خواهد طبابت کند بایستی تقوای الهی داشته باشد، به روایتی از حضرت موسی(ع) اشاره کرد و گفت: حضرت موسی از خدا پرسید: «درد از کجا می‌آید و دوا از کجا؟ خداوند پاسخ داد از من». همه چیز از خدا می‌آید هم درد و هم درمان اگر چنین نگاهی از دین داشته باشیم و اسمش را بگذاریم نگاه توحیدی، به مفهوم توکل می‌رسیم که در هیچ مکتب فکری دیگری وجود ندارد و برخواسته از مکتب شیعه است.

وی اضافه کرد: ما به کسی توکل می‌کنیم که از ما صلاحیت بیشتری داشته باشد و به او وکالت می‌دهیم؛ در بیماری هم می‌خواهیم به خداوند متعالی که هم درد و هم درمان از او آمده وکالت دهیم و بگوییم که هر آنچه تو بخواهی. ما (پزشکان) ابزار و وسیله خدا هستیم و وقتی در دنیای پزشکی می‌بینیم خیلی از بیماری‌ها به دلایل مختلف درمان نمی‌شوند، گاهی پزشک بیماری را نمی‌شناسد، گاهی لوازم تشخیص بیماری را ندارد، گاهی دارو را نمی‌شناسد و گاهی دارو هم هست اما بیمار خوب نمی‌شود در چنین موقعیتی چاره‌ای جز توکل نیست و این برخواسته از آموزه‌های اسلام است.

شجاعی افزود: پس پزشک با توکل به خدا می‌تواند از تنگناهایی که به اقتضای علم پزشکی سر راه او هست خارج شود و این نگاهی می‌شود که پزشک را به خدا وصل و رفتار ارتباطی پزشک را با بیمار رفتاری عبادی می‌کند و پشتوانه‌ای قوی است برای اینکه از اخلاقیات دست برندارد.

اعتماد بیماران به پزشکان دیندار بیشتر است

وی ادامه داد: از سوی دیگر بیمار وقتی متوجه می‌شود که پزشکش دیندار است اعتمادش بیشتر می‌شود. بیمار به چند مؤلفه تخصص و تجارب پزشک و اخلاقیات پزشک توجه می‌کند اما اگر در کنار این سه بُعد بیمار یقین پیدا کند که پزشک دیندار است اعتمادش بیشتر می‌شود. نگاه توحیدی موجب افزایش اعتماد بیمار و بهبود بیشتر بیمار می‌شود. همچنین این نگاه توحیدی مانع از غرور می‌شود و پزشک فکر نمی‌کند که خودش بیمار را درمان کرده بلکه می‌داند شفا از خداست.

شجاعی ادامه داد: اگر پزشک یقین بداند که شفا از سوی خداوند و دوا هم از سوی خداست آن‌وقت از غرور هم پیشگیری می‌شود و در بیماری‌های صعب‌العلاج هم دستش بازتر است و توکل و دعا موجبات گشایش‌هایی را فراهم می‌کند.

وی در انتهای سخنان خود این سؤال را مطرح کرد که پس چرا برخی از مومنان بی‌اخلاق هستند، و پاسخ داد: اگر مومن، مومن باشد با اخلاق است؛ کسی که بی‌اخلاق است مومن نیست مگر می‌شود کسی ایمان به خدا داشته باشد و به مردم احترام نگذارد؟ پیامبر فرمودند کسی که به مردم احترام نگذارد از ما نیست. اگر کسی ایمان واقعی داشته باشد بی‌گمان اخلاقی هم هست. البته ممکن است کسی مومن باشد اما دچار غفلت شود اما ایمان واقعی موجب اخلاقی شدن فرد می‌شود.

انتهای پیام
captcha