به گزارش ایکنا، مراسم چهلمین روز درگذشت آذرتاش آذرنوش، شب گذشته، 25 آبان به همت مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقهمندان برگزار شد.
مرتضی کریمینیا، پژوهشگر علوم قرآن در این مراسم بیان کرد: اگر بخواهم از نگاه خودم مهمترین وصف دکتر آذرنوش را برای کسی توصیف کنم، معلمی برجستهترین امری است که به ذهن من میآید. با وجود اینکه مرحوم دکتر آذرنوش اطلاعات وسیعی در حوزههای تاریخ و ادبیات و ... داشت اما در کنار تمام اینها، آنچه که به نظر من او را مهم میکرد، معلمی او بود، او به معلمی عشق میورزید. شاید خیلی عجیب باشد که مرحوم آذرنوش تا همین پنج سال قبل در دانشکده الهیات دانشگاه تهران درس زبان عربی را برای دانشجویان ورودی کارشناسی در رشته الهیات تدریس میکرد. با اینکه از بیماری رنج میبرد اما عشق عجیبی به آموزش و ارتباط با دانشجویان علاقهمند داشت و این سبب میشد که کسی مانند او که در بالاترین رتبه استادی قرار داشت اینچنین به ارائه درس بپردازد و از این کار لذت میبرد.
وی تصریح کرد: کار دکتر آذرنوش در تدریس صرفا ارائه یکسری اطلاعات نبود بلکه او معلمی را با کاشتن بذر پرسشگری و دیدن چیزهایی که خیلی ساده بود اما میشد از آن نکتهای جدید یافت پیش میبرد و این بذر را در ذهن دانشجو میکاشت و دانشجو پس از مدتی آرامآرام چیزهایی که دیگران آنها را ساده و بدیهی میدیدند، پیچیده مییافت. دکتر آذرنوش در حوزههای متعدد زبان عربی کار کرد و به ترجمه هم اقدام کرد و همچنین در زمینه تاریخ اجتماعی تقابلهای زبانهای عربی و فارسی تالیفاتی به جای گذاشت؛ چراکه دغدغه داشت و وجه جامع همه اینها عشق او به ایران و زبان فارسی بود. اگر حتی به زبان عربی کهن هم میپرداخت باز هم رد پاهایی از فرهنگ گذشته خودش را در فرهنگهای مجاور جستوجو میکرد.
این محقق و پژوهشگر قرآنی بیان کرد: چند حوزه از حوزههایی که دکتر آذرنوش به آن توجه داشت برای من خیلی برجسته است؛ یکی وقتی بود که او در گذشته ادب فارسی جستوجو میکرد. چیزی که دیگران پیش از او اعم از محققان و ... دیده بودند، مسئله ترجمههای فارسی قرآن در قرون کهن بود اما نکتهای که تحقیق او را متمایز از آثار پیشیان کرد این بود که با هوشمندی خاص خودش، در لابهلای این ترجمههای کهن فارسی توانست یک رشته تسبیح و یک نخ واسط را به وضوح بیابد و متوجه شد چیزی که زبان فارسی ما را در ترجمههای قرآنی ادامه داده، نقش ترجمه تفسیر طبری است که اسمش را ترجمه رسمی گذاشته بود. از آن پس، وقتی ترجمهای از هر دورهای را میدیدیم میتوانستیم رد پایی از مترجمان نخستین ببینیم که ترجمه تفسیر طبری را پدید آوردهاند.
در بخش دیگری از این مراسم نوبت به سخنرانی علی بهرامیان، معاون علمی مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی رسید. وی در سخنانی بیان کرد: اینک چهل روز از فقدان استاد آذرنوش میگذرد که بیش از پنجاه سال از عمر خود را با تألیف و تدریس پی گرفت و میراثی گرانقدر از خود بهجا گذاشت. استاد فقید ما از دوران جوانی دریافت که انبوهی از نشانههای میراث و تمدن ایرانی در زبان فارسی در متون نظم و نثر عربی به جای مانده است. دکتر آذرنوش کوشید تا نخستین آسیبهای مربوط به تحصیل در زبان عربی را بیابد و در فراگیری این زبان راهی نو بگشاید و باید گفت که بسیاری از دانشجویان، فراگیری این زبان را مدیون کوششهای ایشان هستند. سپس با تالیف و ترجمه چند کتاب مفید و سودمند مانند راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی و تاریخ ادبیات عرب، برای شناخت علمی و تحلیلی ادبیات عرب کوشید.
وی افزود: با این همه باید گفت که حضور استاد در مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی در سمت مدیریت بخش ادبیات عرب به فعالیتهای علمی شور و اشتیاق بیشتری بخشید و او در این مدت فقط به تالیف و ویرایش متون علمی اکتفا نکرد و با تمام توان خود کوشید شاگردانی پرورش دهد و اکنون در این مرکز، بسیاری از شاگردان پرودهشده در مکتب علمی او، از جمله بنده دستاندرکار نگارش و ویرایش هستند و این مسئله نشان میدهد که او تا چه اندازه دوراندیش بود.
بهرامیان گفت: او تمام شرایط شاگردپروری را به کمال رساند؛ یعنی دانش بسیار داشت و از فروتنی و دوستی عمیق و رفتار محبتآمیز برخوردار بود. بسیاری از ما، روش تحقیق همچون شیوه یادداشتبرداری و شناخت مآخذ و نقد روایات و تطبیق متون و نتیجهگری را از او آموختیم و این یعنی او در آموزش از چیزی دریغ نکرد، بلکه از هر کاری سخت استقبال میکرد؛ حتی اگر بنا بود قصیده بلندی را از عربی ترجمه کند و به راستی که نثری فاخر و زیبا داشت که حاکی از انس عمیق او با ادب فارسی بود.
وی تصریح کرد: روش او در ساماندادن موضوعات تحلیلی که برای ناآشنایان با این موضوعات غریب است بدیع و خاص او بود و دشوارترین موضوعات را با نگاه تیزبین و نثر زیبای خود چنان عرضه میکرد که خواننده را به پیگیری بحث وامیداشت. برای آنکه مقاله را بپسندد، باید هرچه بیشتر عمیق میشدیم و در ویرایش میدیدیم که چطور با تغییر یکی دو کلمه، مطلب را روان و آسان میکرد. در تالیف مقالات، معمولا بر خود سخت میگرفت و گویی وظیفه محتوم خود میدانست که در آثار نظم و نثر سدههای نخست، نشانههای فرهنگ و تمدن ایران و زبان فارسی را بیابد و عرضه کند و از شاگردان خود نیز چنین انتظاری داشت.
بهرامیان با یادآوری اینکه دکتر آذرنوش هزاران صفحه از متون نظم و نثر عربی را در جستوجوی واژگان فارسی و نشانههای فرهنگ و تمدن ایرانی، سطر به سطر کاویده بود، گفت: گزافه نیست اگر بگوییم مجموعه مقالات او در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، گنجینهای گرانقدر و تحقیقی در ادب تازی است و به نظر من روش او در تحقیق بسیار قابل توجه و تأمل است و دلبستگان به این آثار میتوانند در تألیفات دکتر آذرنوش نکات مهمی را پیدا کنند. تجربههای او در کار پژوهش، در مقالاتش به کمال جریان دارد و گزافه نیست اگر بگوییم اگر به مقالات او به نیکی نگریسته شود، همچون آثار درسی است و خواننده و دانشجو را با خود به عمیقترین موضوعات میبرد. فقدان او برای جامعه ایران مصیبتبار است؛ هرچند خاطره خوش استاد همواره خاطر ما را خرم میکند.
انتهای پیام