همایون علیدوستی شهرکی، شاعر و مدرس دانشگاه در چهارمحالوبختیاری، در گفتوگو با ایکنا با اشاره به اینکه قصه و داستان یکی از گونههای ادبی پر کاربرد و محبوب در میان ایرانیان بوده است، اظهار کرد: ایرانیان از دیرباز از طریق داستانسرایی و قصهپردازی فرهنگ و اندیشه خود را از نسلی به نسلهای بعدی انتقال دادهاند.
وی ادامه داد: قصهگو و داستانپرداز معمولاً از گفتن قصه هدف و انگیزهای را در راستای تعلیم و تربیت و به تعالی رساندن مخاطب دنبال میکند، همچنان که مولانا در این خصوص میگوید؛ «ای برادر قصه چون پیمانه است، معنی اندر وی بسان دانه است.» این بدان معناست که قصه مانند ظرفی است که معنی و محتوا را مانند دانه در خود جای داده است، لذا محتوا حائز اهمیت است و باید منطبق بر هدف اخلاقی و تربیتی داستان باشد.
علیدوستی داستان انبیا و اولیای الهی را ظرفیت بسیار خوبی برای بهرهگیری در حوزه قصه کودکان و نوجوانان برشمرد و توضیح داد: این داستانها نحوه صحیح رفتار، گفتار، کردار و سبک صحیح زندگی را به ما میآموزند؛ بهعنوان نمونه، داستان حضرت یوسف آکنده از درسهای اخلاقی و تربیتی ارزشمند است که در قالب تمثیل و قصه ارائه شده و میتوان با مخاطبسنجی و بازگویی این داستانها آحاد جامعه را از آموزههای این داستان پرمحتوا بهرهمند کرد.
این شاعر باسابقه استان با تصریح اینکه انسانها میتوانند بخشی از عواطف و احساسات خود را در قالب قصه به مخاطب عرضه کنند، افزود: قصهها گاه روایتگر رویدادهایی هستند که برای ما در زندگی اتفاق افتادهاند یا شرایطی مشابه با آنچه در قصه اتفاق میافتد را تجربه میکنیم لذا قصهها به ما میآموزند که در چنین شرایطی عملکرد عاقلانه و منطقی کدام است.
علیدوستی بیان کرد: در مجموع باید گفت که در تمامی قصهها یک جدال و کشمکش دائمی و سنتی میان دو نیروی خیر و شر، خوبی و بدی، نور و ظلمت و... در جریان است؛ داستان قرآنی هابیل و قابیل نمونه آشکار نبرد خیر و شر بهشمار میرود و این رویارویی دیرین میان خوبی و بدی در جهان هستی را بهخوبی به نمایش در میآورد.
این مدرس دانشگاه با ذکر اینکه قصهها معمولاً تعلق زمانی و مکانی خاصی ندارند، گفت: عبارت «یکی بود یکی نبود» در سرآغاز قصههای مکتوب و شفاهی ایرانی در واقع آموزش یکتاپرستی و توحیدمحوری در فرهنگ و ادبیات فارسی است که در کنار تقویت باور توحیدی، بر پیروزی دائمی خیر بر شر و خوبیها بر بدیها تأکید دارند و در تمامی قصهها، جدالها و تعارضات میان خیر و شر با نابودی شر و پیروزی و سرافرازی خیر به سرانجام میرسند.
علیدوستی با یادآوری کارکردهای تربیتی و اخلاقی قصه در مخاطبان در تمامی سنین، تأکید کرد: قصهها با آموختن نکات اخلاقی پیوسته مؤثر هستند و این تاثیر بهویژه بر مخاطبان کودک و نوجوان قابلتوجه است چرا که افراد در این سنین در اوج رویاپردازی و خیالپروری قرار دارند و جامعه و فضای ایدهآل را در ذهن برای خودشان ترسیم میکنند و قصه این امکان را در اختیار آنان قرار میدهد که خیالپردازی کنند و شگفتزده شوند و این بالاترین لذت برایشان است.
این کارشناس ادبی در استان افزود: همچنین، خواندن قصههای قدیمی و سنتی اطلاعات فراوانی در خصوص فرهنگ و سنت و اندیشه سرزمینی در اختیار کودکان و نوجوانان قرار میدهد و به شناخت فرهنگی خوبی از گذشتگان خود دست مییابند؛ البته باید دانست که داستانهای کودکان و نوجوانان باید مطابق با خواستهها و ذائقه امروزی آنان باشد تا بتواند منشا تعلیم و تربیت و تاثیر قرار گیرد.
علیدوستی مسئله همذاتپنداری را یکی دیگر از جذابیتهای قصه بهویژه برای کودکان و نوجوانان برشمرد و بیان کرد: کودکان و نوجوانان تلاش میکنند در جریان خوانش یا شنیدن قصه، خودشان را با شخصیتهای مثبت قصه یکسانپنداری کنند و خودشان را جای قهرمانان قصه جای دهند که این مسئله سبب رشد اخلاقی و تربیتی آنان میشود و درس تربیتی خوبی برای کودکان و نوجوانان است.
وی گفت: داستان باید ترکیبی از غم و شادی، شکست، پیروزی، امید و ناامیدی باشد تا کودکان و نوجوانان بتوانند برای رسیدن به موفقیت از این داستانها الگو بگیرند. امروزه کودکان دبستانی نیازمند داستانهای مدرسهمحور و جمعی هستند که در این خصوص میتوان کتاب «حیات پشتی مدرسه عدل آفاق» نوشته فریدون دوستدار را بهعنوان یک نمونه موفق نام برد؛ همچنین جای خالی داستانهایی حس میشود که شادیها و شیطنتهای طنزآمیز کودکان و نوجوانان را توصیف کند که البته «قصههای مجید» اثر هوشنگ مرادی کرمانی تا حدودی این خلأ را برای کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان جبران کرده است.
انتهای پیام