قرآن کریم را میتوان به مثابه قانون اساسی و کتاب انقلاب دانست. در پرتو این کتاب و به برکت محافل و جلسات قرآنی نسلی سر برآورد که توانست به پشتوانه ایمان و برهان قرآنی، نظام دژخیمانی را سرنگون سازد و ساختار سترگی چون جمهوری اسلامی را بر جای آن بنشاند. نسلی که بسیاری از نخبگان و فعالانش تربیتیافته جلسات و مکتب قرآن بودند.
پس از گذشت 42 سال از پیروزی انقلاب، بار دیگر میخواهیم از کارکردهای جلسات قرآن بپرسیم و این سؤل را مطرح کنیم که آیا هنوز هم جلسات قرآن در تربیت نیروهای باورمند تراز انقلاب نقش سابق خود را ادا میکند و چقدر در این زمینه موفق بودهاند. خبرگزاری ایکن در اینباره با بهروز ياريگل، پيشكسوت قرآنی، گفتوگویی انجام داده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ پیش از انقلاب اسلامی جلسات قرآن به همت برخی دلسوزان و دغدغهمندان برگزار میشد و بسیاری از اساتید مطرح کنونی، حاصل این جلسات هستند، الان شکل جلسات چه تفاوتی با آن دوران دارد؟
اگر بخواهیم ریشهای و تاریخی به این مبحث بپردازیم باید به گذشته، یعنی وضعیت پیش از انقلاب و بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی را نیز نگاهی داشته باشیم. شواهد و مستنداتی وجود داشته و دارد، مبنی بر اینکه جلسات قرآن و هیئتهای مردمی قبل از انقلاب در حد خودش برگزار میشده و اگر خطری برای حکومت طاغوتی نداشت کاری به آنها نداشتند. معلمان و گردانندگان این جلسات نیز غیر از آموزش قرائت و صحیحخوانی قرآن در حد توانشان آموزشهای اعتقادی، دینی، اخلاقی و احکام اسلامی را به نوجوانان، جوانان و بزرگسالان بانو و آقا انتقال میدادند.
در این میان، معدود جلسات و هیئتهای قرآنی نیز بودند که به دلیل حضور افرادی آگاه و روشنضمیر، با نگاهی قرآنی نکات سیاسی نیز در آنها مطرح میشد که البته اغلب آنها زیر نظر بودند، طبیعتاً آشنایی قرآنآموزان خردسال یا بزرگسال مخصوصاً جوانها با روشنگری احکام قرآن برای نظام طاغوت خوشایند نبود و جلسات را تعطیل و با آن برخورد نیز میکردند.
بیشتر افرادی که قبل از انقلاب دارای روحی آگاه، عدالتخواه، منصف و مطلع از احکام و دستورات قرآنی بودند نتیجه و ثمره همین جلسات قرآنی است. بعد از انقلاب نیز که جلسات و حلقات آموزش قرآن و همچنین حفظ قرآن در حد اعلای خود قوت پیدا کرد و این به برکت خون شهدا و همت امام راحل(ره) بود.
ایکنا ـ نقش و تأثیر معلمان قرآن در این خصوص چقدر بود؟
مواردی که اشاره شد، قهراً وظیفه جلسات قرآن و به طریق اولی مربیان و معلمان قرآن را بسیار سنگینتر میکند. حضرت امام(ره) فرمودند که قرآن کتاب انسانسازی است. قرآن کریم در بخشی از آیه ۱۲۱ سوره مبارکه بقره میفرماید: «الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ؛ كسانى كه كتاب [آسمانى] به آنان دادهايم [و] آن را چنانكه بايد مى خوانند ايشانند كه بدان ايمان دارند» در حقیقت اگر بخواهیم حق تلاوت را خوب ادا کنیم چه قبل از انقلاب که اشاره شد و چه بعد از انقلاب، باید هم به ظاهر قرآن و هم به باطن آن توجه کنیم.
از طرفی نگوییم باطن و عمل مهم است و به قرائت و درست خواندن بیتوجه باشیم، سنمان بالا برود و هنوز با روخوانی ساده قرآن نیز آشنا نباشیم. از طرف دیگر بعضیها به قرائت قرآن توجه دارند و به مفاهیم بیتوجه هستند، این هم خوب نیست. اگر میخواهیم رستگار شویم باید هر دوی اینها را داشته باشیم. قرآن میفرماید: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ؛ قطعا اين قرآن به [آيينى] كه خود پايدارتر است راه مىنمايد»، (اسرا/9). احادیث بسیاری از ائمه معصومین(ع) داریم که تأکید کردهاند به اینکه به ظاهر و باطن قرآن توأمان توجه کنیم. جلسات قرآن بعد از انقلاب رونق خوبی گرفته و تعداد جلسات از نظر کمی و کیفی فوقالعاده است و واقعاً در حد اعلای خودش است، معلمان قرآن توجه کنند که جلسات صرفاً سمت ظاهر نروند و فقط به قرائت، تجوید و صوت و لحن قرآن، پرداخته نشود.
وظیفه معلمان و اساتید قرآن ما بسیار سنگین است، اگر بخواهیم جوان و نوجوان انقلابی را در جلسات، واقعاً قرآنی تربیت کنیم، در درجه اول خودمان، یعنی خود معلم قرآن باید به معنای واقعی قرآنی باشد. مَثَل معروفی با این مضمون هست که «ذات نایافته از هستیبخش/ کی تواند که شود هستیبخش»، باید جلساتمان بهگونهای باشد که معلم غیر از قرائت قرآن به مفاهیم آن و نکاتی که باید به قرآنآموزان آموزش دهد، آگاه باشد.
مخصوصاً در سنین نوجوانی و جوانی اگر با مفاهیم قرآن نیز آشنا شوند، یک آدم قرآنی و انقلابی میشوند. قبل از انقلاب همین جلسات قرآنی و انقلابی بود که این افراد را تربیت کرد وگرنه نظام گذشته به کسی که فقط قرآن میخواند، حتی با صوت زیبا هم میخواند، اما به سایر موارد نمیپرداخت، کاری نداشتند؛ بنابراین وظیفه ما در این قسمت بسیار سنگین است.
ایکنا ـ از حیث کیفیت جلسات کدام دوران را بالاتر میدانید؟ قبل از انقلاب یا بعد از آن؟
بعد از انقلاب کمیت و کیفیت خوب شده، جلسات قبل از انقلاب به تعداد جلسات بعد از انقلاب نبود، البته جلسات بود و خود من در همین جلسات بزرگ شدم. اگر جلسات بیش از حد به عمق قرآن و مسائل اخلاقی و سیاسی آن وارد میشدند آنها را تعطیل میکردند؛ اما بعد از انقلاب، امکان انتقال گفتاری به قرآنآموز وجود دارد؛ امروز اگر این نعمت خدادادی را قدر ندانیم و مطالب زیبای قرآن در مباحث اعتقادی، احکام، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را نتوانیم به شکل مطلوب به قرآنآموزمان منتقل کنیم و فقط به ظاهر قرآن بپردازیم وظیفهمان را انجام ندادهایم.
ایکنا ـ آیا اساساً امروز میتوان از محافل و جلسات قرآن توقع کادرسازی در تراز انقلاب داشته باشیم یا این وظیفه را باید بر عهده نهادهای حاکمیتی یا آموزشی بدانیم؟
فرقی نمیکند، قرآن بهترین و استوارترین راه برای هدایت انسان است. موضوع این است که هدف جلسات قرآن مشخص است، معلم در یک هیئت یا حلقه قرآنی حضور دارد و به قرآنآموزان قرآن را یاد میدهد، بحث ما این است که باید این جلسات را پشتیبانی کنیم، هم وظیفه معلم قرآن مهم است و هم دستگاههای قرآنی که باید آنها را حمایت کنند.
درست است که جلسات باید مردمی هدایت شوند و به شدت با مردمی بودن این جلسات موافق هستم، اما اگر مشکلی دارند و مردم در جایی نتوانستند کمک کنند، دستگاههای فرهنگی و حکومتی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و و نهادهای قرآنی مانند دارالقرآنها، سازمان اوقاف و امور خیریه باید این جلسات را حمایت کنند. ما هم باید جلسات را تقویت و معلمان خوب قرآن را نیز پشتیبانی کنیم که آنها نیز بتوانند وظیفهشان را به درستی انجام دهند.
ایکنا ـ چگونه میتوان ویژگی انس با قرآن را در نیروهای انقلابی تقویت کرد؟
اگر جلسه خوبی باشد، استاد خوب و شناخته شدهای حضور داشته باشد بسیاری از افراد شامل مغازهدار، کاسب، سپاهی، بسیجی، کارمند، نظامی و ... در این جلسات شرکت میکنند، اما شاید نیروهای انسانی یک سری از نهادها نمیتوانند در این جلسات شرکت کنند، باید کاری کنیم که برخی از اساتید خوب و شناخته شده قرآن در بدنه ادارات و سازمانهایی بروند که توفیق شرکت در جلسات را ندارند و بتوانیم توسط این اساتید قرآن به این افراد نیز به نوعی خدمات ارائه دهیم.
ایکنا ـ به نظر میرسد که در حال حاضر جلسات قرآن، بیشتر به آموزش عمومی توجه دارند و کمتر به بخشهای معارفی و تفسیری پرداخته میشود، آیا این موضوع را میتوانیم آسیبی در پرورش نیروهای باورمند تلقی کنیم؟
قطعاً و یقیناً. نه فقط امسال یا چند سال گذشته، سالهای سال است که در امر آموزشهای قرآنی معتقدم که قرائت قرآن در جای خودش بسیار خوب و لازم است و در احادیث، سخنان رهبری، علما و بزرگان و معلمان قرآن به آن تأکید بسیار شده است، اما اگر قرآنآموزی در دوران نوجوانی یا جوانی به موازات یادگیری قرائت، صوت و لحن و تجوید، به بحث مفاهیم قرآنی و مسائل اخلاقی و اعتقادی وارد نشود، در حقیقت خسران دیده و یک سوی ترازو را از دست داده است.
در جلسات درجه اول قرآنی ما که اساتید خوب، باتجربه و شناخته شدهای آنها را اداره میکنند باید سعی شود که دستورات قرآنی را استخراج و در جلسات به صورت منظم مطالب را بیان و به افراد آموزش دهند. آیات زیبایی به طور مثال درباره مسائل اجتماعی، احترام به پدر و مادر، حتی چگونه راه رفتن، با غرور و تکبر راه نرفتن، پشت سر کسی غیبت نکردن، متین صحبت کردن، قول سدید، محکم و استوار صحبت کردن، در کاسبی خیانت نکردن، مسائل حکومتی، رفتار با زیردستان، عدالتخواهی، عدم بیعدالتی و بسیاری از مسائل دیگر در قرآن وجود درد، اگر ما به این مطالب نپردازیم و کارمان فقط قرائت قرآن باشد، آیا جفا به قرآن نیست؟ قرآن مهجور نمانده است؟ اگر قرآن مهجور بماند تکلیف چیست؟، به هر دو بعد قرآن باید توجه شود، در این صورت میتوان گفت که یک انسان انقلابی و قرآنی تربیت میشود.
تاریخ را بخوانید تمامی افراد انقلابی به معنای واقعی با تدابیر امنیتی، ساواک و خیلی از مسائل اینچنینی در جلسات قرآن شرکت میکردند، و چون به مفاهیم پرداخته میشد افرادی انقلابی رشد کردند، اگر در همان زمان هم فقط به قرائت قرآن پرداخته میشد و به عمق قرآن توجه نمیکردند این افراد انقلابی از کجا باید ریشه میگرفتند و تربیت میشدند.
ایکنا ـ سهم جلسات قرآن در پرورش نیروهای وفادار انقلاب و نیروهای تراز انقلاب چقدر است؟
درست است که انقلاب شد، شاه رفت، حکومت اسلامی برقرار شد و راحتتر میتوانیم راجع به قرآن و احکام آن، مسائل تاریخی آن، مسائل اعتقادی، اجتماعی و اخلاقی تحقیق و صحبت کنیم، اما اگر نتوانیم وظیفهمان را ادا کنیم، آن هم بعد از انقلاب با آزادیهایی که داریم، دچار خسران شدهایم. قبل از انقلاب اگر در جلسهای حرف سیاسی میزدند آن را تعطیل میکردند و معلمانش را به زندان میبردند، یادم است که یکی از اساتید قرآن من را قبل از انقلاب به زندان بردند.
ممکن است معلمی بگوید من اصلاً به مفاهیم اعتقادی کاری ندارم و فقط روخوانی، صوت و لحن و تجوید را یاد میدهم ایرادی ندارد، هرجی بر او نیز نیست، اما اگر به مفاهیم اعتقادی قرآن، احکام و دستورات آن بیتوجه باشیم و وزن این قسمت را کم در نظر بگیریم، در حق قرآن جفا کردهایم، اگر این جفا صورت بگیرد در حقیقت تمامی افرادی که معتقدند باید جلسات قرآن حرکتی کنند هیچ کاری انجام ندادهاند و در این زمینه کوتاهی کردهاند.
ایکنا ـ سخنرانهایی که در این محافل حضور دارند، آیا غالباً از صلاحیت لازم برای تفسیر قرآن برخوردارند؟
ممکن است سخنرانی تجربهای در تفسیر قرآن نداشته باشد و با بیان بد اصل مطلب را خوب ادا نکند، گاهی من نوعی برداشتی از قرآن دارم، چند آیه خواندهام، آیهای را میخوانم در مورد آن صحبت میکنم و بهترین اثر را در مخاطب میگذارم که میگوید من با این آیه که گفتید چقدر مسیر زندگیام، روحیاتم، مسائل اخلاقی و اعتقادیام عوض شد و چقدر به آیندهام خوشبین شدم.
برعکس این نیز اتفاق میافتد، بعضی فقط سخنرانی میکنند، این سخنران فقط فرد منبری نیست، ممکن است مسئول جلسات قرآن، در خطبه نماز جمعه و یا هر محفل دیگری باشد، ولی حرفها به دل نمینشیند، بعضی افراد ممکن است عالم باشند اما خوشبیان نباشند، عکس این هم صادق است یک نفر ممکن است خیلی عالم نباشد، اما وقتی به یک آیه و حرفی اشاره میکند آنقدر وزین و زیبا آن را بیان میکند که میتواند در فرد شنونده اثر داشته باشد.
بنابراین وظیفه علمای دینی و معلمان قرآن ما که جلسات قرآن را اداره میکنند بسیار سنگین است؛ چون معلمان قرآن ما هم ظاهر قرآن و هم باطن آن را آموزش میدهند و هر دو باید با هم باشد، همان طور که قرآن و عترت نیز باید با هم باشد، اگر قرآن را داشته باشیم اما از عترت، ائمه(ع) و دستوراتی که دادهاند و احادیثی که وجود دارد بیخبر بمانیم صحیح نیست، یا به سراغ هیئتها، عزاداریها، مصیبتخوانی و سینهزنی برویم، اما از قرآن فاصله بگیریم، نیز صحیح نیست، اینها طبیعتاً باید در کنار هم و به موازات هم باشند.
انتهای پیام