به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین علی نصیری، 17 آذرماه در ادامه مباحث نقد کتاب «نقد سها بر قرآن» در فضای مجازی، گفت: یکی از اتهامات سها بر قرآن این است که قرآن بینظمترین کتبی است که بنده از جهت بینظمی محتوا دیدهام، مطالب تکه تکه و نامربوط پشت سر هم قرار گرفته است. گاهی حتی در یک آیه چند مفهوم نامربوط کنار هم آمدهاند و محتوا نه براساس تاریخ و نه ترتیب نزول است.
وی اضافه کرد: همچنین در بحث مبهمبودن قرآن آورده که در قرآن ابهامات فراوانی وجود دارد، از جمله بیدقتی در بیان مطالب، ضمیرها با مراجع نامشخص، ادعاهای تاریخی بدون سند و ذکر مکان و زمان، به کاربردن لغات غیرعربی نأمانوس که حتی کسانی مانند ابن عباس معنای آن را نفهمیدهاند.
نصیری تصریح کرد: مسئله بینظمی یا گسست معنایی آیات و فراز و فرودهای معنایی از جمله مواردی است که برخی از مستشرقان از روی غرض و برخی از روی عدم فهم به قرآن نسبت دادهاند؛ حرف اینها آن است که در یک سوره قرآن و حتی در یک آیه، گاهی چندین مرتبه به موضوعی پرداخته شده و وارد موضوعات دیگر میشود. بنده معتقدم دقیقاً عکس این افکار، ارتباط میان آیات و مدالیل و معانی آیات و سورهها به قدری دقیق است که جزء وجوه اعجاز است.
استاد خارج سطح حوزه بیان کرد: ما در تفسیر آیات معتقدیم پیشانگاره، وجود مهندسی نظاممند در قرآن است که مفسر باید آن را کشف کند. براین اساس، در بحث انسجام حروف مقطعه نظری نداریم؛ آیات تکواژهای مانند الرحمان و ... هم محل بحث ما نیست؛ از این موارد که خارج شویم، مابقی آیات حاوی یک یا چندین جمله است که معتقدیم میان آنها ارتباط هست. همچنین در قرآن، برخی آیات، مجموعه و پیکره هستند؛ مانند 5 آیه ابتدایی سوره بقره یا بحث صفات مؤمنین در سوره مؤمنون یا صفات عبادالرحمن در سوره فرقان و ... .
وی افزود: نوع دیگر انسجام، ارتباط پیکره جملات یک آیه، آیات متعدد در یک سوره و حتی سوره با سوره است؛ مثلاً در آخرین آیه سوره مبارکه آلعمران بیان فرموده است که «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ». امثال سها و برخی خاورشناسان میگویند این سه جمله ارتباطی با یکدیگر ندارند، بلکه سه فعل در کنار هم هستند، اما وقتی به معنای واقعی این سه واژه دقت میکنیم، میبینیم محتوای بسیار منسجمی در آن نهفته است.
وی افزود: «اصبروا» یعنی صبر درونی که بنده به صبر درونملکولی تشبیه کردهام، چنان که در درون اتمهای یک جسم مانند کربن به هم پیوستگی درونی وجود دارد؛ یعنی مؤمن باید در درون جانش مؤمن باشد؛ «صابروا» هم بیانگر پیوستگی گروه است که قطعهای فوقالعاده قوی ایجاد میشود. لذا جامعه در هم تنیده که همه صابر هستند، تشکیل میشود.
بنیانگذار مؤسسه وحی و خرد اضافه کرد: «رابطوا» هم مرزداری در تعامل با بیگانه و دشمن است؛ یعنی جامعه وقتی از درون در همتنیده و صبور بود و این صبر و در هم تنیدگی در سطح اجتماعی هم شکل گرفت، آن وقت میتوان در برابر دشمن مقاومت کرد؛ دقیقاً مانند الماس که درونپیوستگی اتمی دارد و اتمها در کنار هم توده ایجاد میکنند و الماس را تشکیل میدهند و او در مواجهه با اشیاء دیگر مقاوم است.
وی اضافه کرد: آیه به دو مرحله تنیدگی درونی و برونی توجه کرده و مرحله سوم این است که فرد و جامعه بر اثر این در هم تنیدگی در برابر ضربات بیرونی حفظ میشوند. این سه واژه در ترتیب آنقدر دقیق است که امکان جداسازی ندارد، همانند الماس که کسی نمیتواند آن را بشکند. جامعه هم باید از این طریق به بنیان مرصوص تبدیل شود.
نصیری اضافه کرد: مثال دیگر مقایسه آیه فوق با آیه 46 انفال است: «وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ». وقتی شما نزاع کنید، فشل میشود و وقتی فشل شدید هیمنه شما فرو میریزد. پس نزاع مرحله دوم یعنی «صابروا» را به هم میریزد؛ وقتی به جان هم بیفتید، در هم تنیدگی ملکولی شما یعنی حلقات مؤمنان از هم میپاشد و جامعه نمیتواند در برابر دشمن مقاومت کند.
استاد سطح خارج حوزه بیان کرد: مثال دیگر هم در آیات مدثر «عَنِ الْمُجْرِمِينَ؛ مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ؛ قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ؛ وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ؛ وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ؛ وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ؛حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ» است. منتقدین میگویند که این عبارات چه ارتباطی با هم دارند و میتوان به راحتی پس و پیش کرد، در حالی که ما آن را با آیات سوره ماعون مقایسه میکنیم و میبینیم پیوستگی شدیدی بین آنها وجود دارد؛ یعنی در آیات سوره مدثر از برهان انی استفاد کرده و فرموده اگر میخواهید مجرمین را بشناسید به آثار و پیامد آنها بنگرید، اینها نماز نمیخوانند که نماد ارتباط با خداوند و ایمان است؛ وقتی به مسکین طعام نمیدهد، یعنی به بعد اجتماعی بیتفاوت هستند و این دو همراه با همنشینی با کافران و تداوم این امور باعث جهنمی شدن آنهاست.
نصیری تصریح کرد: در سوره ماعون، دقیقاً برعکس است؛ یعنی اگر ریشه دینی کسی خراب باشد و قیامت را نپذیرد، برونداد رفتارش این است که به یتیم توجه ندارد، نسبت به اطعام مسکین بیتفاوت است و نسبت به نماز هم سست است. بنابراین اگر کسی به قیامت معتقد نباشد، سه صدمه رفتاری میخورد، اهل عبادت نیست، به فقرا رسیدگی نمیکند و با فساق و فجار همنشین است و سرنوشت چنین کسانی جز جهنم نیست.
انتهای پیام