بخشعلی قنبری، دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی جهاددانشگاهی و پژوهشگر نهجالبلاغه، در گفتوگو با ایکنا، به مناسبت روز جهانی ریشهکنی فقر (۱۷ اکتبر) به بررسی دقیق و جامعی از فقر، عوامل وجود آن در جامعه و راهکارهای مبارزه و مقابله با آن پرداخته است.
به گفته قنبری، مراد از فقر، نیاز داشتن انسان به موجودی به غیر از خود است. وی ادامه میدهد: اینکه آیا به وضعیتی که انسان به خود هم نیاز داشته باشد فقر گفته میشود از جهاتی بله این فقر نیز وجود دارد، اما در نهجالبلاغه فقر به دو دسته عرفانی یا وجودی و فقر مادی دستهبندی شده است. فقر عرفانی و وجودی در این کتاب چندین مرتبه بیان شده و حتی در قرآن نیز آمده است، آنجا که به صراحت بیان میکند: «یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ؛ اى مردم! شما به خداوند نیاز دارید». انسان از خود چیزی ندارد و وجودش عین نیاز است. در فقر عرفانی و وجودی، تنها یک بخش از وجود ما نیست که به خداوند نیازمند باشد، بلکه تمام وجود ما نیازمند به خداست.
خداوند غنی مطلق و انسان فقیر مطلق است
این پژوهشگر نهجالبلاغه ادامه داد: امیرالمؤمنین علی(ع) این نوع فقر را بیان میکند و بعضاً آن را مایه مباهات و افتخار میداند. عارفان تلاش میکنند بتوانند این نوع فقر را درک کنند، نه آنکه بخواهند آن را به دست بیاورند بلکه میخواهند آن را درک کنند. عوام این نوع فقر را لمس نمیکنند، اگرچه ما میدانیم در برابر پروردگار فقیر هستیم و هیچ نداریم، اما این فقر را درک و لمس نمیکنیم. حضرت میفرماید: «فَرَضَ حَقَّهُ وَ أَوْجَبَ حَجَّهُ وَ کَتَبَ عَلَیْکُمْ وِفَادَتَهُ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لِلّٰهِ عَلَى اَلنّٰاسِ حِجُّ اَلْبَیْتِ مَنِ اِسْتَطٰاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اَللّٰهَ غَنِیٌّ عَنِ اَلْعٰالَمِینَ؛ خداوند حج را نشانه و علامت اسلام قرار داد و کعبه را پناهگاه پناهندگان و حج را فریضهای واجب قرار داد و حقش را واجب گردانید و حج را بر شما مقرر فرمود و گفت: برای خدا حج آن خانه بر کسانی که قدرت رفتن به آن داشته باشند واجب است و هر که راه کفر پیش گیرد بداند که خدا از جهانیان بی نیاز است». خداوند غنی مطلق و انسان فقیر مطلق است. خداوند بینیاز از تمام جهانیان است و انسان به خداوند نیازمند است.
تلاش عرفا برای رسیدن به مقام «فقر»
وی افزود: در جای دیگری از نهجالبلاغه آمده است که شما از نظر مادی فقیر یا غنی و نیز سالم و یا بیمار باشید، در فقر و نیاز شما به خداوند تفاوتی وجود ندارد و این نیاز کاسته نمیشود: «مَا الْمُبْتَلَى الَّذِی قَدِ اشْتَدَّ بِهِ الْبَلَاءُ بِأَحْوَجَ إِلَى الدُّعَاءِ مِنَ الْمُعَافَى الَّذِی لَا یَأْمَنُ الْبَلَاءَ؛ گرفتاری که به بلای سخت دچار است نیازش به دعا بیشتر از کسی نیست که در عافیت به سر میبرد». همه از این جهت فقیر ذاتی به خداوند هستیم. انسان اگر بتواند این فقر را به خوبی درک کند، در مقامات عالیه قرار میگیرد، چراکه نیاز خود به خداوند را احساس میکنیم و سعی خواهیم کرد به خداوند نزدیک شویم و با این نزدیکی به غنا میرسیم. امیرالمؤمنین(ع) در عین بیان این نیاز شکوه میکند: «آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِیقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِیمِ الْمَوْرِدِ؛ آه، از اندک بودن راه توشه و درازى راه و دورى سفر و سختى منزلگاه». به این نوع فقر، فقر عرفانی گفته میشود و تا جایی که مقدور بوده در عرفان به آن پرداخته شده و اساساً در عرفان مقامی وجود دارد به نام «فقر» و اکثر عرفا هدفشان این است که به این مقام برسند. در خطبه دوم نهجالبلاغه حضرت میفرماید: «أَحْمَدُهُ اسْتِتْمَاماً لِنِعْمَتِهِ وَ اسْتِسْلَاماً لِعِزَّتِهِ وَ اسْتِعْصَاماً مِنْ مَعْصِیَتِهِ وَ أَسْتَعِینُهُ فَاقَةً إِلَى کِفَایَتِهِ، إِنَّهُ لَا یَضِلُّ مَنْ هَدَاهُ وَ لَا یَئِلُ مَنْ عَادَاهُ وَ لَا یَفْتَقِرُ مَنْ کَفَاهُ؛ او را سپاس مىگویم و خواستار فزونى نعمت او هستم و بر آستان عزتش سر تسلیم نهادهام و خواهم که مرا از گناه در امان نگه دارد. از او یارى مىجویم که نیازمند آنم که نیازم برآورد. هر کس را که او راه بنماید، گمراه نگردد و هر کس را که با او دشمنى ورزد، کس زینهار ندهد»؛ بنابراین این نوع فقر عرفانی و ارزشمند است.
تنگدستى بزرگترین مرگ است
قنبری در ادامه به نوع دیگر فقر که در جامعه مشهود و معروف است و با فقر عرفانی متفاوت است اشاره کرد و گفت: فقر عرفانی برای خواص است، اما آنچه در جامعه مطرح و مشاهده میشود، فقر مادی است که بیشتر باید مورد بررسی قرار گیرد. در درجه اول حضرت این نوع فقر را نیازمندی زشت و ناگواری بیان میکند و میفرماید: «الْفَقْرُ الْمَوْتُ الْأَکْبَرُ؛ تنگدستى، بزرگترین مرگ است». فرد در چنین شرایطی نمیمیرد، اما اوضاع او از مرگ بدتر است، لذا امیرالمؤمنین علی(ع) این نوع فقر را به شدت مورد نکوهش قرار میدهد و به این صورت تعریف میکند. علاوه بر این در نهجالبلاغه در تعریف همین نوع فقر نکات دیگری نیز آمده است، برای مثال در جایی بیان میکند که به هر جا و هر کس خواهی نظر کن چه میتوانی دید؟ جز فقیری که با فقر دست و پنجه نرم میکند، یعنی این فقر آن چیزی است که آدمیان از آن خوششان نمیآید و با آن دست و پنجه نرم میکنند؛ «بِطَرْفِکَ حَیْثُ شِئْتَ مِنَ النَّاسِ فَهَلْ تُبْصِرُ إِلَّا فَقِیراً یُکَابِدُ فَقْراً؛ نظر کن، هر جا میخواهی از زندگی مردم را تماشا کن، آیا جز این است که یا نیازمندی میبینی که با فقر خود دست و پنجه نرم میکند؟». بعد از اینکه زشتی و ناگواری فقر را بیان میکند، در بعضی دعاها آورده که خدایا هیچ وقت مزه فقر را به من نچشان؟ و میفرماید این فقر باعث میشود نتوانم تاب بیاورم و آن وقت به مخلوقات منتگذار تو پناهنده میشوم. خطبهای وجود دارد و در واقع حضرت در این خطبه دعایی را بیان میکنند: «اللَّهُمَّ صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ وَ لَا تَبْذُلْ جَاهِیَ بِالْإِقْتَارِ؛ بار خدایا، به توانگرى، آبرویم را حفظ کن و مکانتم را به بینوایى تباه منماى که از روزیخواران تو روزى خواهم. بنده میداند که تنها قدرت هستی و بخشش از آن اوست، اما از بس در فقر به سر برده، به دیگر بندگان روی خواهد آورد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه با اشاره به عوامل وجود فقر در جامعه از منظر نهجالبلاغه اظهار کرد: برای اینکه چه عواملی باعث شده یک عده در جامعه فقیر باشند، حداقل شش عامل در نهجالبلاغه بیان شده است. یکی از عوامل فقر این است که ثروتمندان جامعه به وظیفه خود عمل نمیکنند. بخشی از رفع فقر به دست ثروتمندان رقم میخورد و وقتی آنها عوامل فقرزدایی را به وجود نمیآورند، فقر به وجود میآید. یکی از وظایف آنها ایجاد اشتغال در جامعه است. اکنون در جامعه خودمان، برخی صاحبان سرمایه میگویند برای چه باید کارخانه ایجاد کنیم؟ که البته بیشترین تقصیر در این موضوع به دولت برمیگردد، بنابراین این ثروتمندان از عرصه تولید و ایجاد شغل خارج شده و سرمایه خود را در جای دیگری مانند ساخت مسکن و برج و مجتمع صرف میکنند. در حالی که حضرت میفرماید: «إِنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِی أَمْوَالِ الاْغْنِیَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ، فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلاَّ بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِیٌّ، وَ اللّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذلِکَ؛ خداوند سبحان قوت و نیازهاى فقرا را در اموال اغنیا واجب و معین کرده است، از این رو هیچ فقیرى گرسنه نمىماند مگر به سبب بهرهمندى غنى و ممانعت او از پرداخت حق فقیر و خداى متعال روز قیامت در اینباره از آنها سؤال و بازخواست مىکند».
وی افزود: مهمترین ثروت اغنیا عقل آنهاست، اما برخی در جامعه سفیه هستند. در نهجالبلاغه آمده است که سفیه کسی است که عقل دارد، اما نمیتواند از آن به خوبی استفاده کند. در هر حال بهرهمندی برخی افراد از عقل به دلایلی کمتر است، اما انسانی که ثروتمند شده، این یعنی خردمند بوده که سرمایه به دست آورده، لذا این صاحب سرمایه باید برای رفع فقر کوشش کند.
عدم رعایت اعتدال در زندگی
اعلام کردند خط فقر در کلانشهر تهران زیر ۱۰ میلیون تومان است، با این سخن ۹۰ درصد مردم تهران زیر خطر فقر هستند، مگر اینکه شهروندان از جای دیگری این کمبود را جبران کنند، اگر نه چند نفر مگر در این شهر حقوقهای بالای ۱۰ میلیون میگیرند؟ این یعنی به جای پایان دادن به فقر آن را توزیع کردهایم
قنبری ادامه داد: عامل دیگر در خصوص گسترش فقر در جامعه،
نبود اعتدال است. در شرایطی که فقر در جامعه به وجود میآید، با اندک بررسی، خواهیم یافت که بسیاری از افراد در زندگی اعتدال را رعایت نمیکنند و معروف است که اهل اسراف و تبذیر هستند و سبب وجود فقر در جامعه میشوند. مثالهایی نیز در اینباره در نهجالبلاغه بیان شده، از جمله آنکه: «فَاعْتَبِرُوا بِحَالِ وَلَدِ إِسْمَاعِیلَ وَ بَنیِ إِسْحَاقَ وَ بَنِی إِسْرَائِیلَ فما أشَدَّ اعتِدالَ الأحوالِ، و أقرَبَ اشتِباهَ الأمثالِ؛ از حال و روز فرزندان اسماعیل و پسران اسحاق و پسران اسرائیل پند گیرید، زیرا که سرگذشتها سخت همسانند و داستانهاى گذشتگان همانندىِ بس نزدیکى دارند»؛ بنابراین عدم اعتدال قطعاً عامل وجود فقر است. در جامعه امروز ما با توجه به شرایطی به وجود آمده، اعلام کردند خط فقر در کلانشهر تهران زیر ۱۰ میلیون تومان است، با این سخن ۹۰ درصد مردم تهران زیر خطر فقر هستند، مگر اینکه شهروندان از جای دیگری این کمبود را جبران کنند، اگر نه چند نفر مگر در این شهر حقوقهای بالای ۱۰ میلیون میگیرند؟ این یعنی به جای پایان دادن به فقر آن را توزیع کردهایم.
این پژوهشگر افزود: اگر در کنار این ازدیاد فقر و سختی اوضاع اقتصادی، اعتدال را رعایت نکنیم و برای مثال غذا را دور بریزیم، شرایط بدتر خواهد شد. مردم ایران فقط در مصرف نان اسراف میلیاردی دارند. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید که آنکه با میانهروی زندگی کند به نیازمندی دچار نمیشود. این عدم رعایت اعتدال در شرایطی که با سختی روبهرو هستیم، در همه جنبهها دیده میشود برای مثال یک کارمند اداری با حقوق معمولی را در نظر بگیرید که از قضا هشت او نیز گرو نُهاش است، سیگار میکشد و حساب کنید اگر این سیگار بستهای ۱۰ هزار تومان باشد و در هفته چندین پاکت هم بخواهد تهیه کند، در ماه و سر سال چقدر بابت همین سیگار هزینه کرده است. خود ما هم در فقیر شدن خودمان و جامعه نقش داریم.
چرا از ثروتمند شدن بستگان ناراحت میشویم؟
وی گفت: عامل دیگر تولید فقر، بحث ناهماهنگی و بیاطلاعی بستگان از یکدیگر است. به این معنا که خانوادهها و اقوام هوای همدیگر را ندارند، نقطه مقابل این را به عنوان مثال عرض میکنم؛ وقتی یکی از بستگان ما ثروتمند شده، چرا ناراحت میشویم؟ این فرد اگر هیچ کاری هم برای ما نکند، حداقل دست نیاز او به سوی ما دراز نیست. واقعاً تأسفآور است که بسیاری از ما از پیشرفت اقتصادی بستگانمان ناراحت میشویم. به همین ترتیب امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید که اگر وظیفه خویشاوندی را به درستی انجام ندهیم فقر گسترش پیدا میکند؛ «لا یعدلن أحدکم عن القرابة یرى بها الخصاصة؛ مبادا از بستگان تهیدست خود رو برگردانید و از آنان چیزى را دریغ دارید». البته که در فرهنگ اسلامی بهترین خدمت و دستگیری به جای دادن صدقه، قرض دادن است آن هم با تعیین مهلتی طولانی برای بازپسگیری، لذا در فرهنگ اسلامی توصیه به قرض دادن و نه به صدقه دادن شده است.
به گفته این عضو هیئت علمی دانشگاه، عامل دیگر در تولید و گسترش فقر در جامعه، ظلم است، چه این ظلم سیاسی باشد چه اقتصادی، عاملی برای ایجاد و یا گسترش فقر است چراکه انسان ظالم مال را به طرف خود جلب میکند. عامل دیگر در تولید فقر از منظر امیرالمؤمنین علی(ع)، عدم توزیع صحیح ثروت است. خداوند متعال روزی را بین مردم تقسیم کرده، ما انسانها براساس فزونطلبیمان تقسیم خدا را به هم میزنیم؛ «وَ قَدَّرَ الْأَرْزَاقَ، فَکَثَّرَهَا وَ قَلَّلَهَا؛ خداى تعالى روزیها را مقدر ساخت، بعضى را فراوان و بعضى را اندک». اما ما انسانها، چون فزون طلبیم ثروت را برای خود جمع میکنیم. همانگونه که در جامعه امروز ما برخی اعتقادی به بازنشستگی ندارند، در جامعه دانشگاهی حتی میبینیم بعضی اساتید که بیش از ۸۰ سال سن و درجه استادی هم دارند، اجازه ورود اساتید تازه نفس به میدان را نمیدهند و فقط خودشان را ملاک و محور کار در محیط علمی میدانند.
راههای رهایی از فقر به بیان امیرالمؤمنین(ع)
قنبری درباره راههکارهای ریشهکنی و رفع فقر نیز گفت: یک راه عمومی وجود دارد و آن راه این است که ما هر اندازه که میتوانیم عوامل فقر را از بین ببریم، به این معنا که به تناسب رفع یک عامل فقر یک راه رهایی از فقر به وجود میآید، برای مثال وقتی میگوییم اعتدال نباشد فقر به وجود میآید، طبیعتاً اعتدال رعایت شود فقر از بین میرود. علاوه بر این، راههای دیگری از منظر نهجالبلاغه برای رهایی از فقر وجود دارد، حضرت تأکید میکند که دولتمردان، سرمایهداران و ثروتمندان، اقوام و خویشان و ... برای ریشهکنی فقر باید مبارزه کنند. در نامه ۵۳ نهجالبلاغه حضرت خطاب به مالک میگوید: «أَنَّ الرَّعِیَّةَ طَبَقَاتٌ لاَ یَصْلُحُ بَعْضُهَا إِلاَّ بِبَعْض، وَلاَ غِنَى بِبَعْضِهَا عَنْ بَعْض؛ رعیت را طبقههای است که کارشان جز به یکدیگر اصلاح نشود و از یکدیگر بىنیاز نباشند». در واقع این اصلاح به واسطه خودشان است، فقر آنها از بین نمیرود مگر به واسطه خودشان، اینها اساساً به یکدیگر نیازمند هستند. اگر ثروتمندی باعث گسترش فقر در جامعه شود، در نهایت خود او هم ضرر خواهد کرد؛ بنابراین حضرت امیر(ع) مبارزه با فقر را در زمره وظایف همه طبقات بیان میکند؛ «ثُمَّ اللهَ اللهَ فِی الطَّبَقَةِ السُّفْلَى مِنَ الَّذِینَ لاَ حِیلَةَ لَهُمْ، مِنَ الْمَسَاکِینِ وَالْمُحْتَاجِینَ وَأَهْلِ الْبُؤْسَى وَ الزَّمْنَی؛ خدا را، خدا را، در باب طبقه زیرین؛ کسانى که بیچارگاناند از مساکین و نیازمندان و بینوایان و زمینگیران». ما امروزه به آنها طبقات آسیبپذیر میگوییم، درباره نیازمندان، زمینگیران، بیچارگان که برای درد اینها چارهای وجود ندارد و در میان این طبقات کسانی هستند که اگر تو به آنها توجه نکنی اینها به دریوزگی پناه میبرند، در عین حال کسانی هستند که روی گدایی ندارند، حاضرند بمیرند، اما گدایی نکنند، لذا مبارزه با فقر با چنین ابعادی، از جمله وظایف اصلی و ضروری همه گروههاست.
وی ادامه داد: حضرت در جای دیگری میفرماید: «فَمَنْ اتاهُ اللَّهُ مالًا فَلْیَصِلْ بِهِ الْقَرابَةَ، وَلْیُحْسِنْ مِنْهُ الضِّیافَةَ؛ آن کس که خدا او را مالى بخشید، پس به خویشاوندان خود بخشش نماید و سفره مهمانى خوب بگستراند». ثروتمندی که ثروت خود را از خدا دارد، موظف است خویشان خویش را دریابد، برای گرسنگان خوان یا سفره نعمت بگستراند، اسیران و گرفتاران را از بند زندان برهاند و آنان را وامدار بخشش خود سازد. امروز در جامعه میبینیم با وجود ثروتمندان و بینیازان، برخی افراد در سطل زباله خم میشوند! آیا ثروتمندان از کنار اینان عبور نمیکنند؟ آیا دولتمردان ما اینها را نمیدانند و کاری نمیکنند؟ مگر افراد معمولی جامعه و چند خیر میتوانند از همه نیازمندان دستگیری کنند؟ حضرت در ادامه بیان میکند که در درآمد شما مقرری برای فقرا گذاشته شده است. امیرالمؤمنین همچنین دوری از اسراف را یکی از راههای رفع فقر میداند. در عین حال، ما موظف به فقرزدایی هستیم نه فقیرزدایی!
یک خواننده زن زمان طاغوت در دهه ۵۰، پنج هزار تومان درآمد خود از کنسرتهایش را به خانوادهای میدهد که یک فرزند آنها از گرسنگی تلف شده و فرزند دیگرشان در شرف مرگ بوده است.
قنبری اظهار کرد: صدقهها مخصوص فقراست. گاه میبینم که برخی سرمایهداران از طریق رابطه، از کمیته امداد رقمهای بالایی وام میگیرند! در مسیر رفع فقر کمک سایرین مؤثر است، حتما باید دیگران کمک کنند. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید که ای کمیل خانواده خود را سفارش کن که در راه کسب فضایل کوشش کنند و یکی از وظایف آنها این است که شبانه خلقی را با دادن مالی خوشحال کنند؛ «مُرْ أَهْلَکَ أَنْ یَرُوحُوا فِی کَسْبِ الْمَکَارِمِ، وَیُدْلِجُوا فِی حَاجَةِ مَنْ هُوَ نَائِمٌ؛ خانوادهات را دستور ده که روزها در کسب فضایل و مکارم بکوشند و شامگاهان در انجام حوائج مردمى که در خوابند تلاش کنند». حضرت تأکید میکند بر پاسخ به نیاز نیازمندان در حالی که خود اینان خفتهاند و میفرماید در دل شب به سوی نیازمندان بشتابند و دلی را شاد کنند.
این پژوهشگر دینی اضافه کرد: افرادی که عقل اقتصادی یا معیشت دارند باید پول دربیاورند و به فقرا توجه داشته باشند. امیرالمؤمنین علی(ع) به شدت ما را به مبارزه با فقر دعوت میکند، برای مثال در جایی بیان میکند: «و حَجُّ البَیتِ و العُمرَةُ فَإنَّهُما یَنفِیانِ الفَقرَ و یُکَفِّرانِ الذَّنبَ و یُوجِبانِ الجَنَّةَ؛ حج خانه خدا، فقر را از بین مىبرد، گناهان را پاک و بهشت را واجب مىکند»؛ لذا یکی از وظایف کسی که به خانه خدا را زیارت میکند، فقرزدایی است. همچنین زکات اگر در جای مناسب صرف شود، راهی برای از بین رفتن فقر است. ما باید فقر را امر نکوهششده بدانیم و نیز خود فقرا برای معیشت تلاش کنند، چراکه هر آن کس که برای روزی حلال از مسیر درست تلاش میکند، اگر در این راه از دنیا برود، شهید از دنیا رفته است؛ «مَا المُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّن قَدَرَ فَعَفَّ لَکَادَ العَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلاَئِکَةِ؛ مجاهدی که در راه خدا شهید میشود، اجرش بیش از کسی نیست که قادر بر گناه است، ولی مرتکب گناه نمیشود، نزدیک است که شخص عفیف، ملکی از ملائکه باشد».
قنبری ادامه داد: راه دیگر برای مبارزه با فقر به بیان نهجالبلاغه این است که ثروتمندان و حاکمان باید خود را همگون با فقرا نشان دهند، به این معنا که اگر در جامعه فقر وجود دارد، هر روز یک مرکب سوار نشوند، اینها شکاف عمیق به وجود میآورد و این شکاف عقدهها را بیشتر میکند؛ بنابراین ضرورت رفع فقر در جامعه امری واجب است، اگر چه اصلیترین عامل رفع فقر «عقل» است؛ «لا غِنَی کالعَقلِ، و لا فَقرَ کالجَهلِ؛ هیچ ثروتی بالاتر از عقل نیست و هیچ فقر و بیچارگی مانند جهل نیست». در جای دیگری نیز امیرالمؤمنین علی(ع) بیان میکنند کسی که قرآن را دارد به فقر مالی دچار نمیشود؛ «وَ اعلَمُوا أنَّهُ لَیسَ عَلَی أحَدٍ بَعدَ القُرآنِ مِن فَاقَةٍ، وَ لالِأَحَدٍ قَبلَ القُرآنِ مِن غِنًی؛ بدانید که براى هیچ کس پس از داشتن قرآن، فقر - فکرى و معنوى - وجود ندارد و همچنین براى هیچ کس پیش از اخذ به قرآن بىنیازى نیست».
آثار فقر در جامعه از منظر نهجالبلاغه
این عضو هیئت علمی دانشگاه با اشاره به آثار فلاکتبار فقر از منظر نهجالبلاغه، بیان کرد: یکی از آثار ناگوار فقر این است که هر کسی فقیر شود، دینداری او از بین میرود. دینداری آدم فقیر نیز فقیرانه است. فقر چیز خوبی نیست که متأسفانه برخی افراد در طول تاریخ توجیهگر فقر در فرهنگ اسلامی بودهاند. در حالی که حضرت علی(ع) میفرماید: «یَا بُنَیَّ، إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکَ الْفَقْرَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنْهُ»، سپس حضرت دلیل آن را در سه جمله کوتاه و پرمعنا بیان کرده و مىفرماید: زیرا فقر، دین انسان را ناقص و عقل را مشوش مىسازد و مردم را به او و او را به مردم بدبین مىکند؛ «فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّینِ، مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ، دَاعِیَةٌ لِلْمَقْتِ». فقر در دین آدمی کاستی به وجود میآورد، فقر خرد انسان را به هراس میاندازد و انگیزه کینه را در انسان تقویت میکند. در جای دیگری حضرت میفرماید: فقر زبان آدم را میبندد: «وَالْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَالْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ؛ فقر، شخص زیرک را از بیان دلیلش گنگ میسازد و آن کس که فقیر و تنگدست است، حتی در شهر خود غریب است».
وی گفت: فقر آثار وحشتناکی دارد. در جای دیگری حضرت میفرماید: «ثُمَّ انْظُرْ فى اُمُورِ عُمّالِکَ، فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِباراً، وَ لاتُوَلِّهِمْ مُحاباةً وَ اَثَرَةً، فَاِنَّهُما جِماعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ و الْخِیانَةِ. وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ اَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَیاءِ، مِنْ اَهْلِ الْبُیُوتاتِ الصّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ فِى الاْسْلامِ الْمُتَقَدِّمَةِ، فَاِنَّهُمْ اَکْرَمُ اَخْلاقاً، وَ اَصَحُّ اَعْراضاً، وَ اَقَلُّ فِى الْمَطامِعِ اِشْرافاً، وَ اَبْلَغُ فى عَواقِبِ الاْمُورِ نَظَراً، ثُمَّ اَسْبِغْ عَلَیْهِمُ الاْرْزاقَ فَاِنَّ ذلِکَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلاحِ اَنْفُسِهِمْ، وَ غِنًى لَهُمْ عَنْ تَناوُلِ ما تَحْتَ اَیْدیهِمْ، وَ حُجَّةٌ عَلَیْهِمْ اِنْ خالَفُوا اَمْرَکَ اَوْ ثَلَمُوا اَمانَتَک؛ در امور کارگزارانت بیندیش و پس از آزمایش به کارشان بگمار و با میل شخصى و بدون مشورت با دیگران، آنان را به کارهاى مختلف وادار نکن، زیرا نوعى ستمگرى و خیانت است. کارگزاران دولتى را از میان مردمى باتجربه و باحیا، از خاندانهاى پاکیزه و باتقوى، که در مسلمانى سابقه درخشانى دارند انتخاب کن، زیرا اخلاق آنان گرامىتر و آبرویشان محفوظتر و طمعورزیشان کمتر و آیندهنگرى آنان بیشتر است، سپس روزى فراوان بر آنان ارزانى دار که با گرفتن حقوق کافى در اصلاح خود بیشتر مىکوشند و با بىنیازى، دست به اموال بیتالمال نمىزنند و اتمام حجتى است بر آنان اگر فرمانت را نپذیرند یا در امانت تو خیانت کنند».
اگر روزی فقیر شدیم چه کنیم
قنبری در پایان گفت: در عین اینکه فقر اینقدر بد است و باید سعی کنیم آن را از بین ببریم، اگر روزی دچار فقر شدیم، باید بدانیم فقیر هم وظایفی دارد. فقر نباید باعث شود همه چیزمان را زیر سؤال ببریم و خود را خوار کنیم؛ «تَجَمُّلًا فِی فَاقَةٍ» داشته باشیم، یعنی اگر فقیر هم شدیم مثل فقرا زندگی نکنیم و لباس نپوشیم. فقرا اگر به این امر دچار شدند وظیفه دارند بخشی از نیازمندیهای اساسی خود را کم کنند؛ «فَوْتُ الْحَاجَةِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَى غَیْرِ أَهْلِهَا؛ از دست رفتن حاجت بهتر از آن است که آن را از نااهل طلب کنى». همچنین گفته میشود «الْعَفَافُ زِینَةُ الْفَقْرِ» و یا اینکه بیان میشود بهترین بینیازی آن است که تا آنجا که ممکن است دست نیاز به سوی کسی دراز نکنیم؛ اگر هم روزی فقیر مجبور شد نیاز خود را مطرح کند، آن را به مؤمنان بگوید: «مَنْ شَکَا الْحَاجَةَ إِلَى مُؤْمِنٍ، فَکَأَنَّهُ شَکَاهَا إِلَى اللَّهِ؛ هر که نیاز خود را با مؤمنى در میان نهد، گویى که با خدا در میان نهاده است». همچنین توصیه شده که ثروتمندان کاری نکنند که فقیران به خاطر پولشان به آنها تواضع کنند، چراکه بدترین تواضع همین است؛ «مَا أَحْسَنَ تَوَاضُعَ اَلْأَغْنِیَاءِ لِلْفُقَرَاءِ طَلَباً لِمَا عِنْدَ اَللَّهِ وَ أَحْسَنُ مِنْهُ تِیهُ اَلْفُقَرَاءِ عَلَى اَلْأَغْنِیَاءِ اِتِّکَالاً عَلَى اَللَّهِ؛ چه نیکو است فروتنى توانگران با درویشان براى بدست آوردن پاداشى که نزد خدا مىباشد و نیکوتر از آن بىاعتنائى و سرافرازى درویشان است با توانگران بجهت اعتماد بخدا».
انتهای پیام