به گزارش ایکنا، به نقل از فارس، وقتی مرگ قیصر امینپور در هشتم آبان سال ۸۶ یعنی ۱۲ سال قبل از طریق دوستان اهل شعر و ادب به رسانهها رسید، با اینکه او از پس یک حادثه رانندگی، ماهها و بارها تحت عمل جراحی قرار گرفته بود، اما باز هم این خبر، ناگهانی و مرگ او ناباورانه بود؛ چنانکه یار دیرین و دوست قدیم او هم بیش از این عمر نکرده بود. سیدحسن حسینی ـ که همواره در جلسات شعر حوزه هنری شانه به شانه قیصر مینشست و آن دو را مکمل یکدیگر میخواندند ـ همین قدر عمر کرد؛ ۴۸ سال. با این تفاوت که او در سال ۱۳۳۵ پا به گیتی گذاشته بود و قیصر، سه سال دیرتر. سه سال دیرتر هم از پی او خرقه تهی کرد. جالب آنکه هر دو دانشآموخته زبان و ادبیات فارسی بودند و در این رشته، دکترا گرفته بودند. قیصر راهنمایی چون محمدرضا شفیعی کدکنی داشت و سیدحسن حسینی با پیری فرزانه چون محمدرضا حکیمی، همنفس و همنشین بود.
قیصر امینپور در جوانی و در سالهای اوج شاعری و سردبیری مجله سروش نوجوان
«نیلوفرانه» و افتخاری با شعرهای قیصر به اوج رسیدند
قیصر امینپور یک سال پس از پیروزی انقلاب، در حالی که جوانی ۲۰ ساله بود با رفیق صمیمیاش ـ سیدحسن حسینی ـ واحد شعر حوزه هنری را سامان دادند و از ابتدای دهه ۶۰، جلسات شعر حوزه را راه انداختند. این در حالی بود که اولین مجموعه شعر او یعنی «در کوچه آفتاب» که دفتری از رباعی و دوبیتی بود، در سال ۶۳ منتشر شد. به دنبال آن «تنفس صبح» به چاپ رسید که تعدادی از غزلها و حدود ۲۰ شعر نیمایی قیصر را در بر میگرفت. طوفان در پرانتز (نثر ادبی در سال ۱۳۶۵)، منظومه ظهر روز دهم (شعر نوجوان در همان سال)، مثل چشمه، مثل رود (شعر نوجوان در سال ۱۳۶۸)، بیبال پریدن (نثر ادبی در سال ۱۳۷۰)، مجموعه شعر آینههای ناگهان (در سال ۱۳۷۲)، به قول پرستو (شعر نوجوان در سال ۱۳۷۵)، گزینه اشعار (در سال ۱۳۷۸)، مجموعه شعر گلها همه آفتابگردانند (در سال ۱۳۸۰) و دستور زبان عشق (در سال درگذشت شاعر یعنی ۱۳۸۶) از چاپ بیرون آمدند.
جلد آلبوم نیلوفرانه با اشعار قیصر و صدای علیرضا افتخاری در سال ۱۳۷۵ منتشر شد و لقب پرفروشترین آلبوم موسیقی ایران را گرفت
در میان آثار قیصر، «منظومه روز دهم» و «مثل چشمه، مثل رود» از شاخصترین آثار حوزه نوجوان او و مجموعه شعر «آینههای ناگهان» از جریانسازترین کتابهای او به شمار میروند.
با این حال، تصنیفها، ترانهها و سرودههای پراکنده او نیز که در مجلات و نشریات کودک و نوجوان مثل «سروش نوجوان» در زمان سردبیری خودش (سروش نوجوان در سالهای ابتدایی دهه ۷۰ با سردبیری قیصر امینپور، فریدون عموزاده خلیلی و بیوک ملکی منتشر میشد.) انتشار مییافت یا در آلبومهای موسیقی کشور شنیده میشد، مالامال از احساسات و عواطف شاعرانه بودند.
به عنوان مثال، مجموعهای از سرودههای قیصر در آلبوم «نیلوفرانه» توانست علیرضا افتخاری را در سال ۱۳۷۵ به شهرت بسیار زیادی برساند. در حالی که شاید همگان ندانند تمام اشعار این آلبوم محبوب و پرفروش که پس از انتشار با محبوبیت فراوانی نزد مردم روبرو شد و «پرفروشترین آلبوم تاریخ موسیقی ایران» لقب گرفت، از خیال بیمرز قیصر شعر ایران نشأت گرفته بود. شعرهای «نیلوفرانه» که افتخاری آن را بهترین آلبوم عمر خود میداند، همگی از مضامینی در حوزه انتظار برخوردارند و در وصف امام زمان (عج) گفته شدهاند.
قیصر، مسؤول محبت و مهربانی!
شاعری آیا میتواند مهمترین وجه انسانی یک شاعر باشد؟ زیادند افرادی که شعر میگویند و در سرایش شعر، شاید دستی برتر از قیصر داشته باشند. اما آنچه در حافظه شاعران دهههای اخیر این سرزمین مانده، توجه پدرانه امینپور نسبت به نوسرایان و شاعران تازهکار است. چنانکه حمیدرضا شکارسری، شاعر و مدرس ادبیات میگوید: «اولین ویژگی جلسات شعر حوزه هنری، صراحت سیدحسن حسینی و لطافت قیصر بود. من سعی کردم این دو خصلت در طول دوران ۲۰ ـ ۳۰ ساله اخیر ـ که کلاس شعر برگزار میکنم ـ همیشه مدنظرم باشد که نه اجازه بدهم وقت و زندگی طرف هدر برود، نه وقتی مطمئن میشوم چیزی از او در نمیآید؛ البته نه اینکه بخواهم واقعاً استعدادی را سرکوب کرده و در بدو امر، آن را نابود کنیم، زودتر جوابش کنم. این دو تا، همیشه تا الان و تا همیشه در ذهن من خواهد بود.»
عباسعلی یونسی سپاهی نیز که از شاعران نسل نوی دهه ۷۰ به شمار میرود، از دیدار با قیصر در زمان نوجوانی میگوید: «وقتی نوجوان بودم، تابستانها مثل خیلی از بچههای روستایی سر زمین کشاورزی دیگران کارگری میکردم. سه ماه کار کردم تا پولی جمع کنم و با آن پول، بلیت اتوبوس بخرم و به تهران بروم تا قیصر امینپور، شعرهای مرا ببیند. امروز کدام شاعر تازهکار حاضر است برای دیدن یک شاعر بزرگ، سه ماه کارگری کند و این سختیها را به جان بخرد؟»
عبدالجبار کاکایی، شاعر درباره جلسات شعر حوزه هنری میگوید: «من نقطه طلایی جلسات حوزه را آن دقایق آخرش میدیدم که سیدحسن حسینی رباعی میخواند و قیصر هم با اکراه و اجبار و اصرار، شعری میخواند. آنجا ما حد و رسم میدیدم که برای رسیدن به آنجا که آنان هستند، چقدر باید تلاش کنیم. گاهی وقتها هم «میرشکاک» به جلسات شعر حوزه هنری میآمد. جدل میشد و بحث بالا میگرفت. مخالف و موافق بحث میکردند و یک مباحثه تمام عیار علمی شکل میگرفت که حواشی آن جلسات برای ما خیلی مفید و آموزنده بود. هر بحثی جرقه دنبال کردن یک کتاب و اثری را میزد. یادم هست یک بار قیصر راجع به «الکندی»، فیلسوف عرب صحبت کرد. سخنان او باعث شد که من بروم، جستوجو کنم و کتابش را پیدا کنم. قیصر معتقد بود، اگر ریاضی را قبول نداری، برو اول ریاضی را یاد بگیر، بعد بگو قبول ندارم. برو عروض را یاد بگیر بعد بگو قبول ندارم.»
علیرضا قزوه، شاعر
علیرضا قزوه، شاعر مدیر سابق مرکز آفرینشهای حوزه هنری هم معتقد است: «حضور مؤثر قیصر و سیدحسن در سپهر شعر انقلاب است که الآن بعد از گذشت حدود چهار دهه و بعد از غربالگری شعر انقلاب، همچنان قیصر و سیدحسن را شاخصترین چهرههای این حوزه میدانیم. مبنای جلسهای که سیدحسن و قیصر گردانندهاش بودند، نقد تلخ، صریح و تند بود. البته مسئول قسمت صریح و تلخ جلسه، سیدحسن و مسئول محبت و مهربانیهای آن، قیصر بود. این دو کنار هم نشسته بودند و اگر کسی میرنجید، قیصر به او محبت میورزید. بنابراین جلسه با این دو رویکرد، تکمیل میشد؛ هم حرف را به صراحت زده بودند و هم شاعر جوان را نوازش کرده بودند. به قول معروف، «قهر» و «مِهر» باهم بود. یادم هست شاعرانی با دعوا از انجمن میرفتند و وقتی جلسه بعد به آنجا پا میگذاشتند، با روی گشاده قیصر مواجه میشدند.»
مزار قیصر، نام زادگاهش را سر زبانها انداخت
قیصر عمر نکرد؛ چنانکه سیدحسن حسینی؛ چنانکه سلمان هراتی و چنانکه احمد زارعی. هیچ کدام از اینها به ۵۰ نرسیدند. سلمان که درست ۲۱ سال زودتر از قیصر، در هشتم آبان سال ۶۵ دار دنیا را ترک کرد، حتی به ۳۰ نرسیده بود. قیصر اما انگار، مرگی جانکاهتر داشت و پس از تصادف سال ۱۳۷۸ که همواره از بیماریهای مختلف رنج میبرد، ذرهذره آب شد. دست کم دو عمل جراحی قلب و پیوند کلیه را هم پشت سر گذاشت، اما سالها با تنی رنجور و خمیده و موهایی که زودهنگام جوگندمی شده بودند، نهایتاً تا بامداد ۸ آبان ۱۳۸۶ دوام آورد و در بیمارستان دی درگذشت.
نمایی از مزار قیصر امینپور در گتوند خوزستان
دوستان شاعر قیصر و دستاندرکاران فرهنگی کشور، دوست داشتند او را در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک بسپارند، اما پیکر این شاعر به اصرار پدرش در زادگاهش «گتوند» از توابع شوشتر و در کنار مقبره شهدای گمنام این شهرستان به خاک سپرده شد. حالا گتوند، این شهر ۶۵ هزار نفری را به نام قیصر میشناسند.
البته پس از مرگ او، میدانی در منطقه ۲ تهران به نام قیصر امینپور نامگذاری شد که بعد از حذف میدان در سال ۱۳۹۷ و تبدیل شدنش به چهارراه، بلوار جنوبی منتهی به میدان به بلوار «قیصر امینپور» تغییر نام یافت.
شباهت مزار قیصر به بنای یادبود کشتگان عراقی در جنگ تحمیلی علیه ایران در بغداد، در سال ۸۹ حاشیهساز شد
از زمان درگذشت این شاعر بلندآوازه، دوستان او در سفری دو ـ سه روزه یاد او را در گتوند گرامی میدارند که امسال نیز، جمعی از شاعران و فرهیختگان کشور، فردا، پنجشنبه نهم آبان بر سر مزار او در زادگاهش گرد هم میآیند.
حسن احمدی، نویسنده و سردبیر سابق مجله «باران» به خبرنگار فارس میگوید: مثل سالهای گذشته، همزمان با سالگرد قیصر، امسال هم جمعی از دوستان و شاگردان او برای فاتحهخوانی سر مزار این شاعر انقلاب جمع میشوند.
حضور جمعی از شاعران و نویسندگان در یازدهمین سالگرد درگذشت قیصر در کنار مزار او در گتوند
به گفته این نویسنده و تهیهکننده برنامههای کودک و نوجوان، در سفری که از امروز آغاز میشود، مهدی حجوانی، حسین نیلچیان، مصطفی رحماندوست، علیرضا امیری وحید، فریدون عموزاده خلیلی، حسن احمدی، مهرداد غفارزاده، قاسمعلی فراست، مهرداد حجتی، مصطفی خرامان، مناف یحیی پور، رضا تهرانی و ... امروز به مقصد گتوند حرکت میکنند تا پنجشنبه را در کنار مزار قیصر امینپور و در جمع خانواده پدری او باشند.
انتهای پیام