به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام محمدعلی مهدویراد، دانشیار دانشگاه تهران و قرآن پژوه در ششمین شب از مراسم «عاشورا و امروز ما» که در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد با موضوع خطبههای حضرت زینب(س) به سخنرانی پرداخت.
وی نگاه تاریخی به خطبه شام حضرت زینب(س) را محور سخنان خود قرار داد و گفت: حضرت زینب(س) دو خطبه دارند یکی خطبه کوفه و دیگری خطبه شام که در این خطبهها چنان با بلاغت، فصاحت و هیبت صحبت میکنند که افرادی از میان جمع برمیخیزند و میگویند گویی علی است که سخن میگوید.
این قرآنپژوه با اشاره به نهایت بلاغت حضرت زینب(س) در سخنرانیهایشان، گفت: زینب(س) در مجلس یزیدی سخن میگوید که در آنجا نه اجازه سخنرانی دارد و نه زمینه سخنرانی طولانی ممکن است به همین دلیل باید در فرصت کوتاهی که ایجاد میشود، آنچنان جملات را در کنار هم قرار دهد که تمام تلاشهای بنیامیه در طول تاریخ را به نابودی بکشاند و چنین میکند.
خط بطلان بر 50 سال تحریف
وی افزود: با نگاه به وقایع تاریخی پس از این سخنرانیها است که میتوان فهمید حضرت زینب(س) در این سخنرانیها چه کردهاند. دشمنان دو انتخاب داشتند یا امام حسین(ع) را زنده نگهدارند و یا بکشند و چون فکر میکردند کشتن امام حسین(ع) زیان کمتری دارد و میتوانند عواقب آن را کنترل کنند دست به کشتار امام و یارانشان زدند و امیدوار بودند فریاد امام حسین(ع) در شنهای داغ کربلا دفن شود ولی حضرت زینب(س) اجازه نداد چنین اتفاقی رخ دهد همچنان که حضرت فاطمه(س) با خطبه خودشان نگذاشت آنچه در سقیفه برنامهریزی شده بود رخ دهد. خطبه حضرت زهرا(س) بازسازی و بازگویی میراث بعثت است و خطبه حضرت زینب(س) خط بطلان کشیدن بر همه تحریفی است که در 50 سال پس از وفات حضرت رسول(ص) ایجاد شده بودند.
این سخنران مذهبی کشورمان در ادامه به رقابت شدید بنیهاشم و بنیامیه قبل از اسلام اشاره کرد و گفت: این رقابت شدید بود تا اینکه از میان بنیهاشم پیامبری ظهور کرد و همین موجب شد بنیامیه بر عمق دشمنی خود بیفزایند و با پیامبر(ص) سر خصومت داشته باشند. به نحوی که معاویه از اینکه نام حضرت رسول(ص) در اذان نماز گفته میشود خشمگین بود و تلاش داشت نام حضرت رسول(ص) را محو کند.
سربازکردن عقدههای بنیامیه در طول تاریخ اسلام
وی ادامه داد: حکومت بنیامیه چندین مؤلفه دارد که بیشترین آنها از عقدههای فرو خفته برمیخیزد. در طول تاریخ اسلام و در زمان حضرت علی(ع) زمانی که حکومت را از ایشان گرفتند هم همین عقدهها سرباز کرد تا اینکه توانستند برای خود در حکومت جایگاهی باز کنند و حقی قائل شوند به نحوی که خلیفه دوم که قانون «از کجا آوردی» را در خصوص تمام والیان حکومت اسلامی اجرا میکرد حتی یک نفر از بنیامیه را هم در خصوص اموالی که به دست آورده بود بازخواست نکرد زیرا بنا بود بنیامیه در حکومت باشند و سهم داشته باشند.
حجتالاسلام مهدویراد با اشاره به تلاشهای زیادی که معاویه در تحریف و جعل احادیث و سنت حضرت رسول(ص) انجام داد، گفت: این تحریفها به جایی رسید که اگر در مباحث حقوقی بین سخن صحابه و پیامبر(ص) تعارضی دیده میشد، سخن صحابه مقدم بر سخن پیامبر دانسته شده و به آن عمل میشد و اینگونه استدلال میشد که سخن صحابه مقدمتر است چون درگیر جریانهای جامعه هستند و واقعبینانهتر نظر دادهاند تا پیامبر(ص) که آرمانگرایانه سخن و رفتار میکردند. جعل احادیث به جایی رسید که حتی گفته شد یزید مورد رحمت پیامبر است و روایاتی از پیامبر جعل کردهاند که خلیفه(هر کسی که باشد) به صرف اینکه لباس خلافت را پوشید مورد غفران و رحمت الهی قرار میگیرد.
وی در ادامه به سخنان یزید در مجلسی که با چوب خیزران بر لبهای مبارک امام حسین(ع) میزد نیز اشاره کرد و گفت: در این مجلس یزید میگوید اگر حسین بن علی قرآن میخواند میفهمید که اگر من خلیفه هستم خدا خواسته است. این سخن از اعتقاد به مکتب جبر برمیخیزد و در چنین مجلسی حضرت زینب(س) در زمانی کوتاه باید با دقت واژهها و کلمات خود را انتخاب میکرد تا بتواند به هدف خودش و برملاکردن حقیقت یزید برسد و چنان این کار را انجام داد که یزید برای مدت کوتاهی موضع پشیمانی در پیش گرفت و ادعا کرد که وی این کار را نکرده است و اگر او در میدان کربلا بود چنین اتفاقی رخ نمیداد.
این قرآن پژوه کشورمان ادامه داد: در خطبه حضرت زینب(س) تمام فعلها خطابی است؛ تو کشتی، تو جنایت کردی، تو رگهای فرزند رسول الله را بریدی، یعنی تو ای یزید چنین کردی و حالا در این مجلس به کردهات افتخار میکنی اما مپندار که آنها که در راه خدا کشته شدهاند مردهاند بلکه آنها زندهاند.
وی در توصیف شرایط مجلس یزید، گفت: در این مجلس شرایط چنان بود که یکی از میان جمع بلند شد و خواست که دختر امام حسین(ع) را به کنیزی از یزید بخرد. که حضرت زینب(س) به دروغگو بودن یزید و جایگاهی که نباید در آن باشد اشاره کرد. همین مسئله باعث برآشفتن یزید شد و گفت من خلیفهام و من شما را به اسارت گرفتهام و هر کاری دلم بخواهد میکنم. زینب(س) فرمود هرگز این را خدا برای تو قرار نداده مگر اینکه از دین ما خارج شوی و باز یزید گفت نه این دین ماست و بعد زینب فرمود چرا اینقدر هرزگی و درندگی میکنی؟ شما به دین پدر من و برادر من هدایت شدید. مگر وقایع مکه را یادت رفته که زیر برق شمشیر جد من ایمان آوردید. شما برده بودید، آزاد شدید و تو آزادگی و حیثیت نداری برای چه خلیفه شدهای.
حجتالاسلام مهدویراد ادامه داد: حضرت زینب(س) در این خطبه با لطافت میگوید یزید حالا باش. تو و کسی که زمینه را برای خلافت تو فراهم کرد، بعدها در قیامت خواهید فهمید که چه اتفاقی برایتان خواهد افتاد. آیا این عدالت است که بچههای پیامبر(ص) را به خیابان بیاوری و چهرههای آنها را باز بگذاری در حالیکه پست و غیرپست دارند چهرههای آنها را نگاه میکنند. نباید اینها را بگویم مگر از تو امیدی وجود دارد؟ از تو چه انتظاری میتوانم داشته باشم که مادرت جگر حمزه را خورد. یزید تفاخر میکنی؟ آرام؛ جاهلانه و ستمگرانه حرف نزن. من که میدانم اینها نتیجه کفر و آن کینهای است که از بدر و احد دارید. یزید هر چه میتوانی تلاش کن اما بدان آنچه انجام میدهی از سر خیره سری است و تو خِرد و آگاهی نداری اما آیندهات چندان طول نخواهد کشید و جمع تو و اطرافیانت به زودی از هم خواهد پاشید؛ که چنین هم شد.
انتهای پیام