به گزارش ایکنا؛ رسول رسولیپور، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه خوارزمی، در ادامه سلسله نشستهای «عاشورا و امروز ما» که به مدت هفت شب در خانه اندیشمندان علوم انسانی واقع در خیابان نجاتاللهی برگزار میشود با موضوع «عاشورا الگوی چگونه زیستن» به سخنرانی پرداخت.
وی ضمن قرائت سخنرانی امام حسین(ع) در آغاز مسیر حرکت به سمت مکه، گفت: امام حسین(ع) در آغاز حرکت از مدینه به سوی مکه وضعیت، مسیر و هدف حرکتشان را اعلام میکنند و با اشاره به اینکه مرگ برای فرزندان آدم حتمی و قطعی است میزان اشتیاقشان برای پیوستن به جد و پدر بزرگوارشان را توصیف میکنند.
وی ادامه داد: امام حسین(ع) میفرمایند: من میبینم که استخوانهایم بین گرگانی قطعه قطعه شده و شکمهای تهی پر میشود و مَشکهای خالی پر میشود و هیچ رهایی و فراری از آنچه مقدر شده نیست. رضای خدا رضای ما اهل بیت است و ما بر بلا و ابتلای به آن صبر میکنیم و خداوند به ما اجر صابران عطا خواهد کرد. پاره تن حضرت رسول از او جدا نیست و ما به دیدار حضرت رسول میرویم. اگر کسی حاضر است که خونش را بدهد و جانش را ببخشد و آماده است برای دیدار با خداوند، پس با ما راهی شود.
عاشورا دعوت انسانها به حیات است
این استاد فلسفه کشورمان ضمن تشریح این مسئله که جملات و عبارات زیادی در طول تاریخ در مورد امام حسین(ع) گفته شده و این باور را ایجاد کرده که امام حسین(ع) امام مرگ و الگوی رفتن است نه ماندن و زیستن، گفت: به باور من همه انبیا و اولیای الهی به ویژه امام حسین(ع) امام حیات و زندگی هستند و عاشورا صحنهای نه برای دعوت به رفتن و مردن بلکه صحنهای از زندگی است که حضرت از لحظه لحظه این واقعه برای ادامه حیات و دعوت انسانها به آن کمک میگیرد.
رسولیپور ادامه داد: امام حسین(ع) روز عاشورا در خطبهای در مقابل لشکریان عمر سعد چنین گفت: «این خوانده شده (عبیدالله) فرزند خوانده شده (زیاد بن ابیه) مرا بین دو امر نگاه داشته: شمشیر کشیدن و یا ذلت و خواری «هیهات منّا الذلّة؛ محال است تَن به ذلّت دهیم» و این سخن نشان میدهد که حضرت در مقامی واقع شده که یا باید مرگ را بپذیرد یا ذلت را که این دوگانه مرگ یا ذلت به جبر بر ایشان تحمیل شده است. به دلیل آمیختگی دین با پیامهای اخروی و مرگ آگاهی، شاید این گونه به ذهن ما رسیده که ادیان برای آماده کردن ما برای مرگ آمدهاند یا ادیان دارویی هستند برای پذیرفتن سختی مرگ. آیا اساساً انسان آمده است که بماند یا بمیرد؟ انبیا مشوقان ما به درست زیستن هستند یا فراهمکننده نوشدارویی برای راحت مردن؟
این استاد فلسفه افزود: از شجاعت امام حسین(ع) در رفتن گفته شده اما من میخواهم از شجاعت ایشان در ماندن سخن بگویم. در جامعه کنونی علیرغم ترس از مرگ اصطلاح مرگ یک بار شیون هم یکبار مطرح شده که گویی مرگ میتواند نوعی رهایی باشد. فیلسوفان اگزیستانسیالیست معتقدند انسان به ویژه انسان امروز با سه نوع اضطراب مرگ، بیمعنایی، شک و تردید مواجه است و افرادی که بتوانند از پس از این اضطرابها بربیایند کماند.
وی ادامه داد: فیلسوفان رواقی که در دوره بعد از اوج فلسفه یونان و بعد از افلاطون و ارسطو مکتب قابل اعتنایی دارند نیز بیان میکنند که انسانهایی که حاکم بر زیستن هستند و میتوانند بر اضطراب مرگ، گناه، شک، بیمعنایی و ... غلبه کنند اجازه دارند خودکشی کنند. برای این گروه استقبال از مرگ از سوی انسانهای ضعیف قابل قبول نیست، بلکه انسانهای شجاعی که خود را برای مرگ آماده میکنند و کارشان به این معنی نیست که از پس مشکلات برنمیآیند و ناچارند به مرگ تن دهند، میتوانند به سوی مرگ بروند.
دعوت به زندگی؛ انتخاب امام حسین(ع)
عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه خوارزمی تصریح کرد: زیستن هزینه دارد. زندگی سخت است و برای زیستن به شجاعتی نیاز است که غالب ما نداریم. مواجه شدن با صحنههای بزرگ شجاعت میخواهد. اما انتخاب امام حسین(ع) برای رفتن نه انتخاب مرگ به جای زیستن بلکه دعوت به زندگی و زیستن است. البته حضرت جای جای صحبتهایشان تأکید میکنند که زیستن نه در هر شرایطی، با هر کسی و به هر نوعی.
وی به واجبالوجود شدن انسان پس از به دنیا آمدن اشاره و تشریح کرد: به محض اینکه انسان پا به هستی میگذارد ضرورت بودن را یدک میکشد و حتی مردن ما هم به معنی رفتن نیست، بلکه انتقال به جهان دیگری است نه پایان کار. وقتی به عنوان انسان میفهمیم که واجبالوجود هستیم و دیگر عدم نخواهیم شد زندگی سخت میشود. اگر بدانیم پایان کوتاهی هست شاید راحتتر با آن کنار بیاییم اما اگر بر اساس آنچه فیلسوفان گفتهاند وقتی به این این دنیا آمدیم، دیگر میمانیم و رفتنی در کار نیست. باید برای ماندن برنامهریزی کنیم، نه اینکه سادهترین راه را انتخاب و به چگونه رفتن فکر کنیم.
رسولیپور ادامه داد: چگونه زیستن سخت است و باید از حسین(ع) درس زیستن را یاد بگیریم و از ایشان بیاموزیم که با چه اصول و قواعدی زندگی کنیم و به چه چیزهایی در زندگی تن دهیم؛ اساس چگونه زیستن است نه چگونه مردن.
وی در پایان سخنان خود به سخنان امام حسین(ع) در هنگام شهادت که میفرمایند: «بسم الله وبالله ومن الله و الی الله وفی سبیل الله و علی ملة رسول الله، و توکلت علی الله، و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم. اللهم انی اسلمت نفسی الیک، و وجهت وجهی الیک و فوضت امری الیک، ایاک اسال العافیة من کل سوء فی الدنیا و الآخرة؛ به نام خدا و به یاد خدا، از خداوند و به سوی او، و در راه او، بر آیین پیامبر او، و بر خداوند توکل کردم و نیرو و قدرتی جز به [اراده] خداوند بزرگ نیست. پروردگارا! جانم را به تو تسلیم کرده و چهره ام را به سوی تو گردانده و کارم را به تو واگذار کرده و از تو سلامتی از هر بدی در دنیا و آخرت را خواهانم» اشاره کرد و گفت: این جملات راضی بودن به مرگ را نشان میدهد.
انتهای پیام