آیتالله محسن غرویان، عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیه، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره پایبندی عملی شهید آیتالله بهشتی به سیاستورزی اخلاقی با وجود هجمهها و تهمتهای فراوان به ایشان از سوی جریانها و افراد مختلف به ویژه پس از انقلاب گفت: از قدیم فلاسفه بزرگ حکمت را به دو بخش عملی و نظری تقسیم میکردند. در حکمت نظری، الهیات، ریاضیات و طبیعیات بحث میشد و در حکمت عملی، تدبیر منزل، اخلاق و سیاست مدن مورد بحث و مطاللعه قرار میگرفت. برخی هم مانند مرحوم فیض کاشانی تصریح کردند که حکمت نظری مقدمه حکمت علمی است؛ یعنی تمام علم و دانشی که انسان فرامیگیرد برای رسیدن به ملکات اخلاقی است و شهید بهشتی در واقع مصداق چنین شخصیتی بود.
اولویت اخلاق بر سیاست در نگاه شهید بهشتی
وی ادامه داد: به عبارتی ایشان تمام علم و دانشی را که از فقه، فلسفه، اصول، زبانهای خارجی و ...فراگرفته بود مقدمهای برای اخلاق و انسان شدن میدانست. سیاست و حکومت هم ابزار است و در اسلام سیاست و حکومت برای این است که جامعهای با انسانهای متخلق ساخته شود. نگاه شهید بهشتی به قدرت، سیاست و حکومت این بود که ابزار و وسیلهای برای انسانسازی است و لذا همواره در فعالیت تشکلی و حزبی بر مسئله تربیت و پرورش نیرو بر مبنای آموزههای اخلاقی و دینی تأکید میکرد و اخلاق را بالاتر از سیاست مینشاند.
غرویان اظهار کرد: رفتارهای ایشان نشان میداد که هم اهل دانش و هم اهل سیاست هستند و هم به آنچه میگویند عمل میکنند. از این جهت شخصیت ایشان کاملاً الگوست.
شهید بهشتی روحیه کار جمعی و مشورتپذیری داشت
عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص) درباره نگاه شهید بهشتی به مقوله ولایت فقیه و متناقض ندانستن کار و فعالیت حزبی و تشکیلاتی با نظام ولایت فقیه گفت: من از آیتالله مصباح این مطلب را شنیدم که میگفتند ما درس نظم، انضباط و مشورت را همیشه از شهید بهشتی یاد میگرفتیم و در جلساتی که همراه ایشان شرکت میکردیم شهید بهشتی ابتدای جلسه یک قلم و کاغذ جلوی خودش میگذاشت و به افراد وقت صحبت کردن میداد و هر کسی براساس نظم و انضباط خاصی اظهارنظر میکرد و پس از جمعآوری این سخنان و مشورت با افراد، نظر نهایی استخراج میشد.
وی افزود: در واقع روحیه شهید بهشتی چنین بود و ایشان اهل کار جمعی و توجه به رأی و نظر دیگران بود و با دیگران مشورت میکرد. این نشان میدهد شهید بهشتی با اینکه قائل به ولایت فقیه بود اما مانند امام(ره) و رهبر معظم انقلاب معتقد بود که ولی فقیه به شوراهای مختلف مشورتی لازم دارد، زیرا ولی فقیه در زمان غعیبت معصوم نیست و نیاز به مشورت با دیگران دارد و ممکن است خطاهایی کند که لازم است افرادی به او مشورت دهند.
غرویان ابراز کرد: در عین حال ایشان ولایت فقیه را به منزله تئوری نظامساز اسلامی میپذیرفت اما از طرف دیگر ولی فقیه را نیازمند به مستشار و شوراهای مشورتی میدانست، همان طور که الان در کنار ولی فقیه مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان و ... وجود دارند که به رهبری مشورت میدهند و این نگاه هم کاملاً منطبق بر مبانی فقه و اصول ماست.
آیتالله غرویان درباره توجه شهید بهشتی به مقوله آزادی انسان و لزوم اجازه دادن به انسانها برای رشد و تکامل با وجود احتمال خطا گفت: در قرآن آیات متعددی داریم که خداوند انسان را صاحب عقل، فکر و اندیشه آفریده و از انسان خواسته است انتخاب و اراده کند؛ «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً». در واقع رضایت خدا در این است که انسانها با انتخاب، عقل و درک خودشان مسیر صحیح را در کنار مسیر ناصحیح بشناسند و انتخاب کنند.
وی تصریح کرد: به عبارتی مسیر هدایت، تحمیلی نیست و شهید بهشتی این دیدگاه را از قرآن فراگرفته بود. از نگاه شهید بهشتی اسلام دین تفکر، اندیشه و آزادی است که انسان باید با اراده و انتخاب راه صحیح را برگزیند و تکامل و رشد انسان هم با چنین نگاهی محقق میشود.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام