حسین فداییحسین، نمایشنامهنویس و پژوهشگر تئاتر در گفتوگو با خبرگزاری
بینالمللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، درباره بازتاب عاشورا در ادبیات نمایشی گفت:
در حوزه ادبیات نمایشی با توجه به اینکه اثر برای تولیدِ نمایش، نوشته میشود
نویسنده باید قابلیتهای نمایشی را در اثر خود لحاظ کند، به این خاطر چون به طور مشخص قرار
است اثر را روی صحنه به اجرا درآورد، دست نویسنده در ترسیم وقایع و نشان دادن شخصیتها بسته است.
وی اظهار کرد: در ادبیات داستانی نویسنده میتواند شخصیتهایی که در عاشورا حضور داشتند؛ حضرت سیدالشهدا(ع)، خاندان ایشان ... را به راحتی توصیف کند و وقایع را نشان دهد؛ اما در عالم نمایش چون قرار است این شخصیتها نشان داده شوند و امکان نشان دادن ائمه(ع) وجود ندارد، نویسنده آزادی لازم را ندارد. این امر باعث میشود وقایع در ادبیات نمایشی به سمت حاشیه عاشورا برود. مثلاً اگر قرار است در مورد حضرت عباس(ع) اثری نوشته شود چون نمیتوانیم چهره ایشان را نشان دهیم از زاویه دیگری به این واقعه میپردازیم. این یکی از دغدغههای نویسندگان ادبیات نمایشی حوزه عاشوراست که مجبور هستند به سراغ حاشیهها و شخصیتهای فرعی این واقعه بروند که برای نشان دادن آنها مشکلی وجود نداشته باشد. این بزرگترین چالش نویسنده در این حوزه است.
فداییحسین ادامه داد: وقتی به سراغ اتفاقات اصلی میرویم و با تمهیداتی شخصیتهای اصلی را به صحنه میآوریم، چون نمیتوانیم چهرهشان را نشان دهیم معمولاً شخصیتهای منفی پررنگ میشوند. این به دلیل محدودیتهایی است که در نشان دادن چهره ائمه(ع) داریم. در این واقعه ما شخصیتهای خانم نیز داریم که برای نشان دادن آنها مشکل داریم. این مشکلات وجود دارد و در هر کدام از کارها سعی کردیم از پرداختن مستقیم به اصل وقایع پرهیز کنیم و یا تمهیداتی را فراهم آوریم که این مشکل را برطرف کند. به طور مثال در نمایشنامه «غریبه شام» درباره حضرت رقیه(س) بود و وقتی لازم شد شخصیت حضرت زینب(س) را داشته باشیم تعدادی شخصیت زن را مشخص کردیم و نام بانو بر آنها گذاشتیم که باعث شد مخاطب نداند بانو کیست و کدام یک احیاناً بانو(حضرت زینب(س)) هستند. این یکی از تمهیداتی است که مجبور شدیم به کار بگیریم.
این پژوهشگر تئاتر گفت: درباره واقعه آب آوردن حضرت عباس(ع)، در یکی از اثرها مجبور شدیم تلفیقی بین جنگ تحمیلی و کربلا به وجود آوریم و و وقتی به صحنه آب آوردن حضرت رسیدیم، رزمندهای را نشان دادیم که در حال آب آوردن است و به این شکل این پیوند را به وجود آوردیم. در هر صورت چنین چالشی وجود دارد که دست نویسنده این حوزه را میبندد.
این نمایشنامهنویس اظهار کرد: نویسنده در ادبیات داستانی آزاد است که به هر مقولهای سر بزند؛ اما در ادبیات نمایشی اینها باید نشان داده شود و محدودیت صحنه دست نویسنده را میبندد؛ مثلاً در واقعه حضرت علیاصغر(ع) چون نمیتوان اصل اتفاق را نشان داد اگر آن را به صحنه بیاوریم یک شکل کاملاً ابتدایی پیدا میکند که کسی آن را باور نمیکند. از طرفی امکانات صحنه نیز گاهی اجازه نمیدهد و مجبور هستیم فقط وقایع را تعریف کنیم که لطفش را از دست میدهد.
فداییحسین با تصریح به ممانعت از شکل گیری نگاه تازه در این حوزه گفت: عمدتاً با نگاههای تازه در این حوزه برخورد میشود و این باعث میشود نگاه تازهای به این رویداد در آثار دیده نشود. خیلی از اوقات مراکز تصمیمگیرنده و ناظر اصرار دارند همه چیز مستند باشد. این هم مشکلی در حوزه ادبیات نمایش است که با آثار تازه و نگاه جدید روبهرو نمیشویم. این مسئله موجب شده یا آثار تکراری باشد یا هنرمندان به سراغ چنین موضوعاتی نروند.
وی با بیان اینکه عاشورا مختص به زمان خاصی نیست و ما وظیفه داریم شعار «کل یومٍ عاشورا و کل ارضٍ کربلا» را در آثار نمایشی هم نشان دهیم، گفت: باید بتوانیم بین موضوعات عاشورا و موضوعات دیگر تلفیق ایجاد کنیم. این امر دست ما را باز میگذارد که اتفاقات روز را با تمهیدات هنرمندانه نشان دهیم.
این نمایشنامه نویس در پایان در پاسخ به سؤالی درباره ضرورت مطالعه نویسندگان ادبیات نمایش در حوزه عاشورا و رصد آثار جدید دراین باره تصریح کرد: به طور کلی هنرمندان ما در حوزه هنرهای نمایشی (سینما و تئاتر) کم مطالعه میکنند؛ یا به سراغ مقاتل میروند که ظرایفش را متوجه نمیشویم و یا به اطلاعات سطحی که بارها گفته شده است، اکتفا میکنند یا صرفاً میخواهند بر اساس تفکر شخصی کار کنند که عمدتا از آن جلوگیری میشود.