۲۶ آذر ۹۸ برای گرفتن گزارش خبری و تصویری به روستای زول شهرستان قاینات در خراسانجنوبی، میهمان خانهای پر از مهر و صفا شدیم. خانه کلثوم رمضانپور که با وجود معلولیت در سن 40 سالگی با قلم بر لب نقش زندگی میزد.
کلثوم دختری است که در سه سالگی از ناحیه دست و در سن 9 سالگی از ناحیه گردن تا پا ناتوان حرکتی شده است.
او نگذاشت رنگ زندگیاش به سیاهی بزند؛ پس سعی میکند رنگ را به زندگیاش بپاشد و با دهان نقاشی کشیدن را آغاز کرد. میگفت: نقاشی کشیدن و قرآن خواندن او را آرام میکند؛ آرامشی که با هیچ چیز تعویض نمیشود.
او به گونهای قلم بر لب میگیرد که انگار قدرت بازوانش در لبهایش جمع شده و آنگونه طرح را بر روی بوم نقش میزند که انگار یک انسان تواناست. هیچگاه ناتوانیاش را غم بزرگی در زندگیاش ندانست و از آن کوه ناامیدی نساخت. او تنها به امید دل بسته و در راستای همین امید زندگی میکند.
ساعاتی میهمانش بودم و او با علاقه نقاشی میکشید. او به سختی قلم مو را در دهانش گذاشته بود و باعلاقه و پشتکار به هنر زیبای نقاشی مشغول بود؛ زیر همه تابلوهای نقاشیاش نوشته است با دهان نقاشی میکشم.
البته کمکهای بیدریغ مادرش ستودنی بود؛ او با لبخندی دلنشین رنگها را برای فرزندش آماده میکرد تا او به راحتی نقاشی بکشد.
بیشتربخوانید:
از کلثوم در مورد آرزوهایش پرسیدم و گفت: دوست دارم نتیجه زحماتم را ببینم و نمایشگاهی از تابلوهایم دایر کنم و تابلوهایم را به فروش برسانم تا گوشهای از زحمات مادرم را جبران کرده باشم.
انعکاس گزارش ایکنا و بیان زندگی کلثوم رمضانپور باعث شد تا خیرانی از سراسر کشور به این زندگی جذب شوند. سپیده دبیری، یکی از هنرمندان نقاش کشورمان با دیدن گزارش کلثوم از تهران به خراسانجنوبی سفر کرد و با هماهنگیهای خبرگزاری ایکنای خراسانجنوبی دیداری با کلثوم رمضانپور انجام شد.
سپیده دبیری، مدرس نقاشی در تهران در گفتوگو با ایکنا از خراسانجنوبی، اظهار کرد: من با خواندن گزارش ایکنا تصمیم گرفتم که به خراسانجنوبی سفر کنم؛ از سال 98 تاکنون در فکر کلثوم و سفر به خانهاش هستم و امروز بالاخره توانستم به آرزویم برسم.
وی افزود: دوست داشتم آرزوهایش را که بسیار برایش زحمت کشیده محقق کنم؛ آرزوهایی که برای اطرافیان هم تحققش شاید کاری نداشته باشد.
مدرس نقاشی در تهران بیان کرد: وقتی به خانهاش رسیدم و در فضا قرار گرفتم، چیزی مهمتر از نقاشی و هنر دیدم؛ شور و شوقی که شاید در یک انسان سالم نباشد.
دبیری با بیان اینکه دوست دارم کلثوم نقاشیهایش را ادامه دهد و هر روز پیشرفت کند و هر مشاورهای هم که لازم است به او خواهم داد، افزود: نقاشیهای کلثوم بهزودی به نام او در تهران برپا و مبلغ فروش به او اعطا خواهد شد.
وی بیان کرد: زندگی کلثوم به من امید و نشاط را یاد داد و این امر برای من که از نظر جسمی سالم هستم، اگر از درس زندگی بود؛ سعی خواهم کرد این امید را به شاگردانم منتقل کنم چراکه حس میکنم همین امید به تابلوها رنگ میپاشد؛ رنگی که در نگاه اول دیده میشود؛ چشم مخاطب را جذب کرده و هیچگاه از مغز مخاطب دور نمیشود.
در راه رسیدن به آرزوی کلثوم همه دست به دست هم دادیم تا تابلوهای او به فروش برسد. هماکنون نیز تابلوهای کلثوم توسط هنرمند نقاش کشورمان در تهران به فروش میرسد.
کلثوم رمضانپور، هنرمند توانمند روستای زول قائنات توانست با هنر زیبای خود و با اراده و پشتکاری استوار به آرزوی خود دست پیدا کند و او اکنون خوشحالترین است.
اکنون تابلوهای کلثوم در ایران به گردش درآمده و او اکنون به آرزویش رسیده است و تابلوهایش را هزاران نفر نظارهگر خواهند بود.
این هنرمند به تقدیر نباخت و زندگیاش را از نو با رنگ دیگری ساخت؛ رنگی از هنر که شاید در زندگی انسانهای سالم دیده نشود و کلثوم آن را دریافته است.
او اکنون پس از سالها نقاشی به آرزویش رسید؛ آرزویی که شاید برای دیگران محال بود. او یافت معنای زندگی و آفرینش خود را و آنقدر در راه زنده بودن تلاش کردن تا به آرزوی محالش رسید.
همه ما میتوانیم یک کلثوم را در خود پرورش دهیم؛ کلثومی که آگاهانه در مسیر خلقتش تلاش میکند؛ هیچگاه ناامید نمیشود و به این ایمان دارد که هر یک از ما رسالتی برای خلقت خود داریم.
گزارش تصویری این رویداد را اینجا ببینید!
گزارش از رها صلاحیمقدم
انتهای پیام