به گزارش ایکنا از خراسانجنوبی، 30 خردادماه سال 1373 انفجاری در حرم امامرضا(ع) صورت گرفت که برای مردم غیر قابل باور و در عین حال تنفر برانگیز بود، این حادثه در ساعت 14:26 روز دوشنبه همزمان با عاشورای حسینی و در حالی که در رواقها، صحنها، بستها و اطراف ضریح مطهر امامرضا(ع) مردم به عزاداری مشغول بودند، اتفاق افتاد.
شب گذشته به مصداق آیه 169 سوره آل عمران که میفرماید: «وَلاَتَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَ َتَا بَلْ أَحْیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون، ای پیامبر! هرگز گمان مبر كسانی كه در راه خدا كشته شدند، مردگانند! بلكه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند به خانه یکی از شهدای ترور استان رفتیم و همراه خانوادهاش تولد ۹۰ سالگیاش را جشن گرفتیم.
شهید شیخ مهدی اربابی، از شهدای ترور ایران زمین است که در عاشورای حسینی خون پاکش با خون پاک شهیدان کربلا پیوند خورد، در حالی که پیش از شهادتش پسرش نیز توسط اشرار در سیستان و بلوچستان در سن ۲۷ سالگی به جمع شهدا پیوسته بود.
وارد خانه ساده این شهید که شدیم، حیاطی با گلهای زیبا در باغچهاش خودنمایی میکرد. در ورودی خانه، مادر و همسر شهید با گلابی در دست از ما استقبال کرد. با مهربانی تمام از ما پذیرایی کرد و سپس با آهی بر لب که حکایت از سالها فراق داشت، برایمان از روزهای سخت زندگیاش گفت.
انفجار بغض منافقین در حرم مطهر رضوی
معصومه علیزاده، همسر و مادر شهید در گفتوگو با ایکنا اظهار کرد: همسرم، شهید شیخ مهدی اربابی است که در ۲۷ خرداد ۷۳ مصادف با عاشورای حسینی در حرم مطهر رضوی با انفجار بمب توسط منافقین به شهادت رسید.
وی ادامه داد: در سال 73 همراه همسرم به حرم مطهر رضوی رفتیم و از یکدیگر جدا شدیم. درست زمانی که میخواست دستم به ضریحمطهر امام رضا(ع) برسد صدای عجیبی آمد و مردم سراسیمه در حال دویدن بودند.
این همسر شهید بیان کرد: کسی که با همسرم بود بعدها به من گفت که همسرم در حال خواندن زیارتنامه با اصابت تیری به سرش به شهادت رسید.
علیزاده خاطرات آن سال را با چشمانی اشکبار توصیف میکند و میگوید: آن روز، روز سختی برای ملت ایران بود، چرا که بسیاری از مردم عزیزانشان را در این حادثه از دست دادند.
وی از شهادت فرزندش میگوید و ادامه میدهد: شش فرزند داشتم که یکی از آنها، توسط اشرار به شهادت رسید و شهادت برایم از شهادت همسرم سختتر بود.
این مادر شهید بیان کرد: پسرم، شهابالدین از جهادگران جهاد سازندگی بود که در سیستان و بلوچستان توسط اشرار به شهادت رسید.
علیزاده با چشمانی که از بغض چندین سالهاش بارانی شده، اظهار کرد: پسرم 27 ساله بود و من آرزوی دامادیاش را داشتم اما او به نزد خداوند هجرت کرد. روز شهادتش من و همسرم در خانه بودیم که یکی از اقوام به خانه آمد و دور از چشم من به همسرم گفت که شهاب الدین زخمی شده است و آنان با یکدیگر راهی سیستان و بلوچستان شدند.
این مادر شهید خاطرنشان کرد: من هم که نگران شدم به دنبالش دویدم و گفتم من هم میآیم که با اجبار و اصرار بسیار همراه همسرم به سیستان و بلوچستان رفتم و در آنجا فهمیدم که پسرم شهید شده است.
در پایان سخنانش، پسر شهید به نیابت از پدری که سالها او را ندیده است، شمعهای روی کیک را به افتخار حضور همیشگی پدرش در زندگی او، خاموش کرد.
با خانواده شهید خداحافظی کردیم در حالی که در این اندیشه بودم که شهدا با این انفجارها و کینه دشمنان نمیمیرند، آنان زنده همیشه تاریخند.
زهرا حمیدی
انتهای پیام