وی اظهار کرد: ما به استخدام شدن در سپاه به عنوان یک کار و شغل نگاه نمیکردیم چرا که با توجه به آغاز جنگ میدانستیم در این مسیر شهادت، جانبازی و اسارت وجود دارد و به طور خلاصه وارد این معرکه شدن سردادن میخواهد.
این رزمنده دفاع مقدس بیان کرد: بعد از اینکه وارد سپاه خراسان بزرگ شدم، حدود سه ماه در بیرجند بودم و بعد خداوند توفیق داد برای حفاظت و حراست از بیت امام به تهران رفتم و سعادت با ما بود که هر هفتهای یکی ـ دو مرتبه امام را میدیدم.
نمیتوانستیم با لباس پاسداری در شهر رفت و آمد کنیم
خسروی ادامه داد: آن زمان فعالیت منافقین بیشتر شده بود و از این جهت به ما توصیه میکردند که با لباس شخصی در شهر رفت و آمد کنید و با لباس سپاه تردد نداشته باشید که احتمال خطر از سوی منافقین بسیار زیاد است.
وی افزود: امام خمینی تنها رهبر مردم ایران نبود، بلکه رهبر مستضعفین جهان بودند و از این جهت مسئولیت حفاظت از بیت امام بسیار سنگین و حساس بود و حتی خود ما که میخواستیم به دیدار امام برویم باید تفتیش میشدیم.
آزاده دوران دفاع مقدس گفت: شش ماه در تهران انجام وظیفه کردم و بعد دو ماه را در بیرجند گذراندم تا اینکه در اول مهر 62 دوره پزشکیاری در مرکز آموزش بهداری سپاه در مشهد برگزار شد و من در این دوره شرکت نمودم.
خسروی اظهار کرد: دوره تئوری را در مهر، آبان و آذر طی کردم و برای کار عملی وارد بیمارستان امدادی و بیمارستان امام رضا(ع) شدم تا اینکه زمزمههای شروع عملیات خیبر آغاز شد و 8 بهمن 62 به جبهه اعزام شدیم.
اسارت در عملیات خیبر
وی بیان کرد: من پزشکیار گردان یاسین از تیپ 21 امام رضا(ع) بود که فرماندهی آن را سردار محمدباقر قالیباف بر عهده داشتند، بودم و مسئولیت امدادگرها و حمل مجروحین زیر نظر پزشکیار انجام میشد.
این جانباز دفاع مقدس ادامه داد: در نهایت در تاریخ 3/12/62 عملیات خیبر شروع شد و ما در این عملیات در منطقه هور العظیم اسیر شدیم چرا که هم مهمات ما به اتمام رسیده و ارتباط ما با عقبه فطع شده بود و بسیاری از رزمندگان نیز مجروح و زخمی شده بودند.
خسروی ادامه داد: بعد از اسارت ما را به بصره بردند و مدتی را در آنجا با بازجویی و شکنجه و تشنگی و غذا ندادن و اجازه دستشویی نرفتن و ... گذراندیم و شرایط به گونهای بود که بسیاری از مجروحین ما 36 ساعت بود که به آنها آب نرسیده بود.
اشاره ای به جنایات بعثیها
وی افزود: خیلی از رزمندگان می گفتند برای ما آب بیاورید که شخصی گفت اینقدر نگویید به ما آب بدهید و اجازه بدهید به دستشویی برویم چرا که یک بار گفتند هر که احتیاج به آب و دستشویی دارد همراه ما بیاید که 20 نفر را به این بهانه بردند و به رگبار بستند.
این آزاده دفاع مقدس ادامه داد: و یا شخص دیگری نقل میکند شش نفر را بردند به مکانی که چهار جنازه عراقی آنجا بود که در جنگ کشته شده بودند و جلوی هر جنازه عراقی یک اسیر ایرانی را سر بریدند و به شهادت رساندند.
خسروی افزود: اگر امروز داعش سر امثال شهید حججی را از تن جدا میکند، رزمندگان ما نیز این جنایتها را در دوران دفاع مقدس و اسارت دیده بودند و نقل است در کردستان در جلوی یک عروس کومله و دموکرات چند سرباز و رزمنده را سر بریدند.
وی گفت: به راستی اگر معنویت،توسل به ائمه، راز و نیازهای شبانه و زیارت عاشوراها و شب زندهداریها روحیه رزمندگان و آزادگان ما را تقویت نکرده بود، چگونه میتوانستیم به پیروزی دست یافته و با اهدافمان برسیم ؟
استاد راوی دفاع مقدس اظهار کرد: در دوران اسارت ما کارهای فرهنگی زیادی انجام میدادیم که از کلاس نهضت سواد آموزی، حفظ قرآن، یادگیری زبان و ... را شامل میشد و حتی در بسیاری از مواقع وقت کم میآوردیم.
بیش از 6 سال در اسارت بودم
خسروی ادامه داد: من از سال 62 تا 69/5/28در اسارت بودم که 78 ماه و به عبارت دیگر شش سال و نیم میشد، موقع اسارت 21 ساله و موقع آزاد شدن 27 سال سن داشتم در حالی که تصور نمیکردیم آزاد شویم و به ایران برگردیم.
وی افزود: ما در جنگ آزادگان و جانبازان و شهدای زیادی داشتیم، اما سعادتمند بودیم که نگذاشتیم دشمن به هیچکدام از اهدافش چه در تجزیه خوزستان، چه آسیب رساندن به انقلاب اسلامی و.. برسد و این افتخار زمانی بیشتر می شود که بدانیم در دوران های قبل در هر مقطعی تکهای از خاک ایران جدا شد.
این آزاده دوران دفاع مقدس گفت: از دست دادن افغانستان و قفقاز و.. در دوران قاجار که بگذریم حتی در دوران پهلوی و محمد رضا نیز به راحتی بحرین از ایران جدا شد ولی ما در هشت سال دفاع مقدس نگذاشتیم یک وجب از خاک ایران به دست دشمن بیفتد.
زیارتی که تمام خستگیها را از تن خارج کرد
خسروی اظهار کرد: اگر امروز به راحتی به زیارت کربلا میرویم، نتیجه فداکاری رزمندگانی است که پشت پیراهنشان مسافر کربلا نوشته شده بود و ما را نیز در اواخر اسارت به زیارت کربلا بردند و خستگی تمام آن سالهای اسارت و شکنجهها از تنمان خارج شد.
وی یادآور شد: به جوانترها توصیه میکنم کتب دفاع مقدس چون دا و من زندهام (به ویژه به دختران جوان)، پایی که جاماند، حکایت زمستان و همچنین خاکهای نرم کوشک را بخوانند تا بیشتر با آن سالهای حماسه آشنا شوند.
حکیمه بهمن زاده