شهادتی برای جان‌برکفان گمنام
کد خبر: 4163303
تاریخ انتشار : ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۰:۱۰

شهادتی برای جان‌برکفان گمنام

قطره‌های اشک مهلت نمی‌دهند تا عکس را دوباره ببینم. به محض دیدن چهره نورانیش، تمام یاد و خاطرات آن روز در ذهنم زنده شد و امروز بعد از گذشت چند روز از شهادتش، تصمیم بر آن گرفتم چند سطری برای این شهید بزرگوار و سایر جان‌برکفانی بنویسم که شب و روز را برای انجام وظیفه و حفظ جان و مال و ناموس مردم نمی‌شناسد.

تشییع شهید محمد جهانگیری، حرم شاهچراغ(ع)شنیدن خبر حمله دوباره به حرم شاهچراغ(ع)، همانند خنجری به قلبم فرو آمد. همان روز در حرم سیدعلاءالدین حسین(ع) مرحله استانی مسابقات قرآن در حال برگزاری بود و بعد از 12 سال، این اولین سالی بود که موفق نشدم تا برای تهیه گزارش در این مسابقات حضور پیدا کنم.

هنگام اذان مغرب بود که تلفن همراهم به صدا درآمد و درخصوص نحوه پوشش برنامه در حال مکالمه تلفنی بودیم که تمرکز همکارم در پشت تلفن بهم ریخت و گفت صدای تیراندازی آمد. اینجا تیراندازی شده است. نیروهای امنیتی آمده‌اند و در حال تخلیه کردن حرم هستند. از تعجب هاج و واج مانده بودم که دقیقاً کجا تیراندازی شده است و آیا دشمنان به حمله به حرم شاهچراغ(ع) اکتفا نکردند و این مرتبه به سراغ حرم سیدعلاءالدین حسین(ع) رفتند که همکار دیگرم با شنیدن این خبر سریع به یکی از اقوامش که از نیروهای حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) بود، تماس گرفت و ماجرا را پرسید و باخبر شدیم که حمله مجدداً به حرم شاهچراغ(ع) صورت گرفته است.

انصافاً خبررسانی و انجام وظیفه در چنین بحران‌هایی واقعاً سخت است. از یک طرف شوک عظیم حمله به یک مکان مقدس که برایت همیشه بوی بهشت می‌دهد و ترس از دست دادن جان تعدادی از هموطنانمان و از سوی دیگر عجله برای انتشار خبر حادثه تا بتوانی حقایق را بیان کنی و فرصت سوءاستفاده از رسانه‌های دشمن از این حادثه را بگیری و روایت دست اول ماجرا را به دست بگیری و این حقیقتاً از اصلی‌ترین وظایف خبرنگار و رسانه هر کشوری است.

آن شب تا صبح با استرس و تلاش زیاد، چندین ساعت فقط خبر می‌گرفتم و منتشر می‌کردم. واقعاً خسته بودم اما نه به خاطر انجام کار زیاد بلکه به خاطر این حجم از سنگدلی که عده‌ای می‌توانند داشته باشند و به راحتی خون بیگناهان را بر روی زمین بریزند. به معنی واقعی کلمه، داغدار بودم. داغدار هموطن، وطن و حریم امن الهی...

هر سری که تعداد شهدا یا مجروحان را اعلام می‌کردند، قلبم بیشتر می‌زد تا مبادا شمار آنان بیشتر نشود. شنیدن خبر شهادت خادم حرم، قلبم را واقعاً به درد آورد اما او به دستمزد کار خادمیش رسید و به راستی چه دستمزدی بالاتر از دست یافتن به فوز عظیم شهادت و همنشینی با سیدالشهدا(ع) و صالحان برای خادم حرم.  

یک روز بعد از آن حادثه، خبری به دستم رسید که حکایت از شهادت دومین شهید این حادثه را می‌داد. یکی از مجروحان این حادثه که از نیروهای امنیتی حرم مطهر بود، در نهایت به شهادت رسید. با شنیدن خبر، به سراغ فضای مجازی رفتم و عکس آن را در شبکه‌های اجتماعی دیدم که چگونه دوستانش برایش سوگواری می‌کردند.

با دیدن عکسش اشک در چشمانم حلقه زد، تمام یاد و خاطرات آن روز به ذهنم آمد. روزی که به جلسه انجمن اسلامی دانش‌آموزان در حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) رفتم. جلسه در سالن ولایت حرم برگزار می‌شد که در کنار درب ورودی باب‌المهدی(عج) قرار دارد. برای هماهنگی با همکاران عکاس، لحظاتی در این درب با یکدیگر صحبت می‌کردیم و خوب به خاطر دارم آن روز شهید «محمد جهانگیری» در ورودی باب‌المهدی(عج) ایستاده بود و تمام حرکات و صحبت‌های ما را در نظر گرفته بود. چندین بار به ما تذکر داد که دم در ورودی نایستید و یک جا تجمع نکنید و هر آنچه که تذکر از باب حفظ امنیت بود، به ما داد.

آن روز به دلیل تأخیر در حضور سخنران در جلسه مذکور، چندین مرتبه به بیرون از سالن یعنی باب‌المهدی(عج) آمدم و با تلفن و یا مسئولان برگزاری مراسم صحبت می‌کردم و تماماً متوجه می‌شدم که شهید جهانگیری و همکارانش تمام رفت و آمدها را زیرنظر دارند و حواسشان به همه چیز هست، گرچه گاهی اوقات از سخت‌گیری آنان به خصوص وقتی که در حال صحبت و هماهنگی با همکارانم بود، اذیت می‌شدم اما چه باید می‌کرد، حفظ امنیت و جان مردم از هر چیزی واجب‌تر بود لذا وقتی که دائم به ما تذکر می‌دادند، جز چشم چیز دیگری نمی‌گفتیم و اعتراضی نمی‌کردیم زیرا هنوز داغ آن حمله اول بر روی دلمان سنگینی می‌کرد.

شهید جهانگیری نخستین کسی بود که در روز حمله تروریستی به حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) در شامگاه یکشنبه، 22 مردادماه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و از پادرآمد چرا که دقیقاً محل استقرارش همان درب ورودی و همانجایی بود که تروریست از مقابل آنجا وارد شد و تیراندازی کرد و هر آنکس در مقابلش بود را مورد اصابت گلوله قرار داد و اکنون به خوبی متوجه شدم که چرا مدافعان امنیت در مقابل درب ورودی اجازه ایستادن را به کسی نمی‌دهند و این تدابیر همگی برای حفظ جان مردم است.

آری! این جان برکفان گمنام، جان شیرین خود را سپر بلای مردم می‌کنند و تا زمان شهادت هیچکس حتی نام آنان را نمی‌داند و بعد از شهادت است که شاید متوجه شویم چه ایثارهایی که برای حفظ جان ما انجام داده‌اند.

به راستی بی‌انصافی است که بگوییم نیروهای امنیتی و مدافعان امنیت حرم در قضیه حمله حرم کوتاهی کرده‌اند چون به شخصه به عنوان یک خبرنگار در برنامه‌های متعدد خبری، بارها و بارها شاهد حساسیت‌های فراوان آنان نسبت به تمام مسائل بوده‌ام و درست است که گاهی اوقات حساسیت‌های زیاد آنان، موجب تأخیر در کار اطلاع‌رسانی می‌شود اما وقتی پای جان مردم و تأمین امنیت آنان به میان می‌آید، دیگر اولویت‌ها کنار می‌رود.

به عنوان یک خبرنگار گواهی و شهادت می‌دهم در پیشگاه درگاه الهی که شهید جهانگیری و امثال او در دفاع از امنیت و حرم، سنگ تمام گذاشتند و تا آخرین لحظه زندگی، دغدغه انجام وظیفه و حفظ جان مردم را داشتند، باشد که این شهید و سایر شهدای بزرگوار هم شفاعت‌کننده ما در این دنیا و آخرت باشند.

زهرا عسکری، سردبیر ایکنا فارس

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha