سالروز شهادت آیتالله سیدابراهیم رئیسی، شهیدجمهور فقید جمهوری اسلامی ایران، فرصت بازخوانی راه و کارنامه مردی است که سیاست را نه در اتاقهای بسته بلکه در میدان مردم معنا کرد.
مردی که در مسئولیتهای گوناگونش از قوه قضائیه تا ریاست جمهوری، همواره نگاهش به عدالت، محرومیتزدایی، حضور در صحنه، و اتصال مستقیم با بدنه جامعه بود. شخصیتی که برای بسیاری نماد «شنیدن» در میان انبوه نشنیدنها بود و صدای او پژواکی از دردها و امیدهای مردم در متن کشور.
با شهادت آیتالله رئیسی در سانحه دلخراش سقوط بالگرد در دیزمار آذربایجان شرقی، کشور نه فقط یک رئیسجمهور، بلکه یک کنشگر مردمی و مجاهد پرتلاش را از دست داد. مردی که حضورش را در «میدان» نه در کلام، که در سفرهای متعدد و گفتوگوهای بیواسطه با مردم اثبات کرد.
یکی از نقاط برجسته این حضور، خراسانجنوبی بود؛ استانی که بارها میزبان رئیسجمهور مردمی شد و از ثمرات این توجه، آثار ملموسی بر جای ماند.
آیتالله رئیسی در دوره مسئولیت خود، سه سفر رسمی به خراسانجنوبی انجام داد؛ سفرهایی که صرفاً بازدید نبودند، بلکه با تصمیمسازی، آغاز پروژه، افتتاح طرحهای نیمهتمام و شنیدن حرف مردم گره خورده بودند.
در نخستین سفر، کلید پروژه راهآهن شرق کشور زده شد؛ مسیری حیاتی برای اتصال استان به ریل توسعه. در کنار آن، احداث راه ۲۲ روستا و طرحهای زیرساختی دیگر نیز از محل اعتبارات همین سفر آغاز شد.
سفر دوم، بیشتر رنگ و بوی «پیگیری وعدهها» را داشت. بهرهبرداری از مدول دوم تصفیهخانه پساب بیرجند، افتتاح خط احیای مجتمع فولاد قائنات، بازدید از کارخانه تولید تایر ایرانی و رسیدگی به طرح توسعه نهبندان بخشی از این برنامهها بود. نکته مهم در این سفر، تمرکز بر حوزههای اشتغال، آب و صنعت بود که اولویتهای مردم استان را هدف گرفته بود.
در سومین سفر، دستور تأسیس «ستاد احیا و بازسازی قنوات استان» صادر شد که خروجی آن تاکنون مرمت و احیای بیش از ۲۳۰ رشته قنات بوده است. رئیسجمهور همچنین در طبس، با کارگران معادن زغالسنگ دیدار و پای دغدغههای آنها نشست و انتقال آب از دریای عمان را بهعنوان یک مطالبه مهم در دستور کار قرار داد.
آخرین سفر آیتالله رئیسی به خراسانجنوبی با مناسبت اربعین حسینی مقارن شد. حضور او در مراسم پیادهروی جاماندگان اربعین در بیرجند، آن هم نه از جایگاه رئیسجمهور، بلکه بهعنوان عزاداری در کنار مردم، تصویری متفاوت و نزدیک از رابطه مردم و رئیس دولت را به نمایش گذاشت. او در مسیر بلوار امام رضا(ع) تا آستان مقدس امامزادگان باقریه، با مردم عزادار همراه شد، در مراسم سخنرانی کرد، با کودکان گفتوگو کرد، اذان در گوش نوزاد خواند و مستقیماً حرف مردم را شنید. این صحنهها نه شعار، بلکه رویکردی عملی از مردمباوری در ساختار قدرت بود.
در همین سفر، پروژه آغاز عملیات زیرسازی خطآهن نهبندان، بیرجند، قاین و یونسی نیز کلید خورد؛ طرحی که میتواند آینده ترانزیتی و اقتصادی استان را دگرگون کند.
شنیدن بدون واسطه در سفر فردوس، رئیسجمهور نهفقط از اربعین گفت، بلکه با مردم در مصلی شهر سخن گفت و بر اهمیت زیست عاشورایی در همه ابعاد زندگی تأکید کرد.
در دیدار با نخبگان، دانشگاهیان، روحانیون و فعالان اقتصادی استان نیز، نگاه رئیسجمهور به جهاد تبیین، روایت امید، و رسالت جریان نخبگانی در پاسخ به جنگ ترکیبی رسانهای پررنگ بود.
شهادت آیتالله رئیسی پایانی تلخ بر فصلی پُرکار بود. اما کارنامه او، بهویژه در استانهایی چون خراسانجنوبی، در قالب طرحها، پروژهها، مسیرهای آغازشده و دلهای دیدهشده، هنوز روایت میشود. بازخوانی این حضور، نه صرفاً برای تجلیل، که برای ادامه همان مسیر مردمی، جهادی و بیواسطه ضرورت دارد.
این استان، همچنان به همان نگاه عدالتمحور نیاز دارد؛ همان نگاهی که قناتها را زنده کرد و دلها را شنید.
یکی از مهمترین ویژگیهای مدیریتی آیتالله رئیسی، تلاش برای تبدیل شعار عدالت به اقدام عینی بود. در خراسانجنوبی، این رویکرد با تمرکز بر مناطق محروم، اختصاص اعتبارات ویژه به پروژههای عمرانی در نقاط کمبرخوردار، و پیگیری مسائل زیرساختی روستاها تجلی یافت. در جلسات شورای اداری استان، او همواره از مسئولان میخواست که «ببینند، بشنوند و عمل کنند»؛ نه آنکه وعدهها را به آینده نامعلوم حواله دهند.
شاید تعبیر «مرد میدان» درباره آیتالله رئیسی صرفاً یک شعار سیاسی به نظر برسد، اما در تجربه خراسانجنوبی، این عنوان معنا یافت. از حضور در روستاهای کمبرخوردار تا صدور فوری دستورات اجرایی، از همراهی با مردم در مناسبتهای دینی تا گفتوگو با کارگران، همه حکایت از شخصیتی داشت که قدرت را نه ابزار امتیاز، بلکه مسئولیتی برای خدمت میدانست.
سپیده قلندری
انتهای پیام