سلام بر حسین(ع)، دردانه‌ محبوب خدا
کد خبر: 4076748
تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۴

سلام بر حسین(ع)، دردانه‌ محبوب خدا

سلام و درود بر تو باد، ای پرنده‌ای که قرن‌هاست بر فراز قبیله‌ ایمان می‌چرخی و خدا را می‌خوانی و بر سر خفتگان فریاد بیدارباش می‌زنی، ای ثار! بر فراز گودال قتلگاه، این بلندترین نقطه‌ زمین! و مرتفع‌ترین قله‌ زمان ایستاده‌ای و اسلام را، ایمان را، عقل و عشق را، ارزش‌های جاودان آسمانی و انسانی را، ودیعه‌ الست را و فلسفه‌ تاریخ مظلومیتِ پیروز جبهه‌ حق در مقابل باطل را، به همه‌ نسل‌ها و عصرها می‌آموزی.

یا حسین(ع)

سلام بر تو ای پدر هر آنکه بنده‌ خداست، ای پدر بندگی بندگان خداوند و ای تفسیر بلند بندگی از بلندای جاودان آزادگی. بندگی حق و حقیقت که بی‌نهایت است، نام دیگرش آزادگی است، تعبیرش حسین(ع).

سلام بر تو، ای فرزند و ادامه‌ فرستاده‌ خدا، رسول امین، که تو از رسولی و پیامبر(ص) از تو، پاینده.

سلام بر تو ای پسر علی(ع)، پیشوای ایمان‌آورندگان، همان آقای توصیه‌شده‌ای که سرور وصیت‌شدگان است.

سلام بر تو ای فرزند فاطمه(س)، زن نمونه‌ای که اسوه‌ زنان هر دو جهان است و الگویی برای همیشه‌ یک انسان، آن‌چنان که باید باشند و نیستند و این‌چنین که نباید باشند و هستند!

سلام و درود بر تو باد، ای پرنده‌ای که قرن‌هاست بر فراز قبیله‌ ایمان می‌چرخی و خدا را می‌خوانی و بر سر خفتگان فریاد بیدارباش می‌زنی، ای ثار! بر فراز گودال قتلگاه، این بلندترین نقطه‌ زمین! و مرتفع‌ترین قله‌ زمان ایستاده‌ای و اسلام را، ایمان را، عقل و عشق را، ارزش‌های جاودان آسمانی و انسانی را، ودیعه‌ الست را و فلسفه‌ تاریخ مظلومیتِ پیروز جبهه‌ حق در مقابل باطل را، به همه‌ نسل‌ها و عصرها می‌آموزی.

ای پدرت نیز ثار، مدح تو رثا نیست، حماسه‌ است، خون تو را خون‌خواه، خداست.

ای یکه‌ یکتا و تنها و وانهاده ‌شده‌ جامعه‌ای که تو را نشناخت، ای دردانه‌ محبوب خدا.

تنهایی، رنج بزرگتر توست، می‌دانم. از دردِ سخن گفتن و از دردِ شنیدن با مردم بی‌درد، ندانی که چه دردی‌ست. کوفه، نام دیگر هر سرزمین و هر زمانی است که مردم قوم و جامعه‌ای، یوسف زیبای خصایل انسانی‌شان را در چاه کرده و حسین زیبای نیکی‌ها را با همه‌ اصحابش در درون کشته باشند و این‌سان به پستی خو کرده و ظرفیت پذیرش و تحمل انسان‌های والا را نداشته باشند. انسان‌های بزرگی که یادآور آن امانت بزرگ و الهی‌اند و تجسم عینی و بیرونی آن. انسان‌های نمونه و کامل و عظیمی که تنها حضور و وجود بلند و رفیعشان، یادآور دردناک کوچکی و پستی و دئانت مردم آن جامعه به خودشان است و یادآور آن جنایت درون که از آن می‌گریزند و در پی فراموشی‌اش به هر ملعبه‌ای می‌آویزند. آری، شاید این‌ است راز کارگر افتادن برق سکه‌ها و انکار حقیقت مجسم.

سلام بر تو و ارواح پاک و مطهری که فدای تو شدند. دیروز، امروز و همه روز. ای کهربای دلربای کاهِ دل‌ها، آهِ دلِ ما نیز ربودی، جانم به فدایت، جان‌ها به فدایت.

سلام؛ این قول و خطاب و کلمه‌ پاک خدا شما راست، همگی‌تان را، تا ابد، تا آن‌گاه که «من»، این وجود مختار و جستجوگرِ نیازمندِ زمینیِ «انسان» باقی‌ست و تا آن ‌هنگام که شب و روز باقی‌ست. که اگر از حادثه‌ عظیم عاشورا هیچ نمانده بود، جز درس بزرگی که تو شب قبل از آن واقعه‌ عظیم با همه‌ نیازی که داشتی، با فراهم کردن زمینه‌ انتخاب آزاد انسان داده‌ای، همین کافی بود تا همه‌ مشتاقان انسانیت از هر مسلک و مرامی و از هر جای جهان تا ابد گرد شمع وجودت پروانه‌وار بگردند.

درسی که وصول به هدف را با هر وسیله و از هر طریق مجاز نمی‌شمارد و در آستانه‌ نبرد و کارزار و نیاز عظیمی که بود، گوهر انسانیت را، یعنی آزادی و اختیار و انتخاب آ‌نها را پاس می‌دارد و دل شب را بر‌می‌گزیند و حتی نگاه خود را می‌پوشد تا مبادا شرم از آن امام معصوم، آزادی انسان‌ها را در روز انتخابشان بستاند.

حسین(ع) در همین دل شب به پیروزی رسیده و دین جدش را اصلاح کرده است و مسیر آن را با این چراغ درخشان برای همیشه روشن نموده که حتی ماندن در کنار حسین(ع)، اگر از روی بصیرت و انتخاب آزاد نباشد، ارزشی ندارد و حسین(ع) نیز برای حفظ دین و رسیدن به هدف، شخصیت و گوهر وجودی دین‌داران را با اکراه و اجبار و زور و یا شرم و شیفتگی کور، منهدم و معزول نمی‌سازد.

نمی‌توان از هر راهی به هر هدفی رسید و این رمز شناسایی دینی است که حسین(ع) در پی شناساندن آن ا‌ست. راه حسین(ع) از مسیر آگاهی و آزادی و اختیار انسان می‌گذرد و البته این چنین دینی و حکومتی، آن‌چنان که پدرش علی(ع) و جدش پیامبر(ص) داشت، بسیار سخت‌تر از ادعای آن است. او برای هدایت، چراغ است که روشن می‌کند و راه نشان می‌دهد و آگاهی می‌بخشد و برای نجات، کشتی است که اگر خواستی، به اختیار و آزادی بر آن سوار می‌شوی و از غرق شدن نجات می‌یابی. نه آنکه برای هدایت در زمینه‌ تاریک، تو را به زور و جبر به یک‌سوی بکشد و یا بر دوش بگیرد و به بهشت ببرد، که تو باید با چشم خود راه را ببینی و با پای خود راه را بپیمایی، اما در پرتو نوری که او می‌تاباند، راه روشن‌تر است که از میان دو انگشت هدایتش، راه به تمامی تا انتها روشن می‌شود و با تمسک به کشتی نجات او، سریع‎تر و از غرق‌شدن و فرو رفتن در دنیا، رهایی‌بخش‌تر و بر دریای مواج پرطوفان کمال و فلاح و سعادت، مطمئن‌تر. حال انتخاب با توست.

خداوندا، این ملاقات مرا با حسین(ع)، آخرین ملاقاتم قرار مده، بگذار تا با ملاقات همیشگی‌اش همواره از این چراغ هدایت، نور و روشنی و گرما و زندگی بیابم.

سلام بر حسین(ع) و بر علی، پسر حسین(ع) و بر فرزندان (دختران و پسران) حسین(ع) و بر یاران حسین(ع).

به قلم زنده‌یاد داریوش(مصطفی) اسماعیلی

انتهای پیام
captcha