گاهی چاره‌ای جز تأویل در فهم متون مقدس نداریم
کد خبر: 4066505
تاریخ انتشار : ۰۴ تير ۱۴۰۱ - ۱۵:۵۵
داود عرفانی در نقد اخباری‌گری:

گاهی چاره‌ای جز تأویل در فهم متون مقدس نداریم

حجت‌الاسلام داود عرفانی در نشست‌ «جریان نواخباری‌گری یا اندیشه ظاهرگرایی معاصر» گفت: پیروان مکتب تفکیک، قرآن و روایات را تأویل‌ناپذیر می‌دانند، در حالی که در فهم متون مقدس هیچ گریزی از تأویل نداریم.

داود عرفانی به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین داود عرفانی، استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، چهارم تیرماه در ادامه سلسله مباحث «جریان نواخباری‌گری یا اندیشه ظاهرگرایی معاصر» به بیان نکاتی پرداخت که در ادامه گزیده‌ای از سخنان وی را می‌خوانید.

مرحوم محمدرضا حکیمی هدف مکتب تفکیک را در کتاب «مکتب تفکیک» صفحه 47 این طور ذکر کرده است: ناب‌سازی و خالص‌مانی شناخت‌های قرآنی و سره‌فهمی این شناخت‌ها و معارف بدون تحریف و مزج با افکار و نحله‌ها و برکنار از تفسیر به رأی و تطبیق تا حقایق وحی مصون ماند و با داده‌های فکر انسانی و ذوق بشری درنیامیزد و مشوب نگردد... این هدف مکتب تفکیک است و مراد از آن یعنی باید فلسفه و عرفان و آموزه‌های قرآنی و وحیانی تفکیک شوند.

جالب اینکه ایشان در صفحه 187 همین کتاب فرموده است: «واقعیت جریان تفکیک امری مساوی با خود اسلام و ظهور آن یعنی قرآن و حدیث، کتاب و سنت و تعالیم قرآن و اهل بیت(ع) و خلاصه هر چه از ثقلین به عنوان دو میراث پیامبر(ص) استفاده شود بدون هیچ‌گونه اقتباسی از کسی و مکتبی و بدون هیچ نیاز به یک اندیشه و نحله‌ای؛ همین و لاغیر.» این ادعای خیلی بزرگی است که در جلسه قبل هم مقداری این ادعا نقد شد و گفتیم که موقعیت معرفت‌شناختی شما و میرزامهدی اصفهانی و ... با دیگران یکسان است و شما بر کسی برتری ندارید و هر تلاشی باید مبتنی بر روش باشد و هر فردی که از روش درست استفاده کند چه‌بسا به معرفت صحیح دست یابد، ولی اینکه ادعا شود که جریان تفکیک همسان اسلام و معارف آن است ادعای بزرگی تلقی می‌شود.

ایشان اصول مکتب تفکیک را در صفحه 41 کتاب مکتب تفکیک در 5 اصل ذکر کرده و فرموده است: اول جدایی فلسفه، عرفان و دین، دوم برتری و اصالت شناخت دینی، سوم استناد شناخت دینی به قرآن و حدیث، چهارم، اتکا به ظاهر آیات و روایات و پنجم رد هر گونه تأویل. در همین کتاب باز فرموده  است: هیچ جا نمی‌شود دست از ظاهر  برداشت مگر ظاهری وجود داشته باشد که در برابر آن ظاهر، برهان بدیلی پیدا شود نه برهان نظری که قابل مقابله با برهان نظری دیگری است... اگر حافظه خوبی داشته باشیم، با خواندن این عبارات به یاد رویکرد اخباریون خواهیم  افتاد که در کتاب مکاسب هم ذکر و نقد شده است.

تفکیکی بودن مردم در اندیشه پیروان تفکیک

همچنین در کتاب مکتب تفکیک در صفحه 187 فرموده است که برای فهم دین نیازی نیست انسان فلسفه و عرفان بداند، بلکه توده‌های مردم متدین هم تفکیکی هستند. مردم به صاعقه درک ایمانی و تلقی فطری خویش تفکیکی هستند و اگر کسی در ذهن آنها تصرف نکند، به همان راهی معتقدند که اصحاب تفکیک می‌گویند.

در کتاب عقل خود بنیاد دینی، در صفحه 42 اشاره کرده است که فقط و فقط کتاب خدا، خالص و بدون هر گونه افزایش و فرسایش و تأویل و تبدیل و تطبیق و توجیه و تحریف، تغییر و تفسیر به آرا و اقوال؛ چون تأویل به منزله بستن دهان گوینده سخن و عقیده و حرف خود را از دهان او زدن است و این امر عقلا، شرعا و وجدانا جایز نیست، مگر در برابر برهان بدیهی. البته اشاره شد که طبق باور وی هیچ برهانی بر ظاهر ارائه نشده است.

نقد نظرات

نقد اقسامی دارد و می‌تواند ساختاری، روشی، محتوایی و اخلاقی باشد که ما به نقد محتوایی می‌پردازیم. اصلی‌ترین مدعای ایشان این است که فلسفه و عرفان و دین سه جریان کاملا مجزا از همدیگر هستند. یادتان باشد که میرزامهدی به شدت فلسفه و عرفان را رد و ابطال کرد در حالی که تفکیکیان معاصر این دو علم را قبول دارند، ولی معتقدند باید جدا باشد و نباید آنها را با معارف قرآنی مخلوط کرد. ادعای ایشان فهم خالص است؛ بنده هر وقت این مطالب را می‌شنوم یاد کسانی می‌افتم که وقتی آرای حکما، فلاسفه و عارفان طرح می‌شود، می‌گویند؛ خود قرآن و معصومین(ع) چه فرموده‌اند؛ این سؤال نشان‌دهنده این است که این فرد متدین است و نیت خوبی دارد و دنبال نظر خداست، ولی فکر عمیقی ندارد، زیرا او گمان کرده که نظری به صراحت در قرآن و روایات نقل شده و علمای ما بدون توجه به این نظریات و صراحت آن، نظرات خود را مطرح کرده‌اند و علما، متکلمان، فقها و عرفا حرف‌های خود را زده‌اند و قرآن و روایات هم نظر خود را دارند.

علما چه متکلم و چه حکیم و عارف به سراغ متن مقدس قرآن و روایات رفته و تأملاتی کرده و زحماتی کشیده‌اند و بعد براساس مبانی خود، برداشت خود را بیان کرده یا در کتبشان نوشته‌اند. البته این برداشت‌ها الزاما با نظر واقعی قرآن و اهل بیت(ع) یکسان نیست و چه‌بسا با هم متعارض باشند، ولی این طور نبوده که قرآن گفته باشد الف، ب هست و آنها بدون توجه به قرآن گفته باشند الف، جیم یا دال است. این سخن بسیار غلط است.

برداشت از متن مقدس لزوماً عین مراد خدا نیست

قبلا هم گفتیم که ما یک متن مقدس داریم و یک برداشت از متن مقدس و این برداشت می‌تواند تحت تأثیر عوامل مختلف قرار بگیرد. البته همیشه بین مراد ما و متن مقدس اختلاف وجود ندارد و ما با استفاده از روش صحیح می‌توانیم به پاره‌ای از فهم‌های درست و مطابق با واقع دست یابیم، ولی نه همیشه و بهترین گواه آن وجود این همه اختلاف در بین پیروان مکتب تفکیک است و این اختلافات آنقدر زیاد است که اگر مرحوم میرزامهدی زنده شود و آرای پیروان امروز مکتب تفکیک را ببیند، قطعاً آنها را رد خواهد کرد، زیرا او فلسفه و عرفان را باطل می‌دانست، ولی نسل جدید تفکیک آنها را قبول دارد.

من شما را به دو کتاب رؤیای خلوص و سودای تفکیک؛ سیدحسن اسلامی ارجاع می‌دهم. وی به خوبی در این آثار در نقد این ادعا سخن گفته است. مهمترین نقد بر تفکیک این است که ادعای فهم خالص دین فقط از سوی معصومان امکان‌پذیر است و لاغیر و بقیه نمی‌توانند این ادعا را مطرح کنند و این سخن ناپخته و غیرفنی است.

در باب تأویل هم که ایشان مخالف آن بود باید بگویم که گریز از تأویل ناشدنی است و حتی امکان ندارد در کلام عادی بشر تأویل به کار نبریم. لذا برخی بزرگان مانند حکیم سبزواری در کتاب شرح اسماء الحسنی فرموده است که هیچ مذهبی وجود ندارد الا اینکه تأویل در آن به گونه‌ای راسخ وجود داشته باشد و امکان ندارد تأویل نکنیم و حتی کسانی مانند احمدبن حنبل که اهل تأویل نبودند و آن را رد می‌کردند، در مواردی دست به تأویل زده‌اند. بنابراین تأویل قاعده‌مند را می‌توان پذیرفت کمااینکه در قرآن هم یدالله را به قدرت خدا بنابر یک نظر ترجمه می‌کنیم و بنابر نظر دیگر، دست معنی عامی دارد.

انتهای پیام
captcha