به گزارش ایکنا ششمین جلسه دوزیستانه با عنوان «داستان و سینمای عامهپسند» با حضور عباس کریمی عباسی؛ کارشناس ادبیات و سینما در خانه اندیشهورزان برگزار شد.
در ابتدای جلسه کریمی عباسی در پاسخ به پرسش مجری برنامه با بیان اینکه در داستانهای عامهپسند در پاسخ به اینکه در داستانهای عامهپسند با چه فرمی مواجه هستیم گفت: فرم در ادبیات داستانی دارای یک شکل کلی است و نمیتوان گفت در قصههای عامهپسند با قصههای فاخر متفاوت است. این تفاوت بیشتر در محتواست و به دلیل فقدان برخی صنایع ادبی یا به خدمت درآوردن آنها برای بیان منظور به شیوه غیرمستقیم و هنرمندانه و فقدان شخصیتپردازی غنی این تفاوت ایجاد میشود. در داستانهای عامهپسند تیپ وجود دارد و در داستانهای فاخر جای آنها را شخصیت میگیرد. البته این خطکشیها همیشه ثابت نیست چون در مواقعی ممکن است در داستانهای فاخر نیز تیپ را داشته باشیم که به شخصیتپردازی کاملتر و پیشبرد داستان کمک میکند. در برخی داستانها و فیلمها نیز که تعادل بین این دو برقرار شده هم مخاطب عام داریم هم خاص که به دلیل چندلایه بودن اثر است و در این میان میتوان به اسماعیل فصیح و کریستوفر نولان اشاره کرد.
نویسنده رمان هفت مرد از حالا توضیح داد: در داستانهای عامهپسند آدمها سطحی بوده و عمدتاً قابل پیشبینی هستند. تیپها سطحی هستند و کشمکشهای درونی را شاهد نیستیم. از منظر مخاطبشناسی، در داستانهای عامهپسند خواننده چندان به دنبال آموختن، تفکر و تجربه جدید نیست بلکه میخواهد تنها برای لحظاتی سرگرم باشد. این اتفاق اگر در متون سینمایی نظیر فیلمنامه بیفتد ما با فیلم عامهپسند روبهرو میشویم.
کریمی عباسی در ادامه در قبال این پرسش که سینمای عامهپسند چیست و آیا هر تولید پرفروش داستانی و سینمایی ملاک عامهپسند بودن آن است پاسخ داد: معمولا سینمای عامهپسند روایت خطی با تیپها و داستانهای کلیشهای دارند، هرچند فیلمهایی را شاهدیم که با وجود عامهپسند بودن خطی نیستند. برای مثال به کارهایی که از فلشبک یا فلشفوروارد استفاده میکنند اشاره میکنم و از این رو در سینما نیز به فیلمنامه یا همان داستان فیلم از منظر محتوایی میرسیم که شرط عامهپسند بودن را تعیین میکنند. نکات مهم در این بحث این است که میزان فروش یک فیلم را نباید دلیلی برای عامهپسند دانستن آن اثر دانست و نباید اقبال عمومی یک داستان یا فیلم را شرط لازم و کافی برای عامهپسند بودن آن دانست.
مترجم کتاب شهر کابوس تأکید کرد: برای دستهبندی آثار عامهپسند و فاخر عوامل زیاد خردی وجود دارند که باید از دیدگاه جامعهشناسی آنها را مدنظر قرار داد. در تعریف آدورنو ما دو شکل جامعه داریم؛ باز و بسته. با توجه به این توضیح باید فیلم یا داستان ایرانی را با اثر ایرانی مقایسه کرد و کار خارجی را هم همچنین، زیرا جامعهای که در آنها فیلم ساخته شده با هم متغیر است. وی عقیده دارد که در جامعه بسته داستانها و فیلمهای عامهپسند در خدمت ایدئولوژی موجود قرار میگیرند و در انتها منجر به تایید محدودیت ذهنی و تفکر موجود میشوند و در تغییر اندیشهورزی آدمهای آن جامعه اتفاق مثبتی نمیافتد اما در جامعه باز، این امر در جهت ارتقای فرهنگ جامعه قدم برمیدارد. در واقع آثار عامهپسند در جامعه باز پله اول جذب مخاطب برای تغییر سلیقه به سمت آثار جدیتر هستند.
نویسنده کتاب ترکهمردی که سر خم نکرد در قبال این پرسش که اصلا چرا باید تولیدات داستانی و سینمایی عامهپسند داشته باشیم، گفت: هر جامعهای نیاز به فیلم و داستان عامهپسند دارد. دلیل این است که مخاطب در کشور ما گوناگونی فراوانی دارد و اگر نخواهیم همه نیازهای مخاطبان داستانی و سینمایی را فراهم کنیم، آنها به سمتی کشیده خواهند شد که حتی منجر به آسیبهای اجتماعی نظیر اعتیاد خواهد شد. درباره آثار داستانی و سینمایی به جرأت میگویم اثری که مخاطب نداشته باشد بیخاصیتترین تولید است؛ حال میخواهد آن فیلم فاخر باشد یا عامهپسند. بنابرین در تولید ادبی یا سینمایی باید توجه داشت که مخاطبپذیری حرف اول را در پیروزی یا شکست آن اثر میزند.
وی در قبال این سوال که عامهپسند بودن به معنای مبتذل بودن است یا نه، گفت: باید ببینیم منظور از عامهپسند چیست و به چه کاری عامهپسند میگویند چون اگر بخواهیم هر اثری را به بهانه عامهپسند بودن، بد بنامیم، خطایی را مرتکب شدهایم که در عنوانهایی نظیر فیلمفارسی قبلاً تکرار کرده بودیم. درگذشته هر فیلم بیارزشی را فیلمفارسی مینامیدند درصورتیکه فارسی بودن یک فیلم بهخودیخود دارای ایراد نیست و این سوءبرداشت عوامانه از نامگذاری موجود به وجود میآمد. نکته دیگر اینکه سادهنویسی را هیچوجه نباید به معنای عامهپسندی تفسیر کرد. همینگوی قله سادهنویسی در ادبیات است و فاکنر از دشوارنویسترین نویسندگان است اما وقتی مخاطب جدی از هر دو داستان میخواند لذت میبرد و هیچ یک نویسنده عامهپسند شمرده نمیشوند.
این مدرس سینما و ادبیات در برابر اظهارات مجری نشست که فیلم «عقابها» را پرفروشترین فیلم سینمایی ایران عنوان کرد و پرسید آیا فیلم فاخر است یا عامهپسند توضیح داد: این فیلم نشان داد کارگردان با سلیقه و خواست تماشاگر آشناست. همچنین کار از دیدگاه من یک اثر خوشساخت با داستانی جذاب در زمان خود است. درباره فروش فیلم باید این نکته را متذکر شد که شاید نبود رسانههای رقیب در آن مقطع باعث شده بود «عقابها» فروش بسیار خوبی داشته باشد.
کریمی عباسی تاکید کرد: توجه داشته باشیم که که گاه با نقیضههایی روبرو هستیم که از ساختار عامهپسند بودن برای نقد آن استفاده میکنند مثل رمان عامهپسند بوکوفسکی که به هجو نام خود در کنار روشنفکرنمایی برخی افراد جامعه از طریق فانتزی ادبی با نقد کارهای سلین میپردازد یا فیلم قصههای عامهپسند تارانتینو که علیرغم نامش یک از متفاوتترین و خاصترین آثار سینمایی جهان است و مخاطب عام خود را هم دارد.
مولف کتاب با بنجامین باتن وسط حوضی از غزل تأکید کرد: خلاف خیلی نظرها که «بامداد خمار» را یک اثر عامهپسند میدانند من آن را یک کار فاخر میدانم. متاسفانه به غلط جا افتاده که هر فیلم یا داستانی با درونمایه جنایی یا عاشقانه داستان عامهپسند است. باید این قصه را به دقت خواند تا متوجه نکات ظریف داستانی آن شد. البته کتمان نمیکنم که رمان دارای ایرادات فنی است اما شخصیتهای فراموشنشدنی با فضاسازی ادبی دارد و نمونه آن فصلی است که در آن فضای نجاری توصیف میشود و نویسنده از بو و طعم و رنگ آنقدر خوب استفاده میکند که تصویرسازی ماندگاری در ذهن خواننده میگذارد.
وی در پایان متذکر شد: اگر بتوانیم بین مخاطبان عام و خاص، تعامل درستی برقرار کنیم نتیجه کار مانند «آژانس شیشهای» خواهد شد که هم مخاطبان خاص آن را پسندیدند هم عام. درباره این فیلم باید این نکته را مدنظر قرار داد که با شخصیتها روبهروییم نه تیپ. درست است که معتاد و حاجی بازاری و روشنفکر و ... داریم اما اینها هر یک نماد بخشی از جامعه هستند و با تیپهایی ظاهری متقابلیم که به شخصیتپردازیها کمک میکنند.
انتهای پیام