«زیرخاکی‌» آبرو‌داری کرد
کد خبر: 3978372
تاریخ انتشار : ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۳:۳۰
یادداشت /

«زیرخاکی‌» آبرو‌داری کرد

«زیرخاکی» در مقایسه با دیگر آثار طنز ‌ماه‌های اخیر و در شرایطی که مخاطب در شبکه‌های سیما به دنبال آثار طنز دو سه دهه قبل می‌گردد تا از تکرار آن لذت برده و خنده بر لبانش بنشیند، زیرخاکی، سر برآورده و طی دو فصل ضمن ایجاد فضایی شاد برای مخاطب، لحظاتی از اوایل جنگ تحمیلی را به تصویر کشیده است.

فصل دوم سریال «زیرخاکی» به آخرین روزهای خود نزدیک می‌شود. این مجموعه که به واسطه موفقیت فصل اول خود توانست ادامه پیدا کند در فصل جدید نیز مخاطبان را مجذوب خود کرد. شاید به لحاظ کیفیت کار، فصل دوم، موفقیت فصل اول را به دست نیاورد، اما در شرایطی که طنز در شبکه‌های رسانه ملی به پایین‌ترین سطح خود رسیده و مجموعه‌هایی چون «بوتیمار» روی آنتن می‌رود، وجود کارهایی نظیر «زیر خاکی» غنیمت است.

در فصل دوم، فربیرز باغبیشه، که پژمان جمشیدی به خوبی آن را جان داده، درگیر مسائلی می‌شود که خود از آن بی‌خبر بوده، اما ناخودآگاه حضور او در بطن اتفاقات مسائلی را پیش می‌آورد که در نهایت منجر به اتفاقات کمدی می‌شود. درباره این سریال می‌خواهیم بیشتر تمرکز بحثمان را روی شخصیت‌پردازی بگذاریم تا بتوان علل موفقیت این مجموعه نمایشی را پیدا کرد.

در فصل نخست، قهرمان قصه وارد تحولات انقلاب می‌شود، اما در فصل دوم، جنگ، محور داستان است، اما خود جنگ، اصل نیست، بلکه در حاشیه آن را شاهدیم، هر چند در بخش‌های کوچکی از سریال به صورت محدود خود جنگ نیز محور قرار می‌گیرد. جلیل سامان در سریال جدیدش سعی کرده نگاهی تازه به اتفاقات آن دوره داشته باشد، برای مثال به مانند اغلب آثار به جا مانده از ژانر دفاع مقدس عمل نکرده و سعی کرده حضور تمامی نیروهای مسلح کشور و اقشار مختلف فکری و فرهنگی را در زمان جنگ تحمیلی به تصویر بکشد یا نیروهای شاغل در جهادسازندگی از کلیشه‌های رایج دور هستند، حتی نشان داده می‌شود در میان آنها نفوذی وجود دارد، افرادی که حتی قبل از انقلاب اسلامی برای ساواک (اسکندر) کار می‌کردند. این اتفاق رویکردی نو در محتوای این سریال‌ است، البته در فیلمی چون «ماجرای نیمروز» شاهد این رویکرد بودیم، حتی کارگردان، برخی نقدها را هم پیرامون مسائلی که در ابتدای انقلاب از سوی برخی نهادها انجام می‌شد به تصویر می‌کشد.

زیر خاکی

بهره‌مندی از گویش‌ها

«زیر خاکی» در فصل دوم، نکته‌ای را به ظرافت مد نظر قرار داده که هم توانسته بر جذابیت‌ کار بیفزاید، هم تصویرگر وحدت ملی باشد. در فصل دوم، گویش‌های مختلف را در مجموعه شاهدیم رویکردی که نشان می‌دهد در هشت سال جنگ تحمیلی همه مردم ایران با جنگ درگیر بودند. البته از گویش‌ها برای پیشبرد طنز داستان استفاده نشده است، بلکه در امتداد اهداف مجموعه است.

زیر خاکی

موضوع خانواده، یکی دیگر از تأکیدات کارگردان در اثرش است. درباره دهه شصت و نوع زندگی‌هایی مردم در آن مقطع تا به امروز چندان تصاویری حقیقی و درستی برای تماشاگر در کارهای نمایشی نداشته‌ایم، چون بیشتر سریال‌ها نگاهی شعارگونه به این حوزه دارند، اما در زیر خاکی واقعا آنگونه که مردم طبقه متوسط و ضعیف در آن دوره زیست داشتند، نشان داده می‌شود. همچنین در  این مجموعه می‌بینیم با وجود تمام سختی‌های حاکم در آن زمان، چون مردم همراه با انقلاب بودند، توانستند در دفاع از کشورشان موفق باشند.

در همین رابطه باید به جایگاه خانواده و ارتباطاتی که در آن دوران بین اعضای خانواده وجود داشت نیز اشاره کرد. رابطه‌هایی که در زیر خاکی شاهدیم شاید برای نسل امروز قابل درک نباشد، اما افرادی که آن دوران را لمس کرده‌اند، قادرند آن را درک کنند. در دهه 60 همسایه‌‌ها عموماً جزئی از خانواده محسوب می‌شدند، اما امروز شاید کمتر کسی در شهرهای بزرگ حتی همسایه نزدیک خود را بشناسد!

زیر خاکی

در میان امتیازهایی که برای سریال برشمردیم برخی نقدها نیز به کار وارد است. برای مثال تأکید اغراق شده روی شوخی‌های پژمان جمشیدی و ژاله صامتی که اتفاقاً به لحاظ بازی خوش درخشیدند، جای بحث دارد، چون تا اندازه‌ای مخاطب از شوخی‌های این دو نفر لذت می‌برد، ولی اگر این امر بخواهد ادامه داشته باشد، نتیجه آنگونه نخواهد شد که انتظارش را داریم. همچنین برخی قصه‌ها ارزش پیگیری ندارند. برای نمونه پرداختن به تحرکات گروهک مجاهدین خلق و منافقین، که به طور مستتر در کار حضور دارند، ناقص مطرح شده و حضورشان برای مخاطب سؤال‌برانگیز است، کارگردان می‌توانست به نوعی آنها را نادیده بگیرد یا اینکه با چند دیالوگ سرنوشت آنها را برای تماشاگر مشخص کند.

البته بابت این امر نمی‌توان کارگردان را مقصر دانست، چون سیاست‌هایی که بر تلویزیون حاکم است، همیشه سینماگر را مجبور می‌کند روش‌هایی را پیش گیرد که چندان مطلوب نظر کارگردان هم نیست. در حقیقت تلویزیون دوست دارد در کارهای نمایشی همه حرف‌ها یک جا بزند، به همین دلیل تولیداتش عموماً مورد اقبال تماشاگر قرار نمی‌گیرد.

زیر خاکی

درباره دیگر بازیگران این سریال هم باید اظهار نظری داشت، چون به جرئت این بخش یکی از داشته‌های خوب سریال محسوب می‌شود. کارگردان حتی برای نقش‌های فرعی نیز از بازیگران حرفه‌ای و توانمند بهره برده است. برای مثال حضور هومن برق‌نورد و نسرین نصرتی از این جمله هستند، هر چند بازیگران دیگری چون نادر فلاح، اکبر رحمتی و... نیز به خوبی از اجرای نقششان برآمده‌اند. در کنار بازیگری، جلیل سامان (کارگردان) در چیدن میزانسن و دکوپاژ هم به خوبی از عهده کارش برآمده است، به ویژه در صحنه‌های جنگ با توجه به محدودیت‌هایی که در این حوزه وجود دارد، توانست هدایت خوبی داشته باشد.

زیر خاکی

در مجموع سریال در فصل اول از قوت بیشتری برخوردار بود و در مقایسه با دیگر سریال‌ها، که طی ماه‌های اخیر شاهد پخش آن بودیم، نمره بهتری را به خود اختصاص داد.

به قلم داوود کنشلو

انتهای پیام
captcha