راز مگو؛ برسد به دست...
کد خبر: 3928525
تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۳۹۹ - ۱۳:۵۱
به بهانه هفته پست؛

راز مگو؛ برسد به دست...

شاید اگر به روزهای جنگ تحمیلی برگردیم تمام دلخوشی‌های یک شهید، تمام انتظار یک خانواده و تمام غربت‌‌ها در یک نامه خلاصه می‌شد؛ این نامه بهترین پیام برای خارج کردن یک خانواده از دایره نگرانی بود و اکنون این نامه‌ها وسیله‌ای است که قصه‌های جنگ را برای ما بازگو می‌کند، نامه‌هایی که شاید گویای حال خوش یک رزمنده در بحبوحه جنگ بود.

راز مگو /  برسد به دست...به گزارش ایکنا از خراسان‌جنوبی، نامه؛ یک داستان پر رمز و راز در هر دوره زمانی بوده، از حرف‌هایی که نمی‌توان رو در رو زد که در قالب یک کاغذ نامه بیان می‌شود تا نامه‌هایی که هیچ‌گاه به دست فرد مورد نظر نرسید و در تاریخ ماندگار شد.

نامه در دالان تاریخ همواره نشانگر ارتباط بین محبوب و عاشق بوده، همچون نامه‌‌ای که حضرت یعقوب(ع) به پسرش حضرت یوسف(ع) می‌نویسد و با اینکه هیچ اطلاعی از اینکه او پسرش است، ندارد، از او می‌خواهد بنیامین را آزاد کند و این اوج عشق یک پدر به پسر است.

با خانواده‌های شهید که سخن می‌گویی بیشترشان از آخرین صحبت‌های جگرگوشه‌شان در قالب نامه سخن می‌گویند، از نامه‌هایی که در آخرین روزهای زندگی نوشته می‌شدند تا به عنوان آخرین کلمات و سخن‌ها و در قالب وصیت‌نامه به دست عزیزانشان برسد و این شاید آرامش‌بخش ترین کار در لحظات آخر عمر برای شهدا بود.

همچون اولین شهید مدافع حرم خراسان‌جنوبی، شهید مرتضی بصیری‌پور که وقتی با خانواده‌اش سخن می‌گویی از نامه آخرش سخن می‌گویند؛ از نامه‌ای که همچون تمام شهدا خانواده‌اش را به صبر دعوت می‌کند:

بسمه تعالی، خدمت پدر و مادر عزیزم، بنده را امیدوارم که حلال کنید که شاید و بدون شاید پسر خوبی برایتان نبوده‌ام. اگر احتیاطا برایم اتفاقی افتاد بدانید که به هیچ عنوان نباید برایم ناراحت باشید زیرا که اگر ان شاءالله به مقام شهدا که البته بس مقامی است بزرگ برسم خداوند به من لطف کرده است. و بدانید که شهدا زنده‌اند.

این نامه‌ها شاید تمام دنیای یک خانواده در زمانی بودند که تلفن یا مسیر ارتباطی دیگری با فرزند به جبهه رفته‌شان نداشتند، تنها راهی که باعث می‌‌شد از جگرگوشه‌شان اطلاع پیدا کنند.

شاید این نامه‌ها تمام دلخوشی یک مادر، یک پدر، یک همسر و یا فرزندی باشد که تنها یادگاریشان همین چند جمله است، جمله‌هایی که می‌شود چراغ راه تمام زندگی یک فرد؛ همچنان که یک فرزند شهید برای پدرش هنوز هم نامه می‌نویسد، نامه‌هایی که حرف‌های ناگفته فرزند به پدر است و هیچ گاه به مقصد نمی‌رسد و در کمد خاک می‌خورد؛ این نامه تنها دلخوشی فرزندی است که دلتنگ است.

دست نوشته‌های زمان جنگ در شرایطی مانند چند دقیقه قبل از عملیات، هنگام غروب آفتاب، در اردوگاه اسارت و با هماهنگی صلیب سرخ  به نگارش درآمده که از نظر تاریخی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، می‌توان این دست نوشته‌ها را از جنبه‌های مختلف دینی، اجتماعی، اقتصادی و هنری مورد تحقیق و پژوهش قرار داد.

شاید اگر به روزهای جنگ تحمیلی برگردیم تمام دلخوشی‌های یک شهید، تمام انتظار یک خانواده و تمام غربت‌‌ها در یک نامه خلاصه می‌شد؛ این نامه بهترین پیام برای خارج کردن یک خانواده از دایره نگرانی بود و اکنون این نامه‌ها وسیله‌ای است که قصه‌های جنگ را برای ما بازگو می‌کند، نامه‌هایی که شاید گویای حال خوش یک رزمنده در بحبوحه جنگ بود.

نامه تنها وسیله برای رفع دلتنگی یک رزمنده بود در روزهایی که دوست داشت در کنار خانواده باشد، اما در میان جنگ بود و او راضی از این حس چراکه خود انتخاب کرده بود.

این نامه‌ها در بهترین حالت روحی نوشته شده و می‌تواند در دنیای امروز برای ما حاوی درس‌های بسیاری باشد، درس‌هایی از افرادی که علی رغم عشق به خانواده، عشق به وطن را بر تمام علایق شخصی خود ترجیح داده و در راهی که خداوند فرموده قرار گرفتند.

نامه‌های امام خمینی(ره) به همسرش در روزهای تبعید و تنهایی شاید بهترین درس برای ما باشد، نامه‌هایی از یک مرد مبارز که نشان می‌دهد چقدر عاشق و دل شیفته خانواده و همسرش است، محبتی که خداوند در دل‌ها قرار می‌دهد و مایه استحکام زندگی است.

خانه سالمندان نیز پر است از مادرهایی که چشم انتظار هستند، چشم انتظار دیدن فرزند یا روی گشاده از نوه‌ها؛ با مادری سخن گفتم، در حال خواندن نامه همسرش در روزهای جوانی بود؛ نامه‌هایی که او را یاد روزهای خوش زندگیش می‌انداخت و چه دلنشین بود دیدن خنده بر لب‌های مادری که بسیار تنهاست.

در هر خانه‌ای بگردی نامه‌هایی را می‌یابی که سنش شاید از سن بسیاری از افراد خانه بیشتر باشد، نامه‌هایی که دنیایی از خاطره را به همراه دارند ما را یاد روزهای خوب یا تلخ زندگیمان می‌اندازند، روزهایی که گاهی لازم است به یادشان آوریم، این روزها تلخ یا شاد قسمتی از زندگی ما هستند و به ما می‌فهمانند هیچ چیز در این دنیای فانی ماندگار نیست.

نه آن جملات شادی که در پاکت نامه برای خانواده فرستاده می‌شد و نه سکوت غم‌بار غربت و تنهایی که در قالب جملات برای محبوب ارسال می‌شد، تمام اینها پایدار نیست، اینها شاید زمانی مهم‌ترین بخش زندگی ما بودند، اما اکنون خاطره‌اند، خاطره‌هایی خوب یا بد که می‌تواند برای ما درس عبرت باشد همچنان که براساس قرآن و روایات، انسان باید از تمام لحظات عمرش بهترین بهره را برده و ار تجربیات درس بگیرد.

شاید اگر آن زمان مانند اکنون گرفتار فضای مجازی شده بودیم، هیچ‌گاه دست خطی از عزیزانمان که اکنون در کنارمان نداریم را نداشتیم و این همان فرصتی بود که مدرنیته از ما گرفت. شاید اگر در زمان جنگ تحمیلی فضای مجازی بود، بسیاری از دلواپسی‌هایی که حاصل ماه‌ها دوری و بی خبری بود رفع می‌شد، اما شاید بسیاری از برکت‌ها را دیگر نداشتیم.

نامه همواره برای ما بازگو کننده تاریخ بوده؛ تاریخی که به زبان قرآن برای ما باید درس عبرت باشد تا نه به خوشی‌هایش بنازیم و نه برای غم‌هایش نگران شویم، تمام اینها روزی می‌گذرند و تنها چیزی که از انسان می‌ماند بنده خوب بودن است.

انتهای پیام
captcha