به گزارش ایکنا، حواشی پیشآمده درباره حکایتخوانی مداح مشهور در حرم مطهر رضوی(ع) فرصتی پدید آورد تا در فضایی کارشناسی، با حضور حجج اسلام سیدحسین خادمیان و محمد جنتی، درباره چارچوبهای مداحی و آسیبهای پیرامون آن به گفتوگو بنشینیم.
ایکنا در راستای رسالت قرآنی خود مبنی بر جدال احسن و استماع احسنالقول، کوشیده است که با بیطرفی، فضایی آزاد برای گفتوگو در زمینه مذکور فراهم آورد و از نظرات و پیشنهادهای همه مخاطبان به ویژه جامعه مداحان و ذاکران اهل بیت(ع) استقبال میکند.
پس از انتشار بخش نخست این مناظره صریح و چالشی و استقبال مخاطبان رسانه قرآن، اینک بخش دوم مناظره ارائه میشود.
جنتی: مسلّم است که اگر کسی بگوید «خدای من حسین است» از دو حالت خارج نیست، یا شوخی میکند و یا جدی میگوید. اگر جدی میگوید که مرتد است، اگر هم شوخی میکند که اصلاً منبر و محراب جای شوخی نیست. در هر دو حالت مردود است و اگر کسی گفته باشد، قابل دفاع نیست.
تأکید میکنم که از حکایت مورد نظر نیز دفاعی ندارم، حتی از شب بعدش هم که بر اشتباه، پافشاری و اصرار شد، دفاع ندارم. بنده کاملاً این اتفاق را مردود میدانم اما میخواهم حدیثی بیان کنم تا نظر حاج آقای خادمیان و نظر مخاطبان عزیز را نسبت به آن جلب کنم؛ در حدیث میخوانیم: «المؤمنُ مرآةالمؤمن؛ مؤمن آینه مؤمن است»، آقایان منتقدین مؤمناند، آقای مداح هم مؤمن است، پس طبق این حدیث آقای مداح و منتقدین باید آینه هم باشند.
من چند ویژگی برای آینه بیان میکنم که واقعاً عجیب است: 1- آینه انصاف دارد، هم خوبی را بیان میکند و هم بدیها را. آیا حاج آقای خادمیان در کانال خود، مداحان را تشویق میکند یا فقط به انتقاد میپردازد؟ 2- آینه مبالغه نمیکند، یک ذره از ابرو زخمی باشد، نمیگوید تمام ترکیبت مشکل دارد، 3- آینه جلوی رویت میگوید، عکس برنمیدارد و پشت سرت منتشر نمیکند، 4- آینه اگر شکسته هم شود، باز آینه است، مؤمن را اگر بزنی و بشکنی و خرد هم بکنی باز هم حقیقت را به تو میگوید، 5- نیت آینه اصلاح است، نیت مؤمن هم اصلاح است. منتقد باید نیت اصلاح داشته باشد. آیا با «گارد» گرفتن اصلاح صورت میگیرد؟ آیه صریح قرآن این است که «رحماءُ بینهم» و «اشدّاء علیالکفار» باشید.
خدا رحمت کند مرحوم آیتالله مجتهدی تهرانی را، میفرمود: «همچون مگسان روی پلیدی منشین! زنبور عسل باش! انیس گل باش!» خوبیها را هم ببین! آفرین به منتقدی که اگر کسی اشتباه میکند سریعاً در کانالت بیانیه میدهی، درود بر تو که حافظ اسلام هستی! اما برای معرفی خوبیها هم بیانیه بده! ما طفل بودیم که آن معلم قرآن در شبکه یک سیما «درسهایی از قرآن» میگفت، حالا شاید یک اشتباهی هم بکند، آیا باید در کانال خود به ایشان حمله کنید؟ نقد و انتقاد حق مسلّم همه منتقدان است، اما آیا تا به حال با شخص و اطرافیان اشخاص مورد انتقاد، صحبت کردهاید؟ یا فقط علاقه دارید در کانال خود انتقاد کنید؟ من الان از حاج آقا شنیدم که در کانالشان مخاطبانی هم از خارج کشور دارند، اگر این کانال اینقدر مشتری و مخاطب دارد، پس چرا باید در آن با آبروی مؤمن بازی کنند و سریع به هر مسئلهای موضع انتقادی گیرند؟
حاج آقای خادمیان نکته دیگری درباره اقبال به مخاطب مطرح کردند که باید پاسخ بگویم. علم مداحی به چند دسته تقسیم میشود؛ عدهای فقط میتوانند مناجات بخوانند و نمیتوانند روضه بخوانند، عدهای فقط میتوانند روضه بخوانند و اگر بخواهند مناجات و زیارت بخوانند، اعراب را غلط میخوانند. اما یک مادح پیدا شده است که هم میتواند روضه بخواند و هم به همه مناجاتها و ادعیه و زیارات مسلط است. ببینید این شخص چقدر هنر دارد! من در ختم مرحوم استاد سلیم مؤذنزاده شرکت داشتم. این آقای مادح در آن مجلس به زبان ترکی مداحی کرد در حالی که ترک نیست، خیلی هنر میخواهد که کسی فارس باشد اما به ترکی هم مداحی کند! میخواهم بگویم که ما خوبیها را بشماریم و بیان کنیم، انتقادات را هم در کنارش بیان کنیم اما آب به آسیاب دشمن نریزیم و دشمن را شاد نکنیم.
کافی است به مواردی تاریخی در زندگانی ائمه(ع) رجوع کنیم تا ببینیم ایشان با برخی خاطیان چه برخوردی داشتند، در کتاب الفتوح، جلد چهارم، صفحه شش و هفت آمده است: یکی از یاران امام علی(ع)، وقتی بحث حکمیت به امام تحمیل شد، نزد امام علی(ع) آمد و با لحن بدی اعتراض کرد، اطرافیان میخواستند خاک به دهان او بریزند و او را بکشند اما امام(ع) اجازه نداد، او پس از مدتی از دنیا رفت، بعد از مرگش، شعری از او کشف کردند که هنگام عصبانیت در مذمت امام علی(ع) سروده بود! خبر فوت او را به همراه شعرش به گوش امام رساندند. امام علی(ع) فرمود(به این مضمون): «خدا او را رحمت کند و از کارهای او هیچ سخنی به میان نیاورد.»، یعنی امام(ع) نشان داد که میخواهد از خطای او چشمپوشی کند. از این مثالها بسیار زیاد است که فرصت بیان آن نیست. امام علی(ع) نسبت به خطاهایی که «عثمان بن حنیف» و «کمیل بن زیاد» انجام داده بودند، ناراحت شد و نامه نوشت و اعلام ناراحتی و نارضایتی کرد، اما شخصیت آن دو را به کلی زیر سؤال نبرد.
آقای خادمیان! منتقدین گرامی! امام حسین(ع) پسر همین امام است، آیا امام حسین(ع) مادح خود را بخاطر یک اشتباه طرد میکند؟ یعنی خداوند در قیامت فقط همین اشتباه را از شخص مورد نظر میبیند و سایر خوبیهایش را نمیبیند؟ آیا حضرت حسین(ع) هیچ کدام از خوبیهای این شخص را نمیبیند؟ افراد را نباید صفر و صدی ببینیم، همه ممکن الخطا هستند، خدمات ایشان را نباید فراموش کرد، یک اشتباه نباید تمام خدمات دیگر را تحتالشعاع قرار دهد. نکته آخر اینکه من هیچ کدام از اتفاق دو شب حرم(حکایتخوانی و اصرار بر آن) را تأیید نمیکنم. ای کاش به جای پافشاری بر اشتباه، عذرخواهی انجام میشد. رهبر معظم انقلاب با آن عظمت، در بجنورد، علناً جلوی مردم گفتند: «من واقعاً در زمینه سیاست «فرزند کمتر، زندگی بهتر» اشتباه کردم و معذرت میخواهم»، همین چند وقت پیش نیز، وقتی ایشان در جلوی دوربین، تعداد فوتیهای کرونا را اشتباه گفتند، چند دقیقه بعد، تصحیح کردند. من همین جا به مداح محترم عرض میکنم، اگر صدای من را میشنوند، با یک عذرخواهی، خیال منتقدان را راحت کنند و ما را خوشحال.
خادمیان: ببینید من باز هم به جوابهایم نرسیدم، کسی اسم بچهاش را گذاشت رستم، وقتی بزرگ شد ترسید صدایش کند! آقایان دائماً رو به جلو فرار میکنند! منتقدان و ناهیان از منکر کجا به شخصیت ایشان توهین کردند و خوبیهای ایشان را ندیدند؟ ما اجیر افراد نیستیم که بخواهیم در کانال و رسانه و کتاب و قلم خود از خوبیهای آقایان فهرست بگیریم، مبصر کلاس آقایان هم نیستیم، ما سرباز دین هستیم. یک اتفاق وحشتناکی افتاده که حیثیت مکتب شیعه را زیر سؤال برده است. شما دقت کنید ببینید چند اشتباه در همین حکایت وجود دارد، اول از همه، اصل حکایت که دروغ است. دوم؛ العیاذ بالله نسبت اباحهگری به مکتب شیعه داده میشود، سوم؛ مالی که از راه قمار به دست آمده و باطل است، به هیئت برده میشود، چهارم؛ خانمی که الیعاذبالله حضرت زهرا(س) معرفی میشود، به قمارباز میگوید نذرت قبول اما دیگر با پسر من قمار نکن! یعنی با افراد دیگر اشکالی ندارد فقط با پسر من قمار نکن. چندین مشکل دیگر نیز وجود دارد که مجال بیان آن نیست.
من از آقایان و از خود گوینده سؤال میکنم، شما نباید فکر کنید؟ مگر آقایان نمیگویند که عقبه منبر شما را میلیونها نفر تشکیل میدهند؟ وقتی در سحر مبارک ماه رمضان، مغز میلیونها نفر در اختیار شما قرار گرفته است، نباید فکر کنی؟ اگر الیعاذبالله قماربازی برای هدایت فرد مفید و مؤثر بوده، برای چه دیگر آن خانم باید فرزند خود را از قماربازی نهی کند؟ ما از حیثیت مکتب دفاع میکنیم، چرا فرار رو به جلو میکنید؟ شما بودید که به رسانهای بیگانه خوراک دادید تا به مکتب اهل بیت(ع) حمله کنند و بگویند: مداحِ رسمیِ حکومتی در تلویزیون رسمی در حرم رسمی گفت امامشان قمارباز است!
ما هم بدون آنکه هتک حرمتی انجام دهیم، گفتیم شخصی که این حکایت را تعریف کرده، موظف به توبه و عذرخواهی است. ایشان به جای اینکه عذرخواهی کند و بگوید اشتباه شده است، بر آن اصرار کرد. خودِ آقای جنتی که خدمتشان هستیم، میگوید نه حکایت را قبول دارد و نه اصرار بر آن را! پس ایشان و امثال ایشان بفرمایند که در این مدت، برای جبران خطای انجامشده چه کاری انجام دادهاند؟
آقای جنتی گفتند که اهل بیت(ع) برخورد سخت با خاطیان نداشتهاند، کجا چنین چیزی بوده است؟ امیرالمؤمنین(ع) با نجاشی چه کرد؟ نجاشی شعر گفت، معاویه را هجو کرد، آن روز شعر خیلی مهم بود، همین آدم روز جمعه، 21 ماه رمضان شراب خورد و به خیابان آمد. حضرت علی(ع) چه کار کرد؟ 100 ضربه به او شلاق زد، 80 ضربه بخاطر حد شراب و 20 ضربه هم بخاطر شکستن حرمت ماه رمضان.
دعبل خزاعی برای امام رضا(ع) شعر خواند، امام رضا(ع) به او صله داد، دعبل صله را گرفت و از ایشان تشکر کرد. امام رضا(ع) فرمود ادب مؤمن این است که اول بگوید الحمدلله. این یعنی امام رضا(ع) خوبیهای دعبل را ندید؟ اتفاقاً هم خوبیهای او را میدید و هم اشتباهش را گوشزد میکرد. مرحوم کلینی در کافی نقل میکند که سالها بعد، دعبل در محضر امام جواد(ع) شعر خواند، امام(ع) به او هدیه داد، دعبل گفت: «الحمدلله!»، امام جواد(ع) فرمود(به این مضمون): آفرین حالا ادب شدی!
یکی از شاعران نزد امام باقر(ع) آمد، اما امام(ع) به او اعتنایی نکرد، پرسید چرا؟ امام باقر(ع) فرمود: چون در یکی از اشعارت، یک بیت در مدح هشام به کار بردهای. گفت آقا برای حفظ جانم کردهام! امام باز هم به او اعتنایی نکرد. یعنی اگر خطا از یک حدی بزرگتر باشد، تا زمانی که نسبت به آن عذرخواهی و جبران صورت نگیرد، مشکل حل نمیشود. در روایات داریم که گروهی از شیعیان نزد امام رضا(ع) آمدند اما ایشان به آنها اجازه ورود نداد، 60 روز منتظر ماندند اما حضرت راهشان نداد. در حالی که ایشان مسیحی و یهودی و زندیق را راه داده بود اما این افراد را راه نداد. روز آخر با امام رضا(ع) مواجه شدند، به ایشان سلام کردند اما امام(ع) جواب سلامشان را نداد. اجازه نشستن هم نداد. میدانید جرمشان چه بود؟ دروغ! حضرت فرمود: شما دروغگو هستید! شما شیعه نیستید اما ادعای شیعه میکنید لذا من دروغگو را اعتنا نمیکنم.
چرا این برخورد ائمه(ع) با خاطیان را نمیبینید؟ از چه چیزی دفاع میکنید؟ مدام میگویید عقبه مجلس فلان شخص، چند میلیون نفر مینشینند، فلان روشننما را هم میگفتند حرفهای خوبی دارد، او هم در 200 صفحه کتاب خود، حرف خوب زیاد داشت اما با یک جمله ریشه همه چیز را زد و گفت «من گاو هندوها را از مجلسی مقدستر میدانم»، همین یک خط خراب میکند. حکایتی که مداح مورد نظر خواند، کل مکتب را زیر سؤال میبَرَد. ما کاری به شخص ایشان نداریم، نه به ایشان حسادت داریم و نه رقابتی میکنیم. اصلاً در این وادیها نیستیم.
بعضی میگویند با نقل چنین حکایاتی، افراد خاکستری جامعه به محبت و مودت اهل بیت(ع) جذب میشوند! آیا هدف، وسیله را توجیه میکند؟ مکتب ما قائل نیست که هدف، وسیله را توجیه کند لذا حضرت امیر(ع) حاضر نشد در آن شورای شش نفره، با دروغ یا توریه خود را به قدرت برساند. بعضی به امام حسین(ع) گفتند شش ماه صبر کن، همه مردم یزید را میشناسند و مشکل حل میشود. اما حضرت سکوت نکرد.
با چنین حکایاتی اصل مکتب زیر سؤال میرود، دنیای وهابیت و بهائیت که شبانهروز در حال حمله به ماست، بهانه پیدا میکند. اولاً مگر چند درصد جامعه ما شرابخوار و قمارباز است که بخواهیم اینگونه به دین جذبشان کنیم؟ ثانیاً مگر بزرگان ما اینچنین به دین جذب میکردند؟ بله، اگر یک عالِم با یک لات مواجه میشد، جوری تربیتش میکرد که جذب شود اما هرگز با او شراب نمیخورد یا قمار نمیکرد.
مثال تاریخی دیگری مطرح میکنم؛ نوح ابن مریم جرمش چه بود؟ جرمش این بود که حدیث دروغ از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) جعل میکرد و میگفت: مردم! امام باقر و امام صادق گفتهاند هر کس فلان سوره را بخواند، اینقدر ثواب میبرد!(ثواب غیرمنطقی برای سورهها ذکر میکرد)، وقتی به او گفتند چرا دروغ میگویی؟ گفت چون مردم قرآن نمیخوانند، برای اینکه جذب قرآن شوند دروغ میگویم. حضرت صادق(ع)، نوح ابن مریم را لعن کرد. اگر قرار باشد هر کسی به سلیقه خود، هر وسیلهای را برای جذب انتخاب کند، دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود.
بگذارید درباره برداشت چارچوبمند از دین نکته پایانی را بیان کنم؛ مرحوم کاشفالغطاء(مرجع بزرگ نجف در سده قبل) روزی به مسجد رفت و دید آقایی در مسجد، بساط خرید و فروش پهن کرده است، به او گفت بساطت را جمع کن چون مسجد جای خرید و فروش نیست. شب در خواب، رسولالله(ص) را دید که به او فرمود: این فروشنده، سید است، فقیر است، عائله دارد و ... با او مدارا کن. فردای آن روز، کاشفالغطاء به مسجد رفت و بار دیگر با عتاب بیشتر به فروشنده گفت برو بیرون. همان شب باز هم رسولالله(ص) را در خواب دید و همان حرفها مطرح شد. روز سوم، کاشفالغطاء وقتی به مسجد رفت، دید باز هم همان فرد، آنجا به خرید و فروش مشغول است، این بار خودش با دست خودش اثاثیه آن فرد را بیرون از مسجد برد و گفت اگر بار دیگر تکرار کنی جور دیگری با تو برخورد میکنم! همان شب، برای سومین شب متوالی رسولالله(ص) را در خواب دید که به او فرمود: مگر به تو نگفتم با این شخص برخورد نکن؟! کاشفالغطاء در عالم خواب به حضرت رسول(ص) عرض کرد: یا رسولالله! ما باید منتظر بمانیم خواب ببینیم تا حکم دهیم؟ یا طبق آنچه در بیداری از اصول و آموزههای دین استنباط میکنیم، حکم میدهیم؟ حضرت فرمود: چطور؟ مرحوم کاشفالغطاء گفت: چون در آموزههای دینی که از جانب شما، جانشینان شما و علما به ما رسیده است، خرید و فروش در مسجد کراهت دارد، حضرت فرمود: حق با توست، میخواستم امتحانت کنم. کاشفالغطاء این خواب را سر درس تعریف کرد و گفت: این خواب فقط برای من بود. برای دیگران حجیت ندارد، ارزش نقل هم ندارد. زیرا اگر خوابگویی و حکایتگویی ترویج شود، چیزی از دین نمیماند، آنوقت مردم به جای اینکه سراغ روایت بروند، سراغ خواب میروند!
نکته آخر، اصلاً ایشان کجا درس خوانده است که بخواهد وسط مناجات تحلیل ارائه دهد؟ ایشان حق ندارد وسط مناجات به نقل روایت یا حکایت لب باز کند. این مشکل بخاطر این است که ما سکوت کردهایم. هر کسی که بلندگو به دست میگیرد، میخواهد تحلیلگر اسلام شود. یک مداح کجا درس خوانده است؟ نزد کدام عالم، تَلمُذ کرده است که میخواهد بلندگوی دین شود؟
جنتی: من یک خطابی به بینندگان دارم که این صحبتهای ما و اختلاف نظر دو عمامهبهسر هیچ ربطی به اصل دین ندارد، همه با هم دوست و عاشق دین و امام حسین(ع) هستیم. اگر بخاطر کرونا نبود هم قبل و هم بعد مصاحبه حتماً روی یکدیگر را میبوسیدیم. یک وقت کسی با خودش نگوید که آخوندها با هم دعوا دارند، نه! ما با هم دوست هستیم و دور یکدیگر میگردیم به امید آن روزی که همه ما آخوندها و بلکه همه مردم دنیا، دور حجتابن الحسن(عج) بگردیم.
نکتهای که میخواهم عرض کنم درباره لحن گفتار منتقدین است. بنشین و بفرما و مورد دیگری که نمیخواهم اسم آن را بیاورم، با هم فرق دارند. اولاً چه کسی میتواند ادعا کند که مداحان بیسوادند؟ ما امروز دانشکده مداحی داریم، خانه مداحان داریم، در عالم مداحی بزرگی مثل میرزا علی آهی داشتیم که میتوانست عمامه بگذارد و آیتاللهی کند اما گفت من لباس مداحی به سرم میکنم، عشق من مداحی است، ثانیاً مگر مداح جایی درس بخواند باید به من و شما گزارش بدهد که کجا درس خواندهام و شاگردی کردهام؟! ما وقتی مقتلخوانی مداح مورد نظر را میبینیم، واقعاً مشخص است که شاگردی کرده و پشتوانه علمی دارد. اگر درباره اقبال صحبت کردم، منظورم این نبود که اکثریت ملاک حقانیت باشد، منظورم این است که اقبال بیدلیل نیست، ایشان نه دایره و تنبک دارد، نه رقص نور دارد، در این اوضاع بیحیاییها و فساد ماهوارهها، وقتی جوان همه چیز را بیخیال میشود و میرود به هیئت ایشان در چیذر، این ارزش است. ما خوبیها را هم ببینیم و نقدمان منصفانه باشد.
من سؤالی را مطرح میکنم، فرض کنید بخواهیم در میدان ولیعصر درباره حجاب تبلیغ کنیم، کدام یک از این سه جمله را بنویسیم: «حفظ حجاب اسلامی الزامی است»، «حجاب مصونیت است نه محدودیت»، «خواهرم! حجاب را نیز بر دیگر خوبیهایت بیفزای»، قطعاً جمله سوم بهتر است. هر دعوتی که با ادبیات مناسب همراه باشد، مؤثرتر است. منتقدان هم باید ادبیات بهتری انتخاب کنند و حمله نکنند. من نگران حاج آقا شدم که با زبان روزه میگویند: مداح کجا درس خوانده است! مگر ما حتماً باید بدانیم کجا درس خوانده است؟
مرحوم آیتالله میرزا جواد تبریزی در درس خارج خود به پرسشها و اشکالات طلبهها پاسخ میداد، یک طلبهای گفت: مگر مجلس روضه است اینجا که اینقدر شلوغ میکنید؟ آقای تبریزی از عصبانیت سرخ شد و گفت(به این مضمون): «چه جسارتا! من اگر در تبریز یک تهصدا داشتم، میرفتم روضهخوان اربابم حسین(ع) میشدم تا به این دردِ مرجعیت دچار نشوم.» چون مرجعیت واقعاً درد و گرفتاری دارد و فتوا دادن امر بسیار حساس و مهمی است. اما قربان مادح امام حسین(ع) بروم که با یک «صلیالله علیک یا اباعبدالله» مشروبخوار را هم سر به راه میکند، عمراً اگر آن مشروبخوار با صحبتهای منِ آخوند سر به راه شود، اگر هم پای منبر ما آخوندها بیاید دائماً این پا و آن پا میکند که ببیند چه زمان «یا حسین» گفته میشود. چون بخاطر امام حسین(ع) آمده است.
وقتی به آیتاللهالعظمی گلپایگانی گفتند که چرا به روضهخوان امام حسین(ع) بیشتر از بقیه احترام میگذارید و به پایش تمامقد بلند میشوید؟ فرمود: «اینها در روستاها و شهرها روضه میخوانند و باعث میشوند که مردم از ما تقلید کنند و احکام را یاد بگیرند»، ما احکام را به برکت همین «یا حسین» گفتنها یاد گرفتیم. چقدر دختر میشناسم که نه پای منبرِ منِ آخوند، بلکه بعد از زیارت حرم امام حسین(ع)، چادری شدند.
خدا شاهده که با علم میگویم، من کسی را میشناسم که طبق گفته خودش، شرابخوار، معتاد و زناکار بوده است اما الان از منبریهای موفق تهران است. گفتم چه شد به اینجا رسیدی؟ گفت من هر چه دارم از یک نگاه سیدالشهدا(ع) دارم.
در مورد خواب هم که آقای خادمیان نکتهای فرمودند باید عرض کنم خواب برای ما هم حجت نیست، اما برای بیننده خواب میتواند نشانهای باشد. در همین حکایتی که آقای خادمیان تعریف کردند، کاشفالغطاء خودش میگوید برای من حجت دارد.
خادمیان: من باز هم به جوابم نرسیدم، ببخشید این را عرض میکنم اما دوستانی که دائماً میگویند انصاف را رعایت کنید، در کلامشان انصاف را نمیبینم. مگر ما با مداحی و اصل مداحی مخالفت کردیم؟ مگر ما منکر این هستیم که علما چه احترامی برای مداحی قائل بودهاند؟ جناب حاج آقای جنتی! اگر کسی بخواهد با نگاه خود به نامحرم تعدی کند، چه برخوردی با او میکنید؟ حال اگر کسی بخواهد به شکل عملی این تعدی را انجام دهد با او چه میکنید؟ آیا باز هم به او میگویید: عزیزم لطفا تجاوز نکن؟ یا اینکه با او برخورد سخت انجام میدهید؟ بحث سر این است، کسانی که درس نخواندهاند بر چه مبنایی وارد فضای تحلیل مناجات میشوند؟ شما را دعوت کردهاند که مناجات بخوانی، شرح ابوحمزه ثمالی کار آیتالله جوادی آملی است نه شما! نشانهاش هم این است که توانایی و استطاعت علمی نداری و حکایت دروغ تعریف میکنی. خوابسازی و حکایتسازی یک جریان شده است که باید جلوی آن گرفته شود. خیلی از داستانهایی که درباره آیتالله بهجت میگویند دروغ است و با اصل و چارچوب شریعت نمیخواند. خیاط و بقال و آهنگر و آشپز را معلم عرفان کردهاند و از بیان داستانهای تخیلی درباره آنها ابایی ندارند.
ما چه تندی و توهین و بیانصافی کردهایم؟ ما گفتیم این حرف غلط بوده است ایشان باید بیاید و معذرتخواهی کند، ببخشید مگر ما از هفتتیرکشی او حرفی زدیم؟ ما اصلاً به مسائل دیگر کاری نداشتیم، ما گفتیم: بسمه تعالی، اهل ایمان! بدانید! این مسئله غلط است و این حکایت، توهم و دروغ است، گوینده باید عذرخواهی کند اگر هم عامداً و با علم و آگاهی گفته، مرتد است. این حمله است به شخص؟ ما داریم از حیثیت و ناموس مکتب دفاع میکنیم. لذا باز هم در این جلسه به این نتیجه نرسیدم. با اینکه آقایان موافقین، در طول سال تمام رسانهها را در اختیار دارند، چندین دهه برنامه دارند، مراکز مهم را دارند و ...
جناب آقای جنتی! این مقداری که برای بعضی آقایان هزینه میشود، اگر به بعضی از طلبههای مستعد و فاضل و حتی بعضی مادحان دیگر داده شده بود، شک نکنید بسیار بیشتر از خیلی آقایانی که الان صاحب تریبون هستند، اثرگذار خواهند بود. اینکه از اثرگذاری آقایان صحبت میکنید، آیا آمار طلاق کم شده است؟ آمار خانه سالمندان کم شد؟ ربا کم شد؟
شما میگویید به معلم قرآن چون از چند دهه قبل برنامه داشته است، انتقاد نکنید. اگر ما انتقاد کردیم به این دلیل بود که عترت را زیر سؤال برده بود. در تفسیرش گفته است: حضرت یوسف(ع) العیاذبالله قصد زنا کرده بود. من خودم به ایشان گفتم که امام راحل(ره) روسریها را از بقچهها درآورد و سر ناموس شیعه کرد، آیا شما در این چهل سال، با اینهمه برنامه و امکانات توانستید این روسری را از فرق سر، یک وجب جلو بیاورید؟ ما هم بلدیم حرف وارونه بزنیم اما نمیخواهیم بزنیم. حرف ما این است که وقتی یک جمله حیثیت مکتب را زیر سؤال میبرد، به همین اندازه باید نهی از منکر کرد. شما میگویید بنشین و بفرما و بتمرگ فرق دارد. بله فرق دارد اتفاقاً گاهی باید از همان واژه آخری استفاده کرد. در جایی که لازم بوده، معصوم از عبارت «ثکلتک امک» استفاده کرده است.
انتهای پیام
تشکر از همکاران ایکنا برای این نشست و پیگیری موضوع
این تناقض عجیب نیست؟!