چگونه می‌توان خیریه‌ها را کارآمد کرد؟
کد خبر: 3878289
تاریخ انتشار : ۲۳ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۳
استاد دانشگاه تهران پاسخ می‌دهد؛

چگونه می‌توان خیریه‌ها را کارآمد کرد؟

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران می‌گوید: معنای انفاق این نیست که صرفاً پول یا شیئی را از خود جدا کنیم، بلکه باید به نیازهای جدید جامعه و آنچه فقرا را توانمند می‌کند، توجه داشته باشیم، این هنر نیست که برخی نهادهای خیریه دائماً گزارش می‌دهند که چه تعداد فقیر را زیر پوشش گرفته‌اند! هنر این است که بگویند چه تعداد فقیر را توانمند کرده‌اند تا بتوانند نیاز خود را برطرف کنند و از چتر حمایتی خارج شوند.

چگونه می‌توان خیریه‌ها را کارآمد کرد؟مردم ایران از دیرباز اهل نیکوکاری و دست‌گیری از هم‌نوع بوده‌اند، دستورات دینی مانند خمس، زکات، صدقات و ... نیز این روحیه را تقویت کرده است. امروز، بسیاری از خیریه‌ها و گروه‌های جهادی در پاسخ به ندای قرآن کریم که در آیه 104 سوره آل عمران می‌فرماید: «وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْر؛ از میان شما مردمانی باشند که به کار خیر دعوت کنند»، به خدمت‌رسانی در نقاط محروم کشور مشغول هستند و به وظیفه دینی و انسانی خود عمل می‌کنند، اما همواره این سؤال مهم وجود دارد که آیا این خدمت‌رسانی‌ها کافیست؟ و در صورت کفایت، چه اندازه با ویژگی‌های توسعه پایدار هم‌سو است؟ آیا امکان افزایش بهره‌وری در خیریه‌ها و گروه‌های جهادی وجود دارد؟

با این مقدمه، با میثم موسایی، عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و رئیس انجمن علمی اقتصاد اسلامی ایران در  ایکنا به گفت‌وگو نشستیم.

ایکنا _ امور خیریه در شرایط فعلی ایران، چه وضعیتی دارد؟ آیا از کارآمدی لازم برخوردار است؟

همانطور که می‌دانید، خیریه‌، جزئی از بخش سوم اقتصاد تلقی می‌شود، یعنی مردمی است و بر خلاف بخش دوم اقتصاد(بخش خصوصی) بر مبنای سود و منفعت شکل نگرفته است. با توجه به فرهنگ و پیشینه مذهبی که در کشور ما وجود دارد، قاعدتاً بخش سوم باید بخش کارایی باشد، اما اینکه قضاوت کنیم واقعاً اینطور هست یا نه به نظر من به چند دلیل مشکل است زیرا در حوزه خیریه‌ها آمار یکپارچه نداریم که بتوانیم بررسی علمی انجام دهیم و با مشاهده ساده نمی‌توانیم بگوییم آن‌ها کارآمد هستند یا نه. یکسری اطلاعات ضروری لازم است که متأسفانه در زمینه خیریه‌ها موجود نیست، باید دو آمار مهم داشته باشیم تا بفهمیم خیریه‌ها چه سهمی در اقتصاد دارند، چه درآمدهایی به اقتصاد تزریق می‌کنند و در کجا هزینه می‌شود. این سؤال‌ها باید پاسخ داده شود تا کارایی سنجیده شود. اولین آمار مورد نیاز این است که بدانیم یک خانواده ایرانی به طور متوسط چند درصد درآمد خود را به امور خیریه اختصاص می‌دهد؟ این آمار خیلی مهمی است که از آن اطلاع دقیقی وجود ندارد، البته در مورد مخارج مذهبی آماری داریم که می‌گوید نزدیک به یک درصد درآمد خانواده‌های ایرانی هزینه امور مذهبی می‌شود اما امور مذهبی با امور خیریه لزوماً برابر نیست. دومین آمار مورد نیاز این است که بدانیم مجموع رقمی که خانواده‌های ایرانی به امور خیریه اختصاص می‌دهند، در چه زمینه‌هایی هزینه می‌شود؟ آیا آنجایی که هزینه می‌شود از اولویت برخوردار است یا نه؟ پاسخ من به این سؤال، با عرض معذرت، منفی است. به نظرم مجموع رقمی که خانواده‌ها به امور خیریه اختصاص می‌دهند، در زمینه‌های دارای اولویت هزینه نمی‌شود و ظرفیت‌ خیریه‌ها به نحوی کارآمد مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. البته باز هم تأکید می‌کنم که آمار دقیقی وجود ندارد و من بر اساس مشاهده این را می‌گویم.


بیشتر بخوانید:


 

ایکنا _ چه راهبردهایی برای کارآمدسازی امور خیریه در ذهن دارید؟

دو راهبرد برای کارآمدسازی امور خیریه می‌تواند وجود داشته باشد، ابتدا باید بررسی شود که مؤسسات مربوط به امور خیریه چه اندازه از دانش روز و ذخائر علمی که در دنیا منتشر شده و جهان‌شمول است، بهره‌مند هستند. حتی بررسی شود که این مؤسسات، چه اندازه به دانش بومی و تجربه‌های خودمان که اهمیت زیادی دارد، توجه می‌کنند. پس از این بررسی، باید برای ارتقای علمی مؤسسه‌ها برنامه‌ریزی کرد، با توجه به رفت و آمدی که در بعضی مؤسسات خیریه دارم، متأسفانه کم‌تر شاهد تخصص و دانش هستم. افرادی که در مؤسسه‌ها زحمت می‌کشند، عموماً افراد دلسوز و متعهد هستند اما لزوماً از دانش و تخصص بهره‌مند نیستند. این ضعف عمده‌ای در عرصه خیریه است. راهبرد دیگر این است که خیریه‌ها در عمل به شایسته‌سالاری توجه ویژه داشته باشند، افراد فعال در خیریه‌ها علاوه بر اینکه باید علم و آگاهی نسبت به مسائل اجتماعی و اقتصادی داشته باشند، توانمندی لازم را نیز باید داشته باشند.

ایکنا _ در بین بعضی اقشار تحصیلکرده، رویکردی منفی نسبت به خیریه وجود دارد، چراکه معتقدند خیریه با توسعه پایدار در تضاد است، آیا به نظر شما خیریه با توسعه پایدار در تضاد است؟ و اگر این تضاد وجود دارد، چگونه می‌توان این دو را با هم هم‌سو کرد؟

در هر جامعه‌ای، اگر شخص گیرنده کمک، به کمک عادت کند و دیگر برای تأمین نیازهای خود تلاش نکند، عملی ضد توسعه انجام شده است. راهکاری که برای هم‌سویی امور خیریه و توسعه پایدار می‌تواند وجود داشته باشد این است که کمک‌های خیریه به افراد نیازمند، موقتی باشد، ثانیاً کمک‌هایی که انجام می‌شود، از جنس محصولات مصرفی نباشد بلکه معطوف به توانمندسازی فقرا باشد. آن فردی که به هر دلیلی نیازمند شده است، باید توانمند شود تا خودش بتواند نیاز خود و خانواده‌اش را برطرف کند. نباید فکر کنیم چون در تعالیم دینی، به انفاق توصیه شده است، پس ما می‌توانیم هرگونه که خواستیم پول یا محصولی را به فقرا بدهیم! معنای انفاق این نیست که صرفاً پول یا شیئی را از خود جدا کنیم، بلکه باید به نیازهای جدید جامعه و آنچه فقرا را توانمند می‌کند، توجه داشته باشیم. دین با دانش جدید و روش‌های جدید مشکل و تعارض ندارد، لذا ممزوج کردن دانش روز با خیریه‌ها که عموماً هم صبغه دینی دارند، می‌تواند ما را از تله بازتولید فقر نجات دهد. این هنر نیست که برخی نهادهای خیریه دائماً گزارش می‌دهند که چه تعداد فقیر را زیر پوشش گرفته‌اند! هنر این است که بگویند چه تعداد فقیر را توانمند کرده‌اند تا بتوانند نیاز خود را برطرف کنند و از چتر حمایتی خارج شوند. نظام اسلامی از این نظر باید با نظام سرمایه‌داری تفاوت داشته باشد، نظام سرمایه‌داری پذیرفته است که باید فقیر وجود داشته باشد اما با وصل و پینه‌هایی مثل تأمین اجتماعی، بیمه‌ها و ... آن را کنترل ‌کند، اما مبنای نظام اسلامی این است که به دلیل کرامت انسانی و عدالت، اساساً نباید فقیر وجود داشته باشد.

ایکنا _ بسیاری از سیاست‌گذاری‌ها در زمینه فقرزدایی، سیاست‌گذاری‌های کلان دولتی هستند که از حیطه اختیار و توان خیریه‌ها خارج است، این سیاست‌ها چگونه بر عملکرد خیریه‌ها تأثیر می‌گذارد؟

متأسفانه سیاست‌گذاری‌های کلان ما در زمینه فقرزدایی مشکل دارد، فرض کنیم که 10 درصد سیاست‌گذاری‌های اجتماعی در حوزه رفع فقر، مربوط به خیریه‌هاست و 90 درصد، مربوط به دولت. وقتی آن 90 درصد، سیاست‌هایی را وضع می‌کند که بر اساس رفع فقر نیست و فقط می‌خواهد به بخشی از جامعه، داروی مسکّن دهد، به طور طبیعی خیریه‌ها هم توفیق چندانی در زمینه رفع فقر کسب نمی‌کنند. حالا بماند که در کشورمان، بیشتر خیریه‌ها در مجموع دنباله‌رو هستند و خودشان سیاست مستقلی ندارند، اما به هر حال اگر خیریه‌ای بتواند سیاست‌گذاری مستقلی برای خود داشته باشد، حتماً باید کرامت انسانی و توانمندسازی به منظور رفع فقر را سرلوحه خود قرار دهند.

همین یارانه‌هایی که به خانواده‌ها پرداخت می‌شود، قرار بود موقت باشد، مثلا برای یک دوره پنج ساله پرداخت شود، چون افزایش قیمت حامل‌های انرژی به طور طبیعی، به عده‌ای آسیب می‌زند و قرار بود پرداخت یارانه در یک دوره پنج ساله، آن آسیب را جبران کند. قرار نبود که این یارانه‌ها باری به بودجه عمومی شود و ادامه پیدا کند، اخیراً هم که پس از گران شدن قیمت بنزین، یارانه جدیدی برای 60 میلیون نفر مد نظر قرار داده شد. این نوع پرداخت‌ها، پرداخت‌هایی کور است که ممکن است در کوتا‌ه‌مدت، تأثیری مثبت داشته باشد اما در بلندمدت به دلیل قیمت‌ها و افزایش تورم و ناهماهنگی با سایر سیاست‌ها مثل سیاست‌های مالی و بازرگانی، نتیجه‌ای منفی خواهد داشت. همین باعث شده است که در 40 سال اخیر، قیمت‌ها دو هزار برابر شده است. دلیل اصلی ناکارآمدی سیاست‌های ما در حوزه کمک‌های انتقالی برای رفع فقر، همین کاهش ارزش پول و سیاست‌های پولی تورم‌زا است.

خیریه‌ها حتی اگر از دانش روز و افراد توانمند هم استفاده کنند، تا زمانی که سیاست‌های کلان دولت در زمینه توزیع درآمد و تعدیل ثروت درست نشود، کارایی لازم را نخواهند داشت، اما در حد خودشان و به میزان سهمی که در اقتصاد دارند، می‌توانند برنامه‌ای برای کرامت انسانی و توانمندسازی فقرا تعریف کنند.

ایکنا _ اخیراً دیده شده است که خیریه‌ها، بر برندگان جایزه نوبل اقتصاد در سال 2019 مانور می‌دهند و بیان می‌کنند که آن‌ توانسته‌اند با روش‌هایی، اقتصاد محلی را در نقاط مختلف دنیا به شکوفایی برسانند. شکوفایی اقتصاد محلی برای خیریه‌ها و گروه‌های جهادی در کشور ما، چقدر می‌تواند امکان‌پذیر باشد؟

نمونه‌هایی هست که موفق بوده‌اند اما کم اند، حوضی را فرض کنید که از یکطرف آب وارد آن می‌شود و از یک طرف خارج می‌شود، اگر میان آب ورودی و خروجی تناسب برقرار باشد، سطح آب ثابت می‌ماند اما فرض کنید در این حوض، شکافی وجود داشته باشد، آنگاه تعادل به هم می‌خورد و سطح آب، مدام، پایین و پایین‌تر می‌آید. کل اقتصاد مثل یک موجود زنده است، من نمی‌توانم بگویم یکی از انگشت‌هایم قطع شود و در کار بقیه انگشت‌ها، تأثیری به وجود نیاید. اگر شما امشب بخوابید و فردا که از خواب بلند شدید، ببینید که نرخ ارز از سه هزار به 15 هزار تومان رسیده است! چه اتفاقی می‌افتد؟ به ظاهر برای کارگری که در یک روستای دورافتاده کار می‌کند، تأثیری ندارد اما در باطن، بر زندگی همه مردم کشور و همان کارگر تأثیر دارد. وقتی نرخ ارز بالا می‌رود، کشاورز، مجبور است کود شیمیایی و سم مورد نیاز خود را گران‌تر بخرد، حالا ممکن است بگویند کود و سم را با نرخ ارز دیگری وارد می‌کنیم تا کشاورز آسیب نبیند، اما در سیستمی که فساد اقتصادی، گسترده باشد هیچ‌وقت ارز با نرخ چهار هزار تومان به دست کشاورز نمی‌رسد، بلکه دست واسطه‌ها و سفته‌بازها می‌رسد. پس اگر هزاران میلیارد برای رفع فقر و کاهش فاصله طبقاتی هزینه شود(آنگونه که در سال‌های اخیر، خیریه‌ها، کمیته امداد و ... هزینه کرده‌اند) اما ثبات اقتصادی وجود نداشته باشد، تغییری حاصل نمی‌شود، بخاطر همین است که آمار ضریب جینی(که بیانگر فاصله طبقاتی در جامعه است) از ابتدای انقلاب و حتی قبل از آن، تا الان، تغییر چندانی نکرده است، بلکه همانطور که جمعیت زیاد شده، فقیر هم زیادتر شده است. اکنون بخش عمده‌ای از جامعه در تأمین نیازهای ضروری(مثل تغذیه و رفت و آمد روزانه در شهر) خود مشکل دارند.

این مقدمه را عرض کردم که بگویم اقتصاد ما در سطح کلان، وضعیت مناسبی ندارد تا سیاستگذاران کشور نسبت به ریل‌گذاری‌های خود تجدید نظر کنند اما این را هم باید تأکید کنم که «آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید»، همین الان در کشور، روستاهایی داریم که به دلیل وجود افراد کارآفرین در آن روستا، همه افراد، وضع اشتغال و درآمد خوبی پیدا کرده‌اند. در شمال کشور، روستایی وجود دارد که همه مردم آن، اشتغال پیدا کرده‌اند، درآمد مناسب دارند و وضعیت اجتماعی و فرهنگی آنان به شدت ارتقا یافته است. به این دلیل که گروهی از جوانان تحصیلکرده و بادغدغه به این روستا رفتند و به این مردم کمک کردند تا کیفیت زندگی خود ر ا بهبود بخشند.

گفت‌وگو از مجتبی اصغری

انتهای پیام
captcha