در دنیای پرزرق و برق امروز، هنوز هم از انسانهایی هستند که ساده و بی تکلف زندگی میگذرانند و روزی حلال را پیشه خود کردهاند.
انسانهایی که گویی تنها خدا را در زندگی خود میشناسند و برای کسب روزی حلال در مقابل هیچ بندهای دست دراز نمیکنند.
اسلام، انسان را در کسب روزی و به دست آوردن مال آزاد گذاشته، اما هرگز اجازه نداده که در این راه، مسیری را در پیش گیرد که موجبات سقوط او را فراهم کرده و یا موجب فساد در جامعه شود.
خداوند متعال برای تمام مخلوقاتش روزی حلال مقدر کرده و اگر انسان عجله نکند و قناعت و صبر را پیشه خود سازد، سهمش را از نظام خلقت خواهد گرفت.
در بازار بیرجند که قدم میزنی، در گوشهای از کوچههای تنگ و قدیمیاش، مغازهای ساده را میبینی که بر سردرش نام صداقت حک شده، اسمی که بر روی تابلویی قدیمی که شاید قدمتش به 40 تا 50 سال میرسد نوشته شسده و گویی تمام زندگی یک گیرمرد را انعکاس میدهد.
آری این کلمه کوتاه اما پرمحتوا تمام زندگی پیرمردی را نشان میدهد که سالهاست در کسب رزق حلال موی سپید کرده، اما دستی جلوی بنده خدا دراز نکرده است؛ با که همکلام میشوی بسیار ساده و بیتکلف از زندگیاش میگوید، از زندگی که گاهی بسیار سخت گذشته، اما اندکی او را از راه خدا دور نکرده است.
صبحها پس از خواندن نماز صبح و خوردن صبحانه به سمت مغازهاش که گویی تمام دنیای او در زندگی است، حرکت میکند و سپس درب مغازهاش را با نام و یاد خداوند باز کرده و صبحی دیگر را برای کسب رزق حلال آغاز میکند.
غلامرضا امیرآبادی که اهالی بازار او را حاجی صدا میزنند، به پیشه لحاف و بالشتدوزی مشغول است و از روزهای تلخ و شیرین زندگی در این مغازه چند متری میگوید.
او به کوک زدن لحافها و بالشتهایی مشغول میشود که بیشتر آنان برای عروسها و آغاز زندگی مشترک به او سفارش داده شندهاند، برای همین در تمام طول مدت کارش ذکر خداوند را میگوید تا زندگی افرادی که از این وسایل استفاده میکنند، پربرکت باشد.
او میگوید: چندین سال است که در این حوزه فعالیت دارم و هرگز روی مال حرام حساب باز نکردهام و از این زندگی احساس خوشحالی میکنم چراکه توانستهام تا این سن روی پاهای خود بایستم و رزق حلال بر سر سفره ببرم.
امیرآبادی ادامه میدهد: تمام زندگی آدمها در کسب رزق حلال خلاصه میشود و تمام این اصول زندگی را از پدر و نیاکانم یاد گرفتم. یاد گرفتهام همیشه در این راه قدم بردارم چراکه رزق حلال زندگی انسان را پررونق میکند و کسی که در این راه قدم بردارد، مورد حمایت خداوند است، دعایش مستجاب شده و تمام اعمال دیگرش نیز مورد قبول خداوند قرار میگیرد.
میگوید هیچ گاه به مشتریانش سخت نگرفته و اگر زمانی فردی دستمزدش را نداشت به او مهلت میدهد تا هر زمان که پول داشت به او بدهد؛ به گفته خودش او این رسم را از مولا علی(ع) آموخته است.
با خود فکر میکنی در دنیای امروز مگر میشود این گونه زندگی کرد، مگر میشود اینطور بدون هیچ تکلف نانی درآورد، اما انسانهایی هستند که این اصول را در زندگی خود به اجرا درآورده و همچون تابلویی بر سر در زندگی خود زدهاند؛ تابلویی که با هیچ حرص و طمعی مخدوش نمیشود و این شاید تمام آن چیزی باشد که خداوند از بندهاش انتظار دارد.
او و انسانهایی چون او میتوانند سرمشق بسیاری از آدمها باشد، آدمهایی که شاید تحصیلات دارند اما از بسیاری از لذتهایی که این پیرمرد در زندگی خود حس کرده، محرومند.
زهرا حمیدی، خبرنگار ایکنای خراسانجنوبی
عکس از سپیده قلندری اسفدن
انتهای پیام