به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، آسیه میرمحمودی، دانشجوی دکترای فلسفه تعلیم و تربیت، ظهر امروز، سوم دی ماه در سلسله جلسات تحلیل و نقد مقالات علمی که در محل پژوهشکده مطالعات اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، به ارائه مقاله «جنسیت در تربیت اسلامی» پرداخت.
وی بیان کرد: بر اساس این مقاله سه نگرش در اعتبار تفاوتهای جنسیتی، شامل سنتی ، جدید و دینی وجود دارد که که بخش سنتی مبتنی بر مفروضات تأیید نشده از میراث ادبی، شواهد تجربی و بخش های مبهم یا متشابه به متون دینی است؛ این بخش بر فضیلت ذاتی مردان تاکید میکند.
میرمحمودی اضافه کرد: بارزترین نمود این نوع نگرش، ممنوعیت تحصیلی و نابرابری اجتماعی است که علیرغم انتقادات صریح، کماکان سیطره خود را در جوامع مذهبی و غیر مذهبی حفظ کرده است.
وی با بیان اینکه نگرش جدید که بعد از انقلاب صنعتی شکل گرفت، متأثر از عناصر فرهنگی و زمینههای اجتماعی است، ابراز کرد: بر اساس پنداره جنسیتی در این نوع نگرش، ضرورت برابری فرصت های اجتماعی برای زنان و مردان مطرح میشود که این نگرش در کشورهای جهان سوم با رویکرد نظام تربیتی به تربیت دختران جهت میدهد.
این دانشجوی دکترای دانشگاه فردوسی در تشریح نوع نگرش دینی، اظهار کرد: در این نگرش از یک سو با تأکید بر اصالت روح، اصالت جنسیتی انکار میشود و از سوی دیگر با تبیین ارتباط روح و تأثیر جنسیت توجیه میشود.
میرمحمودی در خصوص اعتبار تفاوتهای جنسیتی بر اساس شواهد قرآنی، تصریح کرد: واژه خلق برای آفرینش جسم و امر برای آفرینش روح به کار رفته است لذا جسم و روح دارای مغایرت اساسی در مبدأ مقصد و ویژگی هستند بنابراین به جهت فرعیت جسم نسبت به روح، اعتبار تفاوتهای جنسیتی محدود بوده و کماکان صفات اخلاقی را شامل نمیشود.
وی در بیان بخش دیگری از مجموعه شواهد قرآنی، اظهار کرد: در سوره الرحمن، دریافت هدایتهای قرآنی و بیانی فارع از جنسیت عنوان شده است از طرفی هنجارهای ارزشی به قلب منحصر شده که جنسیت بردار نیست همچنین بازگشت به خداوند به نفس مطمئنه ارتباط دارد که آن نیز جنسیت بردار نیست زیرا معیار کرامت انسان در قران تقواست که جنسیت و سایر تفاوتها در آن تأثیری ندارد.
میرمحمودی در تبیین تفاوت های جنسیتی به قرائت اصالت ماهیت اشاره کرد و افزود: جدا دانستن دو وجه روح و جسم از یکدیگر، اتخاد موضع دوگانه در مواجهه با جنسیت، ایجاد انفکاک میان تکالیف دینی و وظایف اجتماعی، از بین رفتن امکان الحاق زیست دنیوی به حیات اخروی به عنوان تمایز اساسی تربیت اسلامی و ایجاد همسنخی میان تربیت اسلامی و تربیت معنوی باستانی و معاصر از تفاوتهای جنسیتی محسوب میشود.
وی با بیان اینکه بر اساس قرائت اصالت وجود، انسان، حقیقتی غیر ترکیبی و یگانه است، گفت: میان مراتب مختلف وجود انسان، تباین مرتبتی وجود دارد نه ذاتی، همچنین در اصالت وجودٍ مبتنی بر اصل حرکت جوهری، میان جسم و روح، رابطه اتحادی برقرار شده است.
این دانشجوی دانشگاه فردوسی در همین خصوص ادامه داد: در قرائتی که از اصالت وجود مطرح میشود، عنوان شده که روح مجرد از تغییر جوهری جسم حاصل میشود و بر آن اثرگذار گذاشته و از آن تأثیر میپذیرد.
وی با اشاره به اینکه انسان، جسمانیتُ الحدوث و روحانیتُ البقاء است، تشریح کرد: بر این اساس انسان در نقطه اولیه وجود، مراتب روحانی را از ترکیب نفس طی میکند و در طول این فرآیند به سمت فضای فعلیت که همان فضای روحانی است، گام برمیدارد.
میرمحمودی افزود: وحدت تشکیکی، تفاوت ذاتی موجودات را انکار و اعتبار تفاوت جنسیتی را مخدوش میکند لذا تشخیص به مراتب وجود ارتباط دارد و تنها نمودهای آن در ماهیت انسانی تجلی پیدا میکند؛ بنابراین هستی ویژگیهای فردی مانند جنسیت به وجود باز میگردد و واقعی و معتبر است اما چیستی آن به ماهیت یعنی تفاسیر ذهنی، فردی و ... باز میگردد و لذا بیاعتبار است.
وی در خصوص قرائت اصالت وجود بر اساس شواهد قرآنی، اظهار کرد: قرآن در ارتباط با جنسیت چهار دسته آیات دارد، در دسته اول مفاهیمی مانند ناس قرار دارد که این مفهوم ناظر به جنسیت نیست؛ در دسته دوم مفاهیمی مانند رجال و بنی آدم مطرح میشود که در این بخش برخلاف دسته اول، جنسیت مطرح میشود.
وی با بیان اینکه در دسته سوم آیاتی وجود دارد که به تساوی جنسیتی در کسب فضائل دلالت میکند، ابراز کرد: در دسته چهارم آیاتی مطرح میشود که تفاوت جنسی را بر اساس حقوق فردی و اجتماعی بیان میکند.
میرمحمودی با اشاره به تفاوت جنسیتی و تعلیم و تربیت، تصریح کرد: شواهد مؤید تفاوت جنسیتی بر امکان انسان در گذر از این تفاوتها در رسیدن به سعادت حکایت دارد نه عدم دخالت آن در تربیت لذا تساوی جنسیتی ناظر به مقصد، سعادت معنادار است نه راه و مسیر.
وی گفت: تفاوت نمیتواند فارغ از علایق و نیازهای دنیوی و ارتباط آنها با وجود افراد باشد لذا حوزه دخالت عنصر جنسیت در حیطه اجتماعی بوده و اثرآن در وجوه وجود شناختی انسان محدود است.