«رستگاری» ساخته مسعود دهنمکی یکی از مجموعههای مناسبتی رمضان امسال سیما است. این کار با این هدف که موفقیت آثاری چون «او یک فرشته بود» و «اغما» را تکرار کند، تولید شد اما نتوانست آن گوشهای از موفقیت این کار را تکرار کند. این سریال تلاش دارد تا با فراهم شدن امکانات جلوههای ویژه، جذابیت بصری برای مخاطب ایجاد کند اما نهتنها در رسیدن به این خواسته موفق نبود بلکه تصویرسازی ناشیانه از این امر لحظات کمیک را در «رستگاری» به وجود آورده است.
داستان
سریال درباره فردی در ظاهر متشرع به نام حافظ رستگاری است که مردم او را فردی امین میدانند اما وی حقالناسی برگردان دارد. همین امر باعث میشود هر شب دستخوش کابوس شود. در این میان بهنام صادقی (کاوه سماکباشی) در مراسم افطاری نقاب از چهره وی برمیدارد. این اتفاق باعث میشود فرد خطاکار در پی اصلاح برآید و حقالناسی که بر گردن دارد به صاحبانش بازگرداند.
داستان اتفاقی نو و جدید نیست و پارها در فیلمها و سریال مختلف شاهد آن بودهایم. ثروتمندی که اندوختهاش از راه ناصواب است و همین امر او را رسوا میکند. این داستان نهتنها تکراری است بلکه در خود هیچ جذابیت نداشته و تنها در پی بیان برخی کلیشهها است که شاهدش هستیم. آدمهای قصه در «رستگاری» همه تیپ هستند و برای مثال شخصیت روحانی یکی از تیپها این سریال است که هیچ کنش درونی از او را در سریال نمیبینیم، حتی قهرمان سریال حافظ رستگاری هم جدا از تیپهای فیلمهای فارسی نیست.
ساختار
کارگردانی دهنمکی در این مجموعه نهتنها قدمی روبهجلو نیست بلکه میتوان از آن به عنوان یک نمره منفی نام برد. کارگردانی حرف چندانی برای گفتن ندارد و مثال فنی این سریال هم اتفاقی درخور توجه نیست حتی جلوههای ویژه که برخی از آن به عنوان امتیاز فیلم نام میبرند هم در مقایسه با تولیدات خارجی بیشتر شبیه کاریکاتور است.
درباره بازیهای «رستگاری» هیچ نکته مثبتی وجود ندارد. تنها محمود پاکنیت به مدد سالها تجربه توانسته بازی قابل قبولی از خود ارائه دهد وگرنه دیگر نقشها همگی قربانی شخصیتپردازی ضعیف فیلمنامه شدهاند وگرنه در این سریال بازیگر توانا اندک نیست اما وقتی کاراکتر حرفی برای گفتن ندارد دیگر انتظار بازی خوب از مجموعه امری محال است.
«رستگاری» در امر جذب مخاطب هم موفق نبوده است. این امر هم هیچ ربطی به مضمون سریال ندارد چون ما پیشتر کارهایی چون «اغما» و «کمکم کن» را داشتهایم که با این جنس قصه توانسته عموم مردم را جذب خود کند اما در «رستگاری» به واسطه کیفیت پایین مردم اقبالی به این کار نشان ندادهاند.
محتوا
این فیلم تلاش دارد به معنای واقعی یک اثر مناسبتی باشد. این خواسته را هم در ظاهر و هم در داستان سعی کرده مدنظر داشته باشد. داستان مجموعه در ماه مبارک میگذارد و پیام سریال هم حقالناس است اما هیچیک از این عوامل باعث نشده از «رستگاری» بتوانیم به عنوان یک اثر خوشساخت رمضانی نام ببریم. این کار مطمئناً جز آثار خواهد بود که به سرعت از حافظه تاریخی تلویزیون پاک خواهد شد همانند مجموعه «احضار» که چند سال پیشتولید شد و امروز خاطرهای از آن در یادها باقی نمانده است.
«رستگاری» با تلاوت آیاتی چند از کلامالله مجید آغاز میشود. در این آیات مبارک به مردم درباره قیامت و روز جزا گفته میشود. زیبایی این آیات وقتی دوچندان میشود که صدای استاد عبدالباسط آیات را تلاوت میکند. یکی از معدود نکات مثبتی را که میتوان از آن یاد برد همین تلاوت زیبا است. پیام اصلی این سریال بحث حقالناس و روزی حلال و حرام در زندگی است.
سریال میخواهد بگوید تأثیر مال حرام در زندگی تنها به قیامت ختم نمیشود بلکه نمود آن را در زندگی هم میتوان مشاهده کرد. اما این پیام ارزشمند بههیچوجه زبانی گویا و جذاب ندارد بلکه در کلیشه و شعارهای سطحی گرفتار آماده است. این سریال بار دیگر این نکته را ثابت کرد که برای تولید یک اثر دینی تنها کافی نیست که در فیلم یا سریال درباره احکام حرف زده شود بلکه باید اصل قصه دربرگیرنده چنین مفهومی باشد. نکته عجیب در کارهای اخیر مسعود دهنمکی افت کیفی است که در کارهای این فیلمساز دیده میشود درحالیکه این فیلمساز با «رسوایی» نشان داد که راه تصویرگری آموزههای دینی را بهخوبی میشناسد اما دیگر آن موفقیت در کارهای بعدی او تکرار نشد.
در کل «رستگاری» سریالی ضعیف با پیامی ارزشمند است که از آن نباید به عنوان یک تولید مناسبتی نام برد بلکه بهتر است آن را اثری بدانیم که صرفاً برای پرکردن آنتن در ایام ماه مبارک تولیدشده است. البته افت کیفی تولیدات رمضانی تنها به این مجموعه خلاصه نمیشود چون ساخته مسعود دهنمکی در قیاس با سریال «هفت سر اژدها» کاری بهتر است.
داوود کنشلو
انتهای پیام