آیتالله محمدصالح کمیلی خراسانی از اساتید عرفان اسلامی مکتب عرفانی نجف در گفتوگو با خبرنگار افتخاری ایکنا، بهمناسبت نهم بهمنماه، سالروز ارتحال عارف طریق محبت مرحوم میرزا اسماعیل دولابی درباره شخصیت این عارف سفرکرده گفت: رفیق عزیز و معظم ما جناب مرحوم مغفور میرزا اسماعیل دولابی رحمتالله علیه مصداق آیه ۱۹۱ سوره آلعمران بود که خداوند در این آیه میفرماید: «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَیٰ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ؛ آنها که در هر حالت، ایستاده و نشسته و خفته خدا را یاد کنند و دائم در خلقت آسمان و زمین.»
رفاقت ما به سالهای دیرین درگذشته بر میگردد که در جلسات سلوکی کربلا که به محضر استادمان آیتالحق مرحوم سیدهاشم حداد میرفتیم با ایشان آشنا شدم.
بهخوبی خاطرم است که در کربلا که به زیارت حرم مطهر امام حسین(ع) و ابوالفضلالعباس(ع) مشرف میشدیم بعد خدمت استادمان آیتالحق مرحوم سیدهاشم حداد میرسیدیم که من از نجف میآمدم بهاضافه رفقای سلوکی عراقی یک تعداد از رفقا ایرانی بودند که بعد از زیارت حرم خدمت استاد میرسیدند که مرحوم میرزا اسماعیل دولابی نیز به این جلسات میآمدند.
مرحوم استاد آن زمان دو تا منزل در اختیارشان بود که یکی منزل کوچکی بود که منزل شخصی خودشان بود و منزل دوم هم منزلی بود که خاندان شرکت از اصفهان آن را در اختیار ایشان گذاشته بودند که نزدیک منزل شخصی ایشان بود که این خانه یک خانه مخروبهای بود که بعد بازسازی شد و رفقا که میآمدند در این خانه سکنی میگرفتند و جلسات سلوکی و عشقی شروع میشد و رفقا اینجا جمع میشدند.
معمولاً وقتی رفقای سلوکی به کربلا میآمدند بعد از زیارت در این منزل جمع میشدند و مجلس رفقای سلوکی اینجا بود. این جلسات سلوکی، محل تبادل شراب طهور الهی توسط رفقای سلوکی به یکدیگر بود، بنده هم آن موقع که در این جلسات شرکت میکردم حاج میرزا اسماعیل هم به جمع ما پیوست و در این جلسات شرکت میکرد. در این جلسات سلوکی رفقا قرآنخوانی، مناجاتخوانی میکردند و گاهی هم شعرخوانی میکردند و از شراب عشق طهور الهی با یکدیگر تبادل داشتند.
یادم میآید حاج عبدالزهرا گرعاوی گاهی اوقات چای به دست بین رفقا میآمد و دور میزد و مثل یک شراب طهور الهی به رفقا چای تقدیم میکرد که خداوند نیز به بهشتیان از جامهای بهشتی این شراب طهور را مینوشاند که قرآن میفرماید: «وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا، و پروردگارشان از شرابی پاکیزه سیرابشان سازد.» یک چنین حالات عشقی بین رفقا بود.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی با اینکه شاعر نبود، اما در این جلسات مثل یک شاعر عشقش گُل میکرد و شعری دست و پا شکسته میگفت که هنوز صدایش در گوشم است، اما وقتی ما چهره ایشان را که نگاه میکردیم میدیدیم که صورت ایشان کاملاً از عشق الهی قرمز شده است و بهشدت به حرارت عشق بروز و ظهور داشت تا حدی که در سر و صورت و زبانش کاملاً مشخص بود که هر کس به ایشان نگاه میکرد متحول میشد.
میرزا اسماعیل با این شور وسط جلسه میآمد و بهعنوان یک شاعر که میخواهد شعر بخواند با همان حرارت عشق الهی شروع به شعرخوانی مناجاتی با پروردگار میکرد و جلسه را گرم میکرد. این بخشی از خاطراتی بود که از ایشان در کربلا داشتم.
بعدها که از عراق به ایران آمدم و در قم اقامت پیدا کردم در ایام حیات میرزا اسماعیل با ایشان در ارتباط بودم و به منزل ایشان تردد داشتم که حتی به آن اتاق مخصوص ایشان که بعدها بهعنوان حسینیه معروف شد میرفتم و آنجا خلوتی دو نفری داشتیم و با هم مینشستیم و گفتگوهای سلوکی عرفانی داشتیم و با هم صفا میکردیم.
در این حالتها یک حالت عشقی از ایشان بروز و ظهور داشت و در جلسات هم کسانی که پای منبر ایشان میآمدند این بروز و ظهور عشق الهی را از ایشان میدیدند. امیدوارم در این ایام سالروز ارتحال ایشان توجهات قلبی و معنوی ما نیز همچون این بزرگان به خدا شدت بیشتری پیدا کند و روح آن مرحوم نیز از ما شاد باشد.
گفتوگو از امیرمحسن سلطان احمدی
انتهای پیام